افشین علیار درباره فیلم “دوزیست” که به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است، معتقد است: دوزیست یکی از همین فیلم هاست که فیلمسازش سعی کرده با چند بازیگر مطرح و چهره یک ملودرام اجتماعی بسازد، اما برزو نیک نژاد که بیشتر او را با آثار طنز به خاطر می آوریم نتوانسته یک اثر جدی اجتماعی بسازد او سعی داشته با ساخت دوزیست اجتماع و آدم های طبقه فرودست را مورد تحلیل و ارزیابی قرار بدهد اما عدم انسجام در فیلمنامه و قصه پردازی و عدم ایده مرکزی باعث شده دوزیست در حد یک طرح خام با موقعیت های ساده انگارانه باقی بماند.
به گفته وی چیدمان موقعیت ها آنقدرساده و مصنوعی شکل گرفته که مخاطب نمی تواند با آن ارتباط برقرار کند، ایجاد ارتباط کاراکترها و نقش آن ها در روند فیلم نمی تواند متقاعد کننده باشد، جغرافیای اثر در ناکجایی مطلق است در همان سکانس های اول با ورود مریم به آن گاراژ عطا عاشق و دلخسته او می شود! فیلمساز فارغ از هر شخصیت پردازی حتی در ابتدایی ترین شکل ممکن آدم ها را به فیلم وارد می کند هیچ کدام از کاراکترهای فیلم دارای هویت مستقل نمی باشند و فیلمساز سعی کرده با اطلاعات قطره چکانی مخاطب را با فیلم همراه کند که این اتفاق رخ نداده است زمانی که فیلمساز نتواند قصه گویی یا شخصیت پردازی کند چطور ممکن است مخاطب همراه فیلم شود؟
این منتقد سینما گفت: دیالوگ هایی نوشته شده که هیچ ربط منطقی با جهان الکن فیلم ندارد، عاشق شدن عطا در یک نگاه و در ادامه صیغه کردن مریم بدون هیچ آگاهیِ منطقی از گذشته این دختر نه تنها از او یک قهرمان نمی سازد بلکه این کاراکتر عقب افتاده به نظر می رسد از سوی دیگر خالی کردن گاوصندوقِ سیفی به دلیل پرداخت دیه است که چند بار در فیلم بیان می شود که انگار مجتبی با ماشین به کسی زده است و حالا او فراری ست و به خانه عطا پناه آورده اما این مسئله رها می شود و فیلمساز تنها خواسته با یک بهانه غیر منطقی حضور مجتبی را در آن خانه موجه جلوه دهد اما حمید هم که یک کاراکتر لمپن است مشخص نیست کار و کاسبی اش چیست آیا او کیلد ساز است؟
علیار اظهار داشت: دوزیست فیلم خرده پیرنگ است اثری که نمی تواند راه خود را به مخاطب نشان بدهد موقعیت های کم جان و لاغر در بسترسازی که از هجو گذشته است نمی تواند نکته مهمی برای این فیلم محسوب شود اساسا زبان این فیلم در روایت داستان آنقدر سست و لحظه ای ست که فیلمساز نمی داند چگونه و چطوری گره افکنی کند، آیا این فیلم می تواند گره ای داشته باشد؟
این منتقد سینما ادامه داد: زمانی که فیلم اساس و چارچوب لازم را در موقعیت پردازی نداشته باشد فیلمساز نمی تواند شرایط قصه گویی را محیا کند، دوزیست به شدت متکی به بازیگرانش می باشد اما زمانی که فیلمنامه ای نباشد بازیگر هم نمی تواند بازی قابل قبولی ارائه بدهد به همین دلیل ما با اثری مواجه هستیم که بازیگران فقط در قاب حضور دارند حتی در سکانسی که دوستِ مریم وارد فیلم می شود هیچ اتفاق مهمی رخ نمی دهد جز چند زد و خوردی که به شدت هم تصنعی ست قصد فیلمساز از چیدمان این سکانس های نارس مشخص نیست یا در ادامه چگونه گاوصندوق خالی شد یا پدر چرا باعث انفجار انبار سیفی می شود؟ یا دعوای عطا و مجتبی در سکانس آخر بی منطق است.
وی افزود: حمید کاراکتر لمپن چگونه سر عطا را کلاه گذاشت یا مریم چرا باید با حمید از آن خانه فرار کند ؟ دوزیست از آن دسته از فیلم هاست که عناصر زیادی را کم دارد تا به یک اثر سینمایی برسد این فیلم نمی تواند در حد یک تله فیلم باشد، فضاپردازی آشفته قاب های غیراستاندارد باعث می شود که پرده لو بدهد که فیلمساز نمی تواند فیلم سینمایی بسازد ، اینکه چرا باید برزو نیک نژاد در سینما فیلم بسازد کاملا نامشخص است او کارگردان تلویزیونی ست و فاصله زیادی دارد که بتواند کارگردان فیلم سینمایی باشد. دوزیست یک اثر الکن و ناقص با بازی های به شدت غیراستاندارد است اینکه جواد عزتی یا هادی حجازی فر چگونه قبول می کنند در این فیلم ها بازی کنند از نکات باورنکردنی است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