زنگ خطر «افول سینمای نوجوان» به صدا درآمده است

غلامرضا رمضانی کارگردان فیلم سینمایی «ضربه فنی» ضمن اشاره به ظرفیت‌های این فیلم سینمایی، معتقد است زنگ خطرها به صدا درآمده و شاهد افول سینمای مربوط به نوجوانان هستیم. سینما خراسان-گروه هنر- زهرا منصوری: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را می‌توان خاستگاه فیلم‌هایی با محوریت کودکان و نوجوانان دانست که البته چند سالی بود […]

غلامرضا رمضانی کارگردان فیلم سینمایی «ضربه فنی» ضمن اشاره به ظرفیت‌های این فیلم سینمایی، معتقد است زنگ خطرها به صدا درآمده و شاهد افول سینمای مربوط به نوجوانان هستیم.

سینما خراسان-گروه هنر- زهرا منصوری: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را می‌توان خاستگاه فیلم‌هایی با محوریت کودکان و نوجوانان دانست که البته چند سالی بود در این حوزه حضوری کم فروغ‌تر داشت و دیگر شاهد فیلم‌های مؤثری از این مرکز در حوزه کودکان و نوجونان نبودیم. اما به نظر می‌رسد کانون در پی این است که جایگاه پیشین خود را احیا کند.

سال گذشته با ساخت ۲ فیلم «ضربه فنی» به کارگردانی غلامرضا رمضانی و «دوچ» به کارگردانی امیر مشهدی عباس کانون پرورش فکری حضوری قابل توجه در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان داشت و چند روزی است که یکی از این آثار به چرخه اکران عمومی راه پیدا کرده است.

«ضربه فنی» فیلمی متمرکز بر جهان نوجوانان است و از این منظر فراتر از طرح مسائل مرتبط با این گروه سنی، به‌عنوان فیلمی با مخاطب نوجوان هم می‌توان آن را معرفی کرد. فراتر از حضور کانون پرورش اما امضای غلامرضا رمضانی به‌عنوان یکی از فیلمسازان باسابقه در سینمای کودک و نوجوان را هم نمی‌توان بر پای فیلم نادیده گرفت.

همزمان با اکران عمومی «ضربه فنی» میزبان غلامرضا رمضانی کارگردان و علی ملکیان و سیاوش اسدپور دو بازیگر نوجوان فیلم در سینما خراسان بودیم.

شرح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید؛

*آقای رمضانی «ضربه فنی» به موضوع رفاقت می‌پردازد؛ موضوعی که شاید برای بچه‌های امروز کمی غریب باشد چرا که بنا به فراخور زمان این روزها غالباً تنها هستند. چرا سراغ ساخت فیلمی با این موضوع رفتید؟

-غلامرضا رمضانی: ابتدا دوست دارم خارج از تمام تعارفات مرسوم، درباره پیکره سینمای کودک، شکل‌گیری و سرانجام آن صحبت کنم. به نظرم آرزوی تمام افراد این بوده است که دنیا و افسانه‌های خود را در قاب تصویر ببینند که این اتفاق در دهه‌های مختلف در کشور ما هم به شکلی رخ داده است اما همیشه در زمان‌هایی نافرجام بوده. برای مثال در اواسط دهه هفتاد تا اواخر دهه هشتاد، فیلم‌ها با رویاهای بچه‌ها هیچ ارتباطی نداشت، هرچند ممکن است برخی از چنین فیلم‌هایی تعریف کرده باشند اما بچه‌ها طرفدار این آثار نبوده و از آن‌ها استقبال نکرده‌اند چون بچه‌ها خودشان و آرزوهایشان را در آن فیلم‌ها نمی‌دیدند. سینما یک تخیل دست نیافتنی است که فانتزی‌هایی در آن وجود دارد و می‌خواهد این فانتزی‌های دست نیافتنی را به ما نشان دهد.

مدام به این فکر می‌کردم که چقدر خوب می‌شود فیلمی ساخت که در آن رفاقت حرف اول را بزند تا بچه‌ها وقتی از سینما بیرون می‌آیند به این فکر کنند که نیاز به یک رفیق دارند نمی‌دانم در این سال‌ها چه اتفاقی برایم رخ داده است چراکه بعد از پرداختن به دغدغه‌ای، حس می‌کردم که دیگر کافی است و به اندازه کافی برای دنیای کودکان و نوجوانان تلاش کرده‌ام اما بعد از گذشت چند سال دوباره این موضوع من را درگیر کرد.

