سینما خراسان : نقد فیلم «مارموز» در یک برنامه تلویزیونی با واکنش منفی کمال تبریزی روبهرو شد و او با انتشار متنی در اینستاگرام نوشت که دو منتقد حاضر در برنامه «حرمله وار» سر از تن فیلم او جدا کردهاند. این اظهار نظر با پاسخ تند دو منتقد برنامه «میزانسن» مواجه شد. کمال تبریزی در […]
سینما خراسان : نقد فیلم «مارموز» در یک برنامه تلویزیونی با واکنش منفی کمال تبریزی روبهرو شد و او با انتشار متنی در اینستاگرام نوشت که دو منتقد حاضر در برنامه «حرمله وار» سر از تن فیلم او جدا کردهاند. این اظهار نظر با پاسخ تند دو منتقد برنامه «میزانسن» مواجه شد.
کمال تبریزی در واکنش به نقد «مارموز» نوشت: «دو منتقد نام آشنا در نقدی کهنه و عقب افتاده بر مارموز، مدام مرا به تکرار لیلی و مارمولک تشویق میکردند دو نفری که با همراهی مجری، بدون درک تفاوت ها و ویژگی مارموز، شبیه دو کوه منجمد و متوقف شده بودند! اما از همه جالبتر اینکه با وجود حضور من در برنامه تصمیم گرفتند همچون سیروس که نگران رویارویی نیامد در غیاب کارگردان، تیغ از نیام بر کشند و حرمله وار، مارموز بی پناه را ناجوانمردانه سر از تن جدا کنند!»
او طعنه دیگری هم به این دو منتقد زد: «نسل های آتی ما را زیر نظر دارند نقد سفارشی و باسمه ای و خوشایند سیمای میلی به همه جهان نمی ارزد چه رسد به حق الزحمه ای ناچیز از سوی سازمان!»
این متن با واکنش تند نیما حسنی نسب و مهرزاد دانش روبهرو شد و آنها به شدت از شیوه برخورد تبریزی با نقد فیلمش انتقاد کردند.
نقد فیلم دیوار سفارت نیست!
مهرزاد دانش در پاسخ نوشت: «آقای کمال تبریزی در واکنش به آنچه در نقد فیلم مارموز ایشان در برنامه میزانسن این هفته از شبکه شما گفته شد، ترهاتی در باب کهنگی و عقبماندگی و سفارشی و باسمهای بودن نقد ما و اینکه برای خوشایند سیمای میلی و با طمع گرفتن حقالزحمه، آن مطالب گفته شده است، در صفحه اجتماعیشان فرمودهاند و البته تشبیهی هنرمندانه و پارساگونه هم در حرمله بودن ما (و لابد علیاصغر بودن خودشان) به خرج دادهاند.»
او در ادامه به سابقه تبریزی به عنوان یکی از دانشجویان پیرو خط امام که سفارت آمریکا را تسخیر کردند، اشاره کرده است: «محض یادآوری به ایشان عرض میکنم که به جای توسلهای رقتبار به تمهیدهای مظلومنمایانهای که دیگر برای نسل کنونی هم رنگی از حنا ندارند، چه رسد به نسلهای بعدی؛ قدری شکیبایی پیشه کنند و این نکته بدیهی را دریابند که حوزه نقد و تحلیل فیلم، وارسته از ابتذال سیاسی و توهم توطئهای است که ذهن ایشان را انباشته است. نقد فیلم، دیوار سفارتخانه نیست که بتوان از آن بالا رفت و تسخیرش کرد و شعارهای مد روز علیهش سرداد. نقد فیلم، بسته به میزان آگاهی و بینش و دانش منتقد، ابراز میشود و همان طور که فیلمساز با فیلمش، خود و اثرش را در معرض قضاوت مخاطب میگذارد، منتقد هم با نقدش چنین میکند.
