کارگردانی که با لقب استاد فاجعه شناخته میشود، هالیوود را به دلیل اجتناب کردن از ساخت فیلمهای مهم زیست محیطی زیر نقد برد. به گزارش سینما خراسان به نقل از ورایتی، فیلمهای رولاند امریش دیانای خاصی دارند: گستره عظیمی دارند و در آنها همیشه نوعی تضاد شدید وجود دارد که کل سیاره را به خطر […]
کارگردانی که با لقب استاد فاجعه شناخته میشود، هالیوود را به دلیل اجتناب کردن از ساخت فیلمهای مهم زیست محیطی زیر نقد برد.
به گزارش سینما خراسان به نقل از ورایتی، فیلمهای رولاند امریش دیانای خاصی دارند: گستره عظیمی دارند و در آنها همیشه نوعی تضاد شدید وجود دارد که کل سیاره را به خطر انداخته است. خیلیها میگویند او فردی بوده که این ژانر فیلم را که به ترس بشر درباره تغییرات اقلیمی میپردازد، محبوب کرده است.
خود این کارگردان اقرار میکند که به ساخت فیلمهای آخرالزمانی بزرگ روی پرده سینما علاقه دارد اما از لقب «استاد فاجعه» که از فیلم «روز استقلال» سال ۱۹۹۶ به او دادهاند متنفر است.
او میگوید: از این لقب خوشم نمیآید اما میدانید که مردم عاشق برچسب زدن روی چیزها هستند.
داستانسرایان هالیوودی اغلب مقابل تعریف روایتهایی که باعث مواجه شدن مخاطبان با حقایق تلخ تغییرات اقلیمی میشوند مقاومت میکنند. اما امریش یکی از استثناهای نادر این مسأله است. فیلم سال ۲۰۰۳ او «روز بعد از فردا» حول محور ابرتوفانی ساخته شد که جهان را در هم میدرد و در حالی که نشان هالیوود و لسآنجلس را تخریب میکند، نیویورک را دچار گردبادهای یخی میکند.
امریش اصرار دارد که در قلب تمام این فیلمها یک «هشدار» وجود دارد و قبول دارد که خالقان محتوای هالیوودی باید تلاش بیشتری برای مقابله با تهدید گرمایش جهانی بکنند.
او میگوید: تا حدودی به همین دلیل است که در حال حاضر تا این حد از هالیوود متنفر هستم. آنها میتوانند خیلی ساده در یکی از فیلمهای مارولی موقعیتی خلق کنند که مشخصا یک بحران اقلیمی باشد اما این کار را نمیکنند.
حتی وقتی او میخواست فیلم «روز بعد از فردا» را بسازد هم یکی از استودیوهایی که علاقه به ساخت فیلم داشت به هیچ وجه پیغام او را درک نکرده بود.
امریش میگوید: یکی از آنها پرسید میتوانی یک بمب اتمی منفجر کنی یا سدی را منفجر کنی تا همه چیز را آب ببرد و همه چیز از بین برود؟ لحظهای که از دفتر آنها بیرون رفتم به تهیهکنندهام گفتم نمیخواهم با اینها کار کنم چون درک نمیکنند میخواهم با این فیلم چه کار کنم.
این کارگردان میخواهد فیلمی دیگر درباره آبوهوای شدید بسازد اما فیلمی نخواهد بود که قهرمان را مقابل آتش و باران قرار میدهد. فیلمی خواهد بود که دوست دارد نگاهی جدی به زندگی پس از از بین رفتن سواحل، مهاجرتهای عظیم، کمبود غذا و شیوع بیماریها به دلیل تغییرات اقلیمی بکند.
او میگوید: میخواهم ببینم که اگر ۲۰۰ میلیون یا ۳۰۰ میلیون نفر مهاجر بشوند و نتوانند در سرزمین خود زندگی کنند چه اتفاقی میافتد؟ برگزیت یکی از نتایج همین وضع است. ناسیونالیسم یکی از دلایل همین وضع است. این میتواند بزرگترین بحران در تاریخ باشد چون نه تنها مردم بسیاری خواهند مرد، بلکه جنگهایی هم خلق خواهد شد و زندگی تغییر میکند.
Δ