برای مثال هرچند این روزها فضای مجازی بسیار گسترده شده و در اختیار همه قرار گرفته است و یا بازی‌های مهیجی مثل پینت بال، اسب سواری و … وجود دارد اما همیشه به این فکر می‌کردم که چگونه می‌شود در فیلمی به موضوعی پرداخت که نوجوان با آن درگیر شوند و با آن هم‌ذات پنداری کنند؟ در پی همین دغدغه به نظرم رسید حلقه مفقوده همه این ماجراها بین بچه‌های امروزی رفاقت، با هم بودن و صمیمت است؛ یک رفاقت ناب از جنس رفاقت‌هایی که در افسانه‌های ما وجود داشته است. یعنی رفاقتی که یک بافت از خودگذشتگی دارد و انسان به واسطه آن از یک مرحله به مرحله دیگر ارتقا پیدا می‌کند و به این فکر می‌کند که به یک دریافت بزرگ از خود رسیده است.

این موضوع در «ضربه فنی» ذهن من را درگیر کرده بود البته این‌طور نبود که به یکباره به این موضوع فکر کرده باشم. من این دغدغه را از زمان ساخت «فرار از قلعه رودخان» داشتم. برای مثال آن موقع مدام به این فکر می‌کردم که چقدر خوب می‌شود فیلمی ساخت که در آن رفاقت حرف اول را بزند تا بچه‌ها وقتی از سینما بیرون می‌آیند به این فکر کنند که نیاز به یک رفیق دارند.

از طرف دیگر امروز عمداً با این ۲ نوجوان به این میزگرد آمدم چراکه این ۲ نوجوان بچه‌های بسیار خوب و البته از تکواندوکاران نمونه هستند. نمی‌خواستم فیلمی بسازم که متکی به ستاره باشد چون فکر می‌کنم ستاره‌های «ضربه فنی» همین نوجوانان هستند که آن‌ها را با واکاوی بسیار در باشگاه‌های مختلف پیدا کردم.

-علی ملکیان: من از کودکی تکواندو کار می‌کنم و جوایز زیادی هم در این حوزه کسب کرده‌ام اما همیشه دوست داشتم فیلمی ببینم که برای کودک باشد. وقتی هم که بزرگ‌تر شدم و در سن نوجوانی قرار گرفتم فیلم «پسر کاراته‌باز» را بسیار دوست داشتم چراکه این فیلم روایتگر داستان‌های یک پسر نوجوان بود که تبدیل به یک آدم قدرتمند می‌شد و من بخشی از رویاها و خواسته‌های خودم را در آن می‌دیدم.

در «ضرب فنی» هم وقتی عوامل این فیلم برای انتخاب بازیگر موردنظرشان به باشگاه ما آمدند و تست گرفتند هرچند فکر نمی‌کردم در این تست قبول شوم، ولی دوست داشتم در این فیلم حضور داشته باشم که این اتفاق افتاد و به‌عنوان یکی از بازیگران «ضربه فنی» انتخاب شدم. هنگامی هم که فیلمنامه را می‌خواندم به عنوان یک بازیگر هیجان زیادی داشتم تا ببینم هرچه جلوتر می‌رویم چه اتفاقاتی قرار است رخ بدهد. در واقع من به‌عنوان یک مخاطب هم فیلم را دوست دارم و مطمئن هستم هم سن و سال‌های من هم «ضربه فنی» را دوست دارند برای مثال بسیاری از نوجوانان بارها به من در اینستاگرام پیام داده و رضایتشان را اعلام کرده‌اند.

این نکته را هم باید اضافه کنم که فیلمسازان در ساخت فیلم‌های نوجوانانه کمتر سراغ موضوعات ورزشی می‌روند اما آقای رمضانی درد نوجوانان را فهمید چون «ضربه فنی» فیلمی است که متوجه نمی‌شوید قرار است در آنچه اتفاقاتی رخ دهد. البته در این مسیر آقای رمضانی بسیار به ما کمک کرد و اجازه داد که به شخصیت‌ها نزدیک شویم برای مثال هرچند در بین بازیگران این فیلم، قهرمان جهان هم حضور داشت اما همگی به کمک این کارگردان توانستیم به نقش‌هایمان نزدیک شویم.

-سیاوش اسدپور: من هم از چهار سالگی ورزش حرفه‌ای را شروع کردم اما در یک بازه زمانی پدرم به من اجازه نمی‌داد سراغ ورزش تکواندو بروم اما سماجت به خرج دادم و در نهایت توانستم به خواسته‌ام برسم. به طوری که در حال حاضر نایب قهرمان هستم و به اردوی تیم ملی دعوت شده‌ام.

به یاد دارم زمانی که بچه بودم کمتر در جامعه رفت و آمد داشتم و بیشتر تنها بودم و خودم کارهایم را انجام می‌دادم، با این وجود همیشه دوست داشتم در فیلمی به ایفای نقش بپردازم تا اینکه یک روز آقای رمضانی برای انتخاب بازیگران فیلمش به باشگاه ما سر زد و من نیز به عنوان یکی از بازیگران انتخاب و با ورود به سینما با یک دنیای متفاوت رو به رو شدم. از سوی دیگر با توجه به اینکه این فیلم درباره رفاقت است، روی من تأثیر زیادی گذاشت.

* در «ضربه فنی» بارها و بارها به موضوع رفاقت اشاره مستقیم می‌شود و کاراکترها مدام به صورت کلامی روی این موضوع تاکید می‌کنند، فکر نمی‌کنید این حجم از تکرار و تاکید فیلم را غلوآمیز کرده است؟

-رمضانی: وقتی ما روی مضمونی خاص متمرکز می‌شویم آن مضمون باید جا بیفتد. البته این تاکید باید به گونه‌ای باشد که اذیت‌کننده نباشد. شاید موضوعی که شما به آن اشاره می‌کنید از نقاط ضعف فیلم باشد اما ما به نوعی خاص روی مفهوم رفاقت تاکید کردیم. برای مثال خواستیم نشان بدهیم که چه کسی به طور واقعی آدم را دوست دارد، نه اینکه بگوییم چه کسی رفیق ماست چراکه خیلی‌ها می‌توانند رفیق باشند. به همین دلیل در «ضربه فنی» می‌بینیم کسی که دلسوزانه با تمام وجودش یک فرد دیگر را دوست دارد با وجود ضدقهرمان بودن، می‌تواند، تغییر کند و تحت تأثیر رفاقت‌های واقعی قرار بگیرد.

در نیمه اول «ضربه فنی» شاهد رفاقتی هستیم که همه جا مشاهده می‌شود اما رفاقت در نیمه دوم تغییر وضعیت می‌دهد و بر رفتار آدم‌ها تأثیر می‌گذارد ما به این موضوع فکر کردیم که آیا تماشاگر می‌تواند بپذیرد شخصی که می‌توانسته فیلم را به عنوان عامل آزاردهنده جلو ببرد در نهایت به این نتیجه برسد که نیاز به یک نفر و یک احساس دارد؟ به همین ترتیب برای رسیدن به این منظور و این شکل از رفاقت نیاز به این نوع پرداخت داشتیم.

نکته‌ای که دوست دارم روی آن تاکید کنم این است که این بچه‌ها پیش از این فیلم بازی نکرده بودند اما ما دوست داشتیم بازیگرانمان حتماً تکواندوکار باشند این در حالی است که ما می‌توانستیم افراد دیگری را به عنوان بازیگر انتخاب کنیم و به آن‌ها تکواندو آموزش بدهیم اما استفاده از این چند نوجوان به عنوان کسانی که خودشان سال‌ها تمرین تکواندو کرده بودند، بسیار به بافت فیلم کمک کرد.

* اما برخی اتفاقات فیلم به شکل غیرقابل باوری رخ می‌دهد، برای مثال برخی از شخصیت‌های نوجوان به قدری قلدرمابانه رفتار می‌کنند که مسئولان مدرسه هم گویی از آن‌ها می‌ترسند؛ اتفاقی که کمتر در بستر جامعه شاهد آن هستیم.

-ملکیان: به نظرم شخصیت‌ها واقعی هستند. برای مثال در مدرسه خود ما دانش آموزانی وجود دارند که حتی مدیر مدرسه از آن‌ها می‌ترسد بنابراین می‌توانیم متوجه شویم که اتفاقات این فیلم بر اساس واقعیت است چراکه «بیژن» های زیادی در مدارس هستند که مدرسه را بر هم می‌ریزند که البته بسیاری از آن‌ها نیز تغییر می‌کنند.

-اسدپور: من هم فکر می‌کنم اتفاقات فیلم می‌تواند واقعی باشد برای مثال در این فیلم می‌بینیم امیر که یک کاراکتر بسیار جذاب است، به خاطر بیماری‌اش از تهران خارج می‌شود در حالی که او یک فرد تنهاست اما وقتی می‌بینید چند نوجوان یک نوجوان دیگر را اذیت می‌کنند، به کمک نوجوان آسیب دیده می‌آید بنابراین می‌شود این موضوعات را در بین بچه‌های هم سن و سال خودم دید.

سیاوش اسدپور

-رمضانی: من در این فیلم مناسبات بین بچه‌ها را با واقعیت‌های روز جامعه تطبیق دادم. چند سالی است که درباره روابط نوجوانان تحقیق می‌کنم و در بین آن‌ها هستم یعنی گاهی در روابط آن‌ها ریز و به آن‌ها نزدیک می‌شوم. ضمن اینکه در صفحات مجازی این نوجوانان هم سرک کشیده و متوجه مناسبات بین آن‌ها شده‌ام.

دوست دارم به این نکته هم اشاره کنم که وقتی ما «ضربه فنی» را برای دو هزار و ششصد نفر از بچه‌ها به نمایش گذاشتیم از بچه ۵ ساله گرفته تا ۱۸ ساله با فیلم ارتباط برقرار کردند چراکه احساس نکردند فیلم به آن‌ها دروغ می‌گوید در این تحقیقات دریافته‌ام که برخی دوست دارند حرف اول را بزنند، برخی از دیگران حساب می‌برند و… که اتفاقاً این مسائل در مدارس بسیار حاد است به طوری که می‌تواند یک تهدید باشد اما فارغ از همه این‌ها سعی کردم در «ضربه فنی» از دنیای کلاسیک و تخیل بهره ببریم چون شخصیت‌هایی که ارائه می‌دهیم هر یک به مثابه یک عملکرد و واکنش هستند. برای مثال ما شخصیتی داریم که یک فرد درون‌گرا و از جمع گریزان است به طوری که حتی به او «بچه ننه» می‌گویند؛ او نماینده بخشی از نوجوانان است اما در مقابل، نوجوان دیگری وجود دارد که بر خلاف اینکه در ورزش رزمی توانمند است اما یک فرد خوددار، متواضع و نمادی از قهرمان خودساخته است.

ضلع سوم این رابطه هم نوجوانی است که تندرو، تندخو، ورزشکار و… است اما همین نوجوان با نام بیژن نقاط کوری دارد که نمی‌تواند این نقاط کور را حل کند. برای مثال یکی از این نقاط کور، تنهایی‌های اوست هرچند خیلی از افراد از او هراس دارند و بیژن می‌تواند به خواسته‌های خود برسد، ولی او یک آدم تنهاست به همین دلیل رفاقت مبنایی شد که ما به تنهایی واقعی اشاره کنیم به طوری که رفته‌رفته تنهایی واقعی تبدیل به یک مساله می‌شود و بیژن به این نتیجه می‌رسد که تنهاست.

دوست دارم به این نکته هم اشاره کنم که وقتی ما «ضربه فنی» را برای دو هزار و ششصد نفر از بچه‌ها به نمایش گذاشتیم از بچه ۵ ساله گرفته تا ۱۸ ساله با فیلم ارتباط برقرار کردند چراکه احساس نکردند فیلم به آن‌ها دروغ می‌گوید چون شکلی که ما از رفاقت و درگیری ارائه دادیم، ما به ازای واقعی دارد البته ما مساله را غلوشده ترسیم کردیم تا بتوانیم به اهداف خودمان برسیم.

