به گزارش روز شنبه سینما خراسان به نقل از برنامه رادیویی«سینما معیار»، ایزد مهر آفرین، در پاسخ به این سوال که آیا این نگاه که کارنامه محمدحسین مهدویان نسبت به گذشته دچار تغییراتی شده درست است؟بیان نمود: انسان دائما در حال تغییر تفکر خودش است و خود را به روز می کند و نگاهش را به جهان تغییر می دهد؛ این موضوع می تواند نقطه مثبتی باشد چون انسان به آگاهی می رسد؛ اما چیزی که درباره مهدویان گفته شده و به نظر من هم درست است این است که این تغییرات حاصل تفکر و جهان بینی شخصی خود او نیست؛ وقتی آثار مهدویان را می بینید هر کدام به یک شکل است و هر کدام جهان خاص خود را دارد و هر کدام مکتب و جریانی را جلو می برد و شما یک نخ تسبیح واحد در آن ها نمی بینید.الان شما کارهای کارگردانان مولف سینمای ایران را ببینید؛ در تمامی آثار رگه هایی از روح کارگردان و نگرش او (حداقل در آن مقطع زمانی) وجود دارد مانند اصغر فرهادی، بهرام بیضایی، ابراهیم حاتمی کیا و…در آثار مهدویان این نگرش شخصی دیده نمی شود؛در آثار او این تغییرات یا حاصل فشارهای گروه های سفارش دهنده اند یا حاصل مارکتینگ، گیشه و بازار هستند و برآمده و ناشی از تفکر فیلم ساز نیست.
لامعی در واکنش به صحبت های مهرآفرین ادامه داد:همان آدمی که «آخرین روزهای زمستان» را ساخته «زخم کاری» را هم ساخته است.این را من می توانم درموردش بحث کنم از نظر نگاه، از نظراندیشه ای و حتی از نظر رادیکالیزم قاب بندی و آکسان گذاری روی اتفاقاتی که در شرایط عادی نباید روی آن ها آکسان گذاشت تغییر نداشته. مهدویان هیچ وقت تیپیکال اصول گرا نبود.من که کتگوری ها را قبول ندارم اما اگر قرار باشد فیلم های مهدویان را در این طبقه بندی ها قرار داد؛ دور ترین فاصله را با جریان اصول گرا دارد. این که او با اوج کار کرد گواهی این موضوع نمی شود که او با اصولگرایان بود.شاید مهدویان فیلمی ساخت که جریان اصولگرایی روزی گفت خوب است اما هرگز محبوب و مورد اطمینان رسانه اصول گرا، آن طور که حاتمی کیا بود، نبود.
مهرآفرین درباره«زخم کاری» ادامه داد:بر خلاف تمام این رپرتاژ هایی که راجع به «زخم کاری» منتشر می شود؛ کما اینکه سریال بدی نیست؛ سریالی است که یک ویژگی ها و امتیازهایی دارد اما واقعیتش این است که نکات منفی و نکات عیب دار و نقض آن به نسبت آن چیزی که ارائه می شود در اذهان عمومی خیلی بیشتر است.نکته مثبت آن اینجاست که مهدویان مارکتینگ بازار را خوب فهمیده و می داند که مخاطب امروز بیننده سریال ترکی است؛یک خانواده بهم ریخته و عشق و… .این چیز بدی نیست و خود سریال های ترکی جز پرمخاطب ترین سریال های دنیا هستند ولی نباید بیاییم در نقدهایمان آرت بدهیم به آن و امتیاز بدهیم که چه بازی ای گرفته و چه ملودرامی و…شخصیت پردازی به شدت روی هواست،همه شخصیت ها؛ اصلا تحلیلی راجع به شخصیت ها ندارد؛برای مثال می آید به طرف می گوید«تو می دانی چه طور بد بخت شدی؟فلانی بدبختت کرد» و طرف می رود و آن فرد را می کشد؛ قاتل این گونه ساخته نمی شود؛ شخصیت به این شکل پرداخته نمی شود.اصلا وقتی می گویی مکبث داری ارزش کار شکسپیر را پایین می آوری؛ این کمدی است.شما اگر می زدی «پارودی مکبث» من قبول می کردم شما یک کمدی از مکبث در آوردی؛ با آن اثر سترگ و بزرگ شکسپیر چرا شوخی می کنید؟ . لامعی درباره «زخم کاری»عنوان کرد:راجع به «زخم کاری»حرف زیاد است.اول این«زخم کاری» یک اثر بیک پروداکشن نیست و پول های خیلی عجیب و غریبی برای خرج نشده و بیست گروه فیلمبرداری و کست آن چنانی نداشته؛ از سر و شکل آن مشخص است؛ بودجه آن محدود بوده و سریع فیلمبرداری شده با این حال به نظر من«زخم کاری» پروژه ایست که من شبیه ش را تا به حال در ایران ندیده ام؛ از نظر شخصیت پردازی، درام و همه این ها می توان به این موضوع رسید؛ از نظر تدوین و از نظر این که چگونه کار مثل یک ملودی منظم است.درباره ساختار و کارگردانی و… آن می توان حرف زد.در مواردی جای کات را متوجه نمی شوی انقدر این سریال نرم در آمده است؛ همان چیزی که کوبریک می گوید:«بدانی نمای آخری که می گیری از یک سکانس به نمای اولی که می گیری از یک سکانس چگونه چفت شود»این ها ماهرانه و درجه یک است.سریال شبیه به خیلی از سریال های نمایش خانگی کلاژ در نیامده؛ کاملا منسجم است و این در کارگردانی و تکنیک در آمده است.
نهال
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