دانش در بخش دیگری از پاسخ خود خطاب به تبریزی نوشته است: «فیلم خوب بسازید، تعریف میکنیم، فیلم بد بسازید، نه. این نکته بدیهی را به خاطر مبارک بسپارید و ابتذال در فیلم اخیرتان را، جلوه عینی در کلام و قلمتان ندهید و از خود شمایلی در حد همان کاراکتر بیهویت فیلمتان نسازید. لااقل به شعار باسمهای فیلم اخیرتان پایبند باشید و عینک سیاست را از چشم بردارید. فیلمساز فیلمش را میسازد و منتقد هم نظرش را مثبت یا منفی میدهد. حد خودتان را بدانید و با سپر قرار دادن متلکگویی به صدا و سیمایی که همهمان نقاط ضعف فراوانش را میدانیم و بسی بیش از شما دربارهاش گفتهایم و نوشتهایم و باز هم ادامه خواهیم داد، ضعفهای فراوان فیلمتان را فرافکنانه توجیه نکنید.
چرا انبانتان از غارت بودجه تلویزیون پُر نمیشود؟
نیما حسنینسب هم در پاسخ به صحبتهای کمال تبریزی درباره نقد او و مهرزاد دانش در برنامه میزانسن نوشت: «خطای شما در ساخت فیلم بد و متحجر و کوچه علی چپ زنِ «مارموز» به کنار، نقش کلیدیتان در تولید یکی از مخربترین تولیدات سینمایی این سالها و اختلال در نظام تولید با پرداخت دستمزدهای نجومی از منابع نامعلوم، بزودی آشکارتر خواهد شد. افسوسم اما از این است که چرا در نقد مراعات کردم و در نقد کارگردانِ مارمولک و مارموز نگفتم در مارموز قصد کردید راهنمای چپ بزنید و به راست بپیچید و دیدید که نمیشود. شما نمیتوانید، چون کاراکترِ قدرت خود شماهایید و سخت است که این واقعیتِ تلخ را قبول کنید یا ماجراها را جور دیگری جا بزنید. یک مرور کوتاه روی عکسهای سی سال اخیرتان معلوم میکند این همه تیپپ سازی جور واجور و رنگ به رنگ شدنها چه الگوی خوبی برای گریمور مارموز بودهاست.»
او در ادامه خطاب به کمال تبریزی نوشته: «جالبتر اینکه وقیحانه و حق به جانب نصیحت کرده بودید که نسلهای آتی ما را زیرنظر دارند! اگر اندکی به این حرفتان اعتقاد داشتید، چرا این سالها یزید وار به جان این سینمای مظلوم افتادید و سالی یک یا دو فیلم بیهوده با سرمایههای بادآورده ساختید و نعل را به میخ گره زدید و هی رنگ عوض کردید و برای یک تکه نان به هر سازِ ناسازِ سیاست و قدرت و جناحها واکنشِ موزون نشان دادید؟ چرا همیشه همه جا بودید و هستید و جای بزرگان قدیم و استعدادهای جدید را تنگ کردید؟»
این منتقد سینما به سابقه سریال سازی تبریزی برای تلویزیون هم اشاره کرده است: «راستی اگر تلویزیون را «سیمای میلی» میدانید، چرا سیاههی سریالهای شما اینقدر طولانی است و چرا همین الان فاز نمیدانم چندم سریال عظیم و بودجه خوار «سرزمین کهن» را هم ول کن نیستید؟ اگر ما را برای دریافت حق الزحمهی ناچیز برنامه متهم میکنید، خودتان چرا انبانتان از غارت بودجهها و ارقام برآورد تلویزیون پُر نمیشود و دودستی به این سفره چسبیدید و بودجه سیمای میلی را «میل» میکنید و سیری ندارید؟ کارنامه من و مهرزاد دانشِ عزیز که شفاف و حسابمان پاک است، شمایید که از محاسبه باک دارید و هنوز مانده تا بخاطر این همه سال حضورِ مداوم در باندها و دار و دستههای ناسالم سینمای رانتی و تولید پروژهی مشکوک و عجیبِ «ما همه با هم هستیم» به دادگاهِ وجدان عمومی و محضر قضاوتِ واقعی سینما بروید، و من آن روز را انتظار میکشم، حتی اگر نباشم.»
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