فیلمی که یک بازی مرکب بومی بود

اگرچه کارگردان فیلم انکار کرد اما «شهرک»، «بازی مرکب» را به خاطرمان آورد.

فیلم سینمایی شهرک، اولین اکران دیروز (۱۹ بهمن) در خانه جشنواره، آنقدر المان های تکراری داشت که یادآوری فیلم‌های بسیاری را برای مخاطبان زنده کرد.

دورترین آن شاید نمایش ترومن (پیتر ویر ۱۹۹۸) بود؛ نمایش ترومن قصه زندگی مردی (با بازی جیم کری) است که بدون آن که بداند، از همان زمان تولد در یک نمایش تلویزیونی شبیه‌سازی شده در دنیایی که توسط شرکتی ساخته شده، زندگی می‌کند.

در این داستان هم فرهاد مدبر یا همان نوید فلاکتی با بازی ساعد سهیلی، جوان عاشق سینمایی است که در تقلای رفتن روی پرده نقره‌ای در شرایطی قرار می‌گیرد که مرز بین دنیای واقعی و فیلمی را گم می‌کند؛ فرهاد آنقدر به شیوه زندگی این دنیای شیشه‌ای عادت می‌کند که نه می‌تواند واقعا زندگی کند و نه می‌فهمد که چیزها تا چه اندازه حقیقی هستند و یا از حقیقت فاصله دارند (مصداق بارز این گمگشتگی سکانسی است که فرهاد از استاد نقاشی دیوار درباره واقعی بودن ارتباط او با همسرش سوال می‌کند؛ سوالی که البته نه تنها به جواب نمی‌رسد که با سیلی مرد مواجه می‌شود).

از سوی دیگر این فیلم به قدری نزدیک به یکی از ساخته‌های متأخر نتفلیