روایت یک هجرت مقدس در «مدیترانه»

«مدیترانه» شاید بعنوان دومین تجربه سینمایی هادی حاجتمند یک شاهکار سینمایی قلمداد نشود، اما اثری قابل اعتنا و محترم به نظر می‌رسد که سعی کرده اصول سینما را بدرستی رعایت کند. به گزارش سینما خراسان، سید حسین متولیان شاعر و بازیگر در یادداشتی به بهانه رونمایی از فیلم «مدیترانه» به کارگردانی هادی حاجتمند در بخش […]


«مدیترانه» شاید بعنوان دومین تجربه سینمایی هادی حاجتمند یک شاهکار سینمایی قلمداد نشود، اما اثری قابل اعتنا و محترم به نظر می‌رسد که سعی کرده اصول سینما را بدرستی رعایت کند.

به گزارش سینما خراسان، سید حسین متولیان شاعر و بازیگر در یادداشتی به بهانه رونمایی از فیلم «مدیترانه» به کارگردانی هادی حاجتمند در بخش «شاخه‌های زیتون» سی‌وهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، نکاتی را درباره این فیلم سینمایی مطرح کرد.

در متن این یادداشت با تیتر «یک هجرت مقدس» می‌خوانیم؛

ماهی‌های مهاجر، ماهی‌های مدیترانه ای! ماهی‌هایی که گاهی برای زندگی بهتر و گاهی برای اعتقاد هجرت را بر می‌گزینند!

فرق نمی‌کند برای دفاع از حرم در قالب دلاوران «فاطمیون» به سوریه هجرت کنند، یا شبیه محمد و لیلای «مدیترانه» از زادگاه خویش برای کار چند صباحی به مشهد بروند…!

آری! فیلم سینمایی مدیترانه حکایت هجرت است برای اعتقاد. دیروز فیلم سینمایی «مدیترانه» ساخته هادی حاجتمند را در جشنواره فیلم فجر دیدم. فیلمی که متعلق به سینمای قصه گو ست. روایت و داستان درستی دارد؛ تدوین مناسبی روی آن صورت گرفته و یک فیلم صاحب عیار و هویت مند است.

از نکات اززنده «مدیترانه» آن است که جزء فیلم‌هاییست که به‌صورت پیشگام و پیشتاز به مساله لشکر فاتح «فاطمیون» (مدافعین حرم افغانستان) پرداخته است. این فیلم به‌دور از هرگونه شعار زدگی و اغراق در روایت رزمندگان مدافع حرم را انسان‌هایی شبیه همه ی مردمان نشان می‌دهد. آن‌ها غذا می‌خورند، می‌خوابند، شادی می‌کنند، می‌خندند، ترانه می‌خوانند و تنها یک چیز مرز و وجه تمایز آنها با سایرین است؛ «اعتقاد و انتخابشان»

آنها بر مبنای باورهای عمیق و اصیل اعتقادی شان انتخاب کرده‌اند هر کجا انسانی مظلوم باشد نباید مرزها را به رسمیت شناخت و باید به یاری او رفت… در این مسیر شیعه و سنی و مسلمان و مسیحی نیز مشترک اند.

در ورود امثال هادی حاجتمند، دانش اقباشاوی، مرتضی علی عباس‌میرزایی، هادی نائیجی و… به روند فیلمسازی باید تولد سربازان گام دوم انقلاب را مشاهده کرد و میلادِ «ملاقلی‌پور» ها، «حاتمی کیا» ها و «درویش» های نسل جدید سینما را جشن گرفت یادم می‌آید یکی از دوستان افغانستانی ام که مدافع حرم بود می‌گفت ما با شما ایرانیان جدا از آنکه «وطندار» (هموطن) هستیم؛ «خون شریک» نیز هستیم! و این «خون‌شریک» فلسفه عمیقی دارد. وقتی دو گروه برای یک اعتقاد و هویت مشترک خونشان بر زمین می‌ریزد دیگر تا ابد خون شریک می‌شوند و گویا خون‌هایشان تا تاریخ برپاست با هم گره خورده است. با این باور «مدیترانه» این غیرت مشترک را آنجا که یکی از فرماندهان فاطمیون خود را بچه «شاه عبدالعظیم» معرفی می‌کند و معتقد است او غیرت ِ افغانستان و ایران را با هم به‌دوش می‌کشد به خوبی و زیبایی به نمایش گذاشته است.

و کارگردان با هوشمندی در انتخاب نام «مدیترانه» به مرزهای نبرد بزرگ جهانی حق و باطل و مبارزه‌ی سرنوشت ساز صهیونیزم در مقابل جبهه‌ی عدالتخواهی و صلح طلبی جهانی اشاره داشته؛
نکته جالب در «مدیترانه» آن است که به نوعی بحران آب را که تحلیلگران منشاء جنگ آینده جهانی می‌دانند به رخ کشیده است. بطوری که «محمدِ» قصه مدیترانه (با بازی پوریا پور سرخ) بعنوان یک تکنسین شرکت آب و فاضلاب مشهد برای باز راه اندازیِ تصفیه خانه‌ای که «داعش» با تصرف آن آب را به مردم بسته است به سوی سوریه راهی می‌شود.

انگار فیلمساز در لایه پنهانِ داستان خویش می‌خواسته بازتعریفی از روایت عاشورا برای امروز ارائه دهد و به رخ بکشد که در تمام طول تاریخ این روشِ یزیدیان بوده است که آب را بر تشنگان ببندند و شبیه به لشکر سیدالشهداء علیه السلام (که البته قطعاً همانندی در هیچ کجای تاریخ به ایشان یافت نمی‌شود) لشکری باید از نقاط مختلف و فرهنگ‌های مختلف گرد هم بیایند که از «وهب نصرانی» تا «جُون» تیره پوست تا «حبیب بن مظاهر» کهنسال و «شاهزاده علی اصغر» کودک و جناب «حُر» که توبه کرده در آن باشند.

و در این میان وقتی بحرانِ آب تبدیل به جنگ می‌شود؛ طبیعی ست که عده‌ای سودجو و فرصت طلب نیز از آب گل آلود به نفع خویش ماهی‌های منفعت طلبانه بگیرند! که البته این موضوع نیز بخوبی در «مدیترانه» به نمایش در آمده است. نکته بعدی بازی‌های حساب شده و دقیق فیلم است. تا آنجا که از پوریا پورسرخ یکی از بهترین بازی‌های چند سال اخیرش را می‌بینیم؛ بهرنگ علوی نقشش را بسیار باور پذیر ارائه می‌دهد و بازی فکر شده و مبتنی بر شخصیت پردازی درست مهراوه شریفی نیا مانند مرواریدی در فیلم می‌درخشد.

این درخشش در بازی بازیگران غیراصلی نیز به چشم می‌آید و همه بدون بزرگنمایی بازی‌های باورپذیر و خوبی ارائه کرده‌اند. ضرباهنگ فیلم نیز که به مدد تدوین شکل گرفته ریتم خوبی دارد، طوری که مخاطب را خسته نمی‌کند و جذابیت داستان در هر لحظه کشش مناسبی برای همراهی با خود به مخاطب می‌دهد که البته با کمی حذف و اضافه نمودن شاید این ریتم بهتر هم بشود.
در مجموع مدیترانه را فیلم محترم و درستی میدانم که هم خوب قصه می‌گوید و هم نماهای خوب، روایت درست و موسیقی قابل اعتنا و بازی‌های دقیق و خوبی دارد. و همه این نکات باعث می‌شود که بتوان از چند نقطه ضعف کوچک مانند در نیامدنِ پلان سرقت گوشیِ «لیلا»، یا ضعف فیلمبرداری پلان‌های سوریه اغماض و چشم‌پوشی نمود.

«مدیترانه» شاید بعنوان دومین تجربه سینمایی هادی حاجتمند یک شاهکار سینمایی قلمداد نشود، اما اثری قابل اعتنا و محترم به نظر می‌رسد که سعی کرده اصول سینما را بدرستی رعایت کند و نمایی از یک فیلمساز مولف که اندیشه‌هایی برای آینده مسیر سینمایی خود در سر دارد به مخاطبان ارائه دهد؛ بطوری که می‌توان با جرات گفت: در ورود امثال هادی حاجتمند، دانش اقباشاوی، مرتضی علی عباس‌میرزایی، هادی نائیجی و… به روند فیلمسازی باید تولد سربازان گام دوم انقلاب را مشاهده کرد و میلادِ «ملاقلی‌پور» ها، «حاتمی کیا» ها و «درویش» های نسل جدید سینما را جشن گرفت.