طلسم «دریاچه قو» در تئاترشهر/ زبان آذری نمی‌دانید، وارد نشوید!

در هشتمین روز از برگزاری جشنواره تئاتر فجر سه نمایش خارجی در سالن‌های مختلف تئاتری به صحنه رفتند. به گزارش سینما خراسان، روز گذشته دوشنبه ۲۹ بهمن ماه در هشتمین روز از برگزاری جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر نمایش‌های مختلفی در تالارهای نمایشی شهر تهران میزبان علاقه مندان به هنرهای نمایشی بودند که سهم آثار خارجی […]

در هشتمین روز از برگزاری جشنواره تئاتر فجر سه نمایش خارجی در سالن‌های مختلف تئاتری به صحنه رفتند.

به گزارش سینما خراسان، روز گذشته دوشنبه ۲۹ بهمن ماه در هشتمین روز از برگزاری جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر نمایش‌های مختلفی در تالارهای نمایشی شهر تهران میزبان علاقه مندان به هنرهای نمایشی بودند که سهم آثار خارجی بدون احتساب چیدمان «گذرگاه» از فرانسه که چند روزی است اجرا می‌شود، سه نمایش از رومانی، آذربایجان و بلژیک بود.

روز گذشته سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر میزبان نمایش «دریاچه قو» به کارگردانی رضا صابری و تهیه‌کنندگی مسعود حکم‌آبادی از شهر مشهد بود. «دریاچه قو» یکی از شناخته شده‌ترین باله‌های جهان است که پیوتر ایلیچ چایکوفسکی آهنگساز روسی مشهور آن را در سال ۱۸۷۶ نوشت و یک سال بعد، در سال ۱۸۷۷ برای اولین بار اجرا شد. امروزه این نمایش یکی از شناخته‌شده‌ترین نمایش‌ها در ستایش عشق و زیبایی محسوب می‌شود و برداشت‌های بسیاری در قالب نمایش، فیلم و انیمیشن از آن صورت گرفته است.

داستانی که صابری از این باله کلاسیک روایت می‌کند تفاوت‌هایی با نسخه اصلی «دریاچه قو» دارد؛ در این اجرا مادر شاهزاده زیگفرید برای پسرش مراسم انتخاب همسر برگزار می‌کند، در طی این مراسم که با حضور دختران جوان زیادی برگزار شده است، پرنس برای لحظه‌ای اودت را می‌بیند و دل در گرو او می‌سپارد. زن جادوگری به نام روتبارت، دختر زشت سیما و کوتاه قد خود اودیل را در این مراسم شرکت داده است و پس از اینکه دخترش از سوی شاهزاده زیگفرید به همسری انتخاب نمی‌شود، تصمیم می‌گیرد، اودت را در قالب یک قو جادو کند و دخترش را به شکل اودت زیبا تبدیل کرده تا به همسری شاهزاده زیگفرید درآید …

رضا صابری کارگردان شناخته شده تئاتر مشهد در اجرایی که از اثر چایکوفسکی داشت به جای بهره‌گیری از باله که نیازمند آمادگی جسمانی و تخصص و آموزش اجراگران است از حرکات موزون استفاده کرده بود که از جذابیت‌های این نمایش زیبا کم می‌کرد.

همچنین بازیگران روی صحنه از هاشف استفاده می‌کردند در حالی که برای نمایشی که قرار نیست اثری اپرایی باشد، این اقدام بیشتر از اینکه تاثیرگذار باشد ذهن مخاطبان را منحرف می‌کرد. البته به نظر می‌رسد استفاده کارگردان از هاشف دلایل منطقی داشته و برای طنین‌انداز شدن صدای کاراکترها مورد استفاده قرار گرفته بود.

این نمایش با دکوری ساده بیشتر مبتنی بر بازی‌ها و حرکات اجراگران بود در حالی که در چنین آثاری نقش طراحی صحنه و نورپردازی در ایجاد فضاسازی مدنظر از اهمیت زیاد برخوردار است.

نمایش دیگری که روز گذشته در قالب تئاتر ملل به صحنه رفت «یادداشت‌های یک دیوانه» نام داشت اثری نوشته نیکولای گوگول که به کارگردانی جنت سلیم آوا از آذربایجان در ۲ نوبت در تالار سایه مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفت. این اثر نمایشی اثری تک پرسوناژ بود که شخصیت اصلی مونولوگی طولانی درباره اتفاقات زندگی‌اش را برای مخاطبان اجرا می‌کرد. نمایش درباره کارمندی است که رئیسش او را همچون دیوانه‌ای می‌پندارد که نامه‌های اداری را به‌ صورت درهم و غیرقابل فهم می‌نویسد. این کارمند مدتی است شیفته دختر مدیرکل شده است…

این نمایش ۵۰ دقیقه‌ای داستان تلاشی است دیوانه وار برای از بین بردن نابرابری‌های اجتماعی در جهانی خیالی و غیرواقعی.