* برای همین هم شخصیت بیژن را به یک باره تغییر دادید و بدون طی شدن یک سیر طبیعی به ناگهان از یک ضدقهرمان، قهرمان ساختید؟

-رمضانی: این موضوع ناشی از نگاه من به دنیای بچه‌ها بود. من معتقدم بچه‌ها تا هنگامی که به یک جامعه خشونت‌آمیز جدی اجتماعی نرسیده‌اند دنیای ساده‌ای دارند؛ دنیایی که واقعی نیست در واقع آن‌ها در این زمان می‌توانند همه بدی‌ها را ببخشند، فراموش کنند و البته تغییر کنند به گونه‌ای که به‌شدت و به سرعت می‌توانند با دیگران ارتباط بگیرند.

معتقدم بچه‌ها تا هنگامی که به یک جامعه خشونت آمیز جدی اجتماعی نرسیده‌اند دنیای ساده‌ای دارند؛ دنیایی که واقعی نیست در واقع آن‌ها در این زمان می‌توانند همه بدی‌ها را ببخشند، فراموش کنند و البته تغییر کنند کما اینکه بیژن داستان «ضربه فنی» ضدقهرمانی نیست که منفعت عجیبی را با خود حمل و به منافع عجیب خود مثل پول، جایگاه و… فکر کند به همین دلیل مثل تغییرات دوران نوجوانی که به سرعت اتفاق می‌افتد او هم به سرعت تغییر می‌کند البته ما این نشانه‌ها را از ابتدا در بیژن نشان می‌دهیم به طوری که می‌بینیم او به مرور از دوستان ناباب خود فاصله می‌گیرد بنابراین این تغییر برای کسی که با صداقت به موضوع نگاه می‌کند بی منطق نیست زیرا او یک شخصیت سیاه مطلق نیست و می‌تواند تغییر کند.

-ملکیان: همه ما در ذاتمان خوبی‌هایی داریم و دوست نداریم همیشه عصبی، زورگو و … باشیم. در «ضربه فنی» هم می‌بینیم که هرچند دور بیژن شلوغ است اما یک آدم تنهاست و دلش یک رفاقت درست می‌خواهد و شاید اصلاً به همین دلیل زورگو شده است. حتی در مدرسه ما هم چنین افرادی وجود دارند که فکر می‌کنند خیلی آدم‌های لاتی هستند ولی بر خلاف آنچه که نشان می‌دهند بسیار دل نازک هستند.

همین ویژگی در بیژن هم وجود دارد به طوری که به رفاقت امیر و محمد با حسرت نگاه می‌کند و دنبال رفاقت واقعی است. به نظرم تغییر کاراکتر بیژن به یکباره نیست چراکه ذات خوبی دارد و یک جاهایی به دیگران رحم می‌کند برای مثال می‌بینیم که در مسابقه به امیر رحم می‌کند و در واقع مهربانی دارد.

-اسدپور: به نظر من هم تغییر بیژن یک امر عادی بود چون او دید که امیر و محمد که به تازگی با هم آشنا شده‌اند، دوستی خوبی با یکدیگر دارند بنابراین به دنبال این بود که عوض شود و یک رفیق خوب پیدا کند بنابراین این تغییر عادی است.

علی ملکیان

-رمضانی: من معتقدم تماشاچی گرما و سرمای فیلم را متوجه می‌شود یعنی اگر با یک فیلم منسجم گرم رو به رو شود متوجه می‌شود همه اتفاقات در پشت صحنه درست بوده است. چراکه وقتی کل گروه خوب باشند نتیجه خوبی از آب در می‌آید. در چنین مواقعی همه مراقبت می‌کنند همه چیز درست پیش برود من در «ضربه فنی» تنها نمی‌خواستم یک فیلم خوب بسازم بلکه آشنایی با این بچه‌ها هم برایم همیت داشت چون روحیات آن‌ها بی نظیر بود.

من بین نوجوانانی بودم که روحیه دلاوری داشتند و هر کدام یک پوریای ولیِ عاشق بودند برای مثال ما به زور کسی را وادار نمی‌کردیم که کاری انجام دهد اما گاهی می‌دیدیم این نوجوانان حتی در روزهایی هم آفیش نبودند دوست داشتند سر صحنه حضور داشته باشند می‌خواهم تاکید کنم که خروجی گرم «ضربه فنی» حاصل گروه خوب این فیلم بود.

*آقای رمضانی درباره حضور خودتان در «ضربه فنی» هم توضیح بدهید. چرا نقش عنایت را به بازیگر دیگری نسپردید؟

رمضانی: من بسیار به دنبال بازیگری برای ایفای این نقش گشتم البته با توجه به اینکه عنایت در فیلم هم اتاق یک نوجوان بود، برای او معیارهایی در نظر گرفته بودم درواقع می‌خواستم عنایت یک نوجوان ۶۰ ساله باشد و رفتارهای نوجوانانه داشته باشد. برای انتخاب بازیگر این نقش با ۱۵ بازیگر معروف تماس گرفتم و حتی برای برخی از آن‌ها فیلمنامه را هم فرستادم که برخی از آن‌ها بازی در این فیلم را قبول نکردند، برخی درخواست‌های مالی عجیب و غریب دادند، برخی هم پذیرفتند که به ایفای نقش عنایت بپردازند اما من به یکباره پشیمان شدم چون نمی‌خواستم این نقش کلیشه داشته باشد.

در واقع دوست داشتم کسی باشد که نشانه‌های شعارزدگی و نصیحت‌گری نداشته باشد و در عین حال حس بدی را به عنوان هم اتاقی آن نوجوان منتقل نکند تا مخاطب او را دوست داشته باشد از همین رو مجبور شدم این نقش را خودم بازی کنم که البته متوجه شدم مردم این نقش را دوست داشتند.

-اسدپور: در سکانس‌هایی که من و آقای رمضانی با یکدیگر همبازی بودیم واقعاً احساس می‌کردم با یک نوجوان رو به رو هستم به همین دلیل کاراکتر عنایت برایم بسیار جذاب بود.

*چرا از چهره‌ها برای حضور در این فیلم استفاده نکردید به هر حال «ضربه فنی» یک فیلم نوجوانانه است که اتفاقاً باید بزرگترها هم با آن همراه شوند.

-رمضانی: درباره این موضوع باید واقع بین باشیم. باید بگویم سطح بودجه‌ای که برای آثار نوجوانان در نظر می‌گیرند پاسخگوی حضور چهره‌ها نیست. من می‌پذیرم که یک فیلم نوجوان مثلاً ۲ چهره می‌خواهد اما چهره‌ها به راحتی قبول نمی‌کنند بیایند و در سایه چند نوجوان قرار بگیرند.

ضمن اینکه ما در حال حاضر در جامعه معامله می‌کنیم برای مثال وقتی فیلمنامه این چنینی در اختیار افراد قرار می‌گیرد، در ابتدا می‌گویند نقش محوری این فیلم ۳ نوجوان هستند و حاضر نمی‌شوند در فیلم حضور پیدا کنند که در این هنگام باید از ترفندهای دیگر استفاده کنیم یعنی یا باید فیلمساز یک فرد بزرگ باشد یا اینکه پول بزرگی دهیم تا چند سکانس بازی کنند اما واقعیت این است بودجه‌ای که برای این فیلم در نظر گرفتند پاسخگوی این امر نبود.

البته ما سعی کردیم از کسانی که استفاده کنیم که دارای وزن خوب و مطلوب باشند اما باید این را هم بپذیریم که ما به طور کلی ما ۴، ۵ بازیگر بیشتر نداریم که مردم در پوسترها به دنبال آن‌ها هستند یعنی سینمای ما منوط به حضور چند بازیگر شده که تضمین فروش می‌دهند اما من ترجیح می‌دهم این اتفاق برایم نیفتد.

* از اکران فیلمتان راضی هستید؟

-رمضانی: از اینکه فیلمم اکران شده راضی هستم اما از اینکه یک سری از دوستان پخش‌کننده و تهیه کننده بر سر قول‌هایی که داده‌اند نبودند و این وعده‌ها به موقع انجام نشد راضی نیستم چون ما برنامه‌ریزی وسیعی برای اکران داشتیم تا دانش آموزان سراسر کشور این امکان را داشته باشند که فیلم را ببینند. البته باید عنوان کنم که برخی از وعده‌ها با تأخیر صورت گرفت اما برخی از قول‌ها مثل اطلاع رسانی شهری از طریق بیلبورد و … انجام نشد. ضمن اینکه قرار بود کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از پتانسیل خودش برای معرفی فیلم استفاده کند که بخشی از این وعده هم محقق نشد اما من احساس دلخوری دارم چراکه مخاطب به دلایل فروش یا عدم فروش توجه نمی‌کند بلکه او به آمار نگاه می‌کند.

