داور بخش نقاشی یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر معتقد است در تمام دنیا فضاهای عمومی وجود دارد که هنرمند بتواند اثر خود را ارائه کند اما در تهران اینگونه نیست. علیرضا آدمبکان داور رشته نقاشی یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در گفتگو با سینما خراسان، با اشاره به کیفیت آثار رسیده به جشنواره گفت: با […]
داور بخش نقاشی یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر معتقد است در تمام دنیا فضاهای عمومی وجود دارد که هنرمند بتواند اثر خود را ارائه کند اما در تهران اینگونه نیست.
علیرضا آدمبکان داور رشته نقاشی یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در گفتگو با سینما خراسان، با اشاره به کیفیت آثار رسیده به جشنواره گفت: با توجه به اینکه چند سال است بیینال نقاشی در کشور برگزار نمیشود، این موضوع باعث شده است همه نوع آثاری به جشنواره ارسال شود و همه افرادی که قصد دارند در یک رویداد عمومی شرکت کنند آثار خود را به این جشنواره بفرستند. به همین دلیل تنوع آثار بسیار زیاد بود و ما در مرحله اول داوری در مدتزمان طولانی سعی کردیم آثاری را انتخاب کنیم که در نهایت کیفیتی یکدست داشته و نمایشگاه قابل قبولی را شکل دهند.
او با اشاره به تفکیک ۱۰ شاخه هنرهای تجسمی در این دوره از «فجر» گفت: این موضوع باعث میشود جشنواره هدفمند شده و در هر بخش دبیران و داوران به شکل تخصصیتر و جدیتر به آن شاخه هنری توجه کنند. این موضوع که هنرمند بداند با چه مدیومی میتواند در جشنواره شرکت کند باعث میشود نتیجه بهتری رخ دهد و آثار باکیفیتتری به جشنواره برسد.
برخورد سلیقهای گالریها و ظلم به هنرمند
آدمبکان با اشاره به حضور گالریها در این دوره از جشنواره فجر گفت: همه بخشهای هنرهای تجسمی مانند یک خانواده هستند. هنرمند باعث بقای گالری میشود و گالری هم تا حدودی در بقای هنرمند نقش دارد. وقتی هرکدام از آنها مرز خود را بدانند ما دارای یک فضای حرفهای میشویم که به رشد همه طرفین کمک میکند. در چند سال اخیر فضای خوبی در هنرهای تجسمی نداشتیم و رویکرد گالریها بسیار سلیقهای شده و گالریها هر طور که میخواهند با هنرمندان رفتار میکنند. در این میان آن کسی که مورد ظلم قرار گرفته، همیشه هنرمند بوده است. اما کنار هم قرار گرفتن هنرمندان و گالریها باعث میشود احساس کنیم که این دو مکمل یکدیگر هستند و مانند اعضای یک خانواده به هم وابستگی دارند.
این هنرمند افزود: از سوی دیگر در کشور ما گالریها ارتباط چندانی با هم ندارند و ممکن است برای پیگیری آثار یک هنرمند ترجیح دهند کار او را در فضای مجازی دنبال کنند تا اینکه به گالری دیگری بروند. اما این جشنواره فرصتی فراهم کرد تا گالریها در کنار هم قرار گیرند و شناخت بیشتری از یکدیگر پیدا کنند. در نهایت حضور گالریها باعث میشود مخاطبان بیشتری به سمت جشنواره جلب شوند.
آدمبکان ادامه داد: اما ایکاش در شهر ما برای گالریها و هنرمندان دیواری برای اثر هنری وجود داشت. در همه جای دنیا فضاهای عمومی وجود دارد که هنرمند بتواند اثر خود را ارائه کند یا گالری خودش را معرفی کند اما در تهران اینگونه نیست و درنتیجه مردم شهر نمیتوانند آشنایی زیادی با هنرهای تجسمی پیدا کنند.
براساس «سلیقه» داوری نمیکنم
او درباره ملاکهای خود برای داوری آثار گفت: نکته اصلی برای من توجه به کار خوب است و بدون هیچ محدودیتی در نوع و رویکرد کار، هر اثری را که دارای ساختار زیباییشناسی هنری است انتخاب میکنم. شاید سلیقه من آثار انتزاعی یا فیگوراتیو نباشد، اما اثری که اصول لازم را رعایت کرده باشد انتخاب کرده و به آن رای میدهم. به همین دلیل همیشه در رویدادهای مختلف آثاری را انتخاب کردهام که مورد سلیقه من نبوده اما اصول هنری و زیباییشناسی در آن رعایت شده است.
آدمبکان درباره پیشرو و معاصر بودن آثار هنری گفت: شاید در بخش نقاشی نتوان پیشرو بودن یک اثر را تشخیص داد زیرا در جهانی زندگی میکنیم که سبکهای مختلف و انواع ایسمها در آن وجود دارد. در مدیومهای دیگر مانند مجسمهسازی بهتر میتوان پیشرو بودن اثر هنری را شناسایی کرد. به همین دلیل با توجه به تنوع فراوان آثار رسیده به جشنواره آنچه مدنظر قرار میگیرد نگاه هنرمند و موضوعی است که در اثر خود به آن پرداخته است.
این هنرمند افزود: بسیاری از دوستان هنرمند حضور در جشنوارههای دولتی را رد میکنند که دلیل آن عدم اطمینان است، اما من به آنها میگویم شما که در جشنوارههای سینما، تئاتر و موسیقی حضور پیدا میکنید، چرا به جشنواره تجسمی که رشته تخصصی شما است نمیروید؟
وی تأکید کرد: به نظر من دلیل این موضوع آن است که فعالیت در رشتههای دیگر همیشه بهصورت گروهی و جمعی انجام شده اما حوزه تجسمی همیشه انفرادی بوده و همین موضوع باعث میشود هیچ وقت رویکرد و افق خاصی در این رشته نداشته باشیم. در حالی که اگر ما هنرمندان تجسمی با هم باشیم و با یکدیگر تعامل کنیم میتوانیم کارهای بیشتری انجام دهیم که به رشد این رشته در کشور کمک کند.
Δ