یکی از مشکلات اصلی این اجرا قرارگیری نامناسب بالانویس در گوشه سمت چپ سالن سایه و همچنین ترجمه کلی متن و حرکت سریع آن بود که باعث می‌شد مخاطبانی که زبان آذری نمی دانند از داستان نمایش چیزی متوجه نشوند اما تماشاگرانی که با این زبان آشنایی داشتند با اثر ارتباط برقرار کرده و از شنیدن دیالوگ‌های بامزه و رفتارهای کاراکتر نمایش لذت می‌بردند.

نمایش «جادویت می‌کنم» به کارگردانی احسان همت از بلژیک نمایشی بود که در بخش مسابقه تئاتر بین‌الملل جشنوراه حضور دارد و روز گذشته در نوبت ۱۸ و ۲۰:۳۰ میزبان علاقه مندان تئاتر بود. با وجود استقبالی که از اجرای این نمایش شد اما در انتها مخاطبان ناراضی و گیج از سالن نمایش بیرون آمدند.

این نمایش که اثری مشترک از ایران و بلژیک است سال گذشته و در آخر روز از سی‌وششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در بخش تمرین اجرا و در تئاتر آفتاب اجرا شده بود و امسال تکامل یافته این اثر در بخش بین الملل جشنواره به صحنه رفت.

در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «جادویت می‌کنم» اجرایی است درباره سه شخص که در فضایی بسته محبوس شده‌اند، جایی‌که یک ناظر قدرتمند آنها را تحت نظر دارد و بدن‌های شکننده آنها در تمنای داشتن حریم شخصی است اما اتفاقی که در اجرا افتاد نتوانست مفهوم مد نظر کارگردان را به درستی انتقال دهد و تماشاگران در طول ۶۰ دقیقه شاهد حرکات فیزیکالی روی صحنه بودند که به سختی می‌شد مفهومی برایشان پیدا کرد؛ حرکاتی که حتی تصویر زیبایی نیز به تماشاگر ارایه نمی دادند البته آمادگی جسمانی و انعطاف بدنی بازیگران از جمله ویژگی‌های نمایش بود.

نکته جالب در این اجرا ترجمه دیالوگ‌های اجراگر ژاپنی و ترجمه نشدن دیالوگ‌های بازیگر بلژیکی نمایش به صورت بالانویس بود و تماشاگران با توجه با فضای خلق شده باید حدس می‌زدند که او چه می‌گوید.

نمایش «پسرها پسرند» عنوان اثری از فرنک فِهِر است که روز گذشته یک اجرا در تالار مولوی داشت و مورد استقبال زیاد مخاطبان قرار گرفت.

در توضیح اجرای این نمایش که در بخش مسابقه تئاتر بین‌الملل جشنواره حضور دارد، آمده است: این نمایش طراحی حرکات و موسیقی را برای حضور سه بازیگر در یک آسانسور فراهم آورده است. آسانسور فضای کوچکی است که مردم آن را سوار و از آن پیاده می‌شوند، بالا و پایین می‌روند، بدون آنکه با هم در ارتباط باشند. اگر یک بار به طور ناگهانی در وسط راه گیر کند، هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد…

آمادگی و انعطاف بدنی پرفورمرهای این نمایش در فضایی کوچک که یادآور آسانسور است از جمله ویژگی هیا مثبت این تئاتر فیزیکال بود که تحسین تماشاگران را در بر داشت.

شب گذشته نمایش «تاریخ مردم کوچه و بازار فرانسه در قرن هجدهم» نوشته پیام لاریان و به کارگردانی سعید شیخی از قزوین در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر در ۲ نوبت به صحنه رفت.

در نوبت اول اجرای این نمایش خروج تماشاگران حین اجرا از سالن اعتراض کارگردان را در پایان نمایش به دنبال داشت اما در اجرای دوم این اتفاق رخ نداد و مخاطبان تا پایان به دیدن نمایش نشستند.

این نمایش که کاری از گروه نمایش نگاه نو است داستان مترجمی است که بدون آنکه دلیلش را بداند توسط سه نفر به گروگان گرفته شده، یک انگشتس قطع و شکنجه می‌شود تا این‌ که شخصی به نام اتابک وارد داستان شده و دلیل گروگانگیری از زبان او روایت می‌شود …

تناسخ و بازگشت به زندگی در کالبدی دیگر و مساله کارما و برگشت اعمال آدم‌ها به خودشان، خشونت جاری در جامعه و حسادت از مضامین مورد توجه در اجرای این نمایش بود که در واقع یک کمدی وحشت محسوب می‌شود. بازی‌های قابل قبول بازیگران و فضاسازی مناسب اثر توانست رضایت مخاطبان این نمایش را به خود جلب کند.

یکی از نکات جالب توجه در اجرای نمایش حضور پسربچه‌ای خردسال بود که در تمام طول اجرا در کنار صحنه در آغوش کارگردان نشسته و شاهد اجرا بود و زمان رورانس نیز به عنوان یکی از اعضای گروه روی صحنه آمد و در مقابل تماشاگران تعظیم کرد.