در همین جا می‌خواهم بگویم این روزها زنگ خطر سینمای کودک و نوجوان و به ویژه نوجوان به صدا درآمده است چراکه ما در این حوزه کم کار هستیم با توجه به اینکه ساخت فیلم نوجوان مشکل است برخی نمی‌پذیرند به سراغ ساخت آن‌ها بروند ما در جامعه‌ای هستیم که هیچ چیزی به جز چند کلیشه برایمان اهمیت ندارد و این کلیشه‌ها تکلیف یک فیلم را مشخص می‌کند. برای مثال خانواده‌ها دوست ندارند چندان فیلم نوجوانانه ببینند این در حالی است که کسانی که تیزر «ضربه فنی» را دیده‌اند به ما گفته‌اند هیجان‌زده شده‌ایم. در حال حاضر به جز فیلم من ۱۲، ۱۳ فیلم دیگر هم در حال اکران است اما آیا فقط فیلم من مشکل دارد؟ حتی در فیلم‌هایی که ستاره هم دارند شاهد این موضوع هستیم که فیلم نفروخته است درواقع به جز یکی، دو فیلم بقیه فیلم‌ها در یک کفه قرار دارند.

در همین جا می‌خواهم بگویم این روزها زنگ خطر سینمای کودک و نوجوان و به ویژه نوجوان به صدا درآمده است چراکه ما در این حوزه کم کار هستیم با توجه به اینکه ساخت فیلم نوجوان مشکل است برخی نمی‌پذیرند به سراغ ساخت آن‌ها بروند ضمن اینکه سینمای نوجوان یک ژانر فرار و دقیقاً مثل یادگیری زبان است بنابراین مدام باید ساخت فیلم در این حوزه را تمرین و تکرار کرد دنیای نوجوانی به گونه‌ای نیست که قاطعانه درباره آن اظهار نظر کنیم. چراکه با گذشت زمان مدام دنیای نوجوانی تغییر می‌کند.

نوجوان کسی است که از دوران کودکی فاصله گرفته و درواقع جوانی است که کسی او را نمی بیند، کسی که طرز تفکر، طریقه دریافت و … او وسیع‌تر از تصور ماست به همین دلیل فیلم ساختن درباره او دشوار است اما من متأسفم که این سن جدی گرفته نمی‌شود در حالی که نوجوانی یک سن خطرناک و سرنوشت ساز است اما من امیدوارم حرکت کانون در ساخت فیلم‌های نوجوانانه دنبال شود و با عزم راسخ‌تر به فیلم‌هایی برسیم که نوجوان‌ها جذب شوند.

*در پایان اگر نکته‌ای باقی مانده است، بفرمائید.

-رمضانی: ما همیشه دیگران را درباره تفکرات نادرست جامعه شماتت می‌کنیم در همین جا باید عنوان کنم که فکر نمی‌کنم سینما خراسان تنها از فیلم‌هایی حمایت کند که سوپراستار داشته باشند اما در اینجا تناقضی دیده می‌شود. برای مثال همه خبرگزاری‌ها از فیلمی که بازیگران معروفی داشته باشد بیشتر حمایت می‌کنند اما من این را هم می‌پذیرم که بیشترین تلاش فیلمسازان مربوط به مرحله پیش تولید و تولید است و صاحبان فیلم‌های نوجوانانه موضوع پخش را جدی نمی‌گیرند و همین امر باعث می‌شود از همان ابتدا دست‌هایشان را به نشانه تسلیم بالا ببرند.

به همین دلیل تیم تبلیغاتی قوی ندارند به نظرم فیلم به‌عنوان کالا باید شکل بهتری را برای معرفی خود داشته باشد اما این انتقادم به خبرگزاری‌ها همچنان وجود دارد اصلاً شاید ما کم توان و کم قدرت باشیم اما من درخواستم از رسانه‌ها این است که برای چنین فیلم‌هایی باکس ویژه بگذارند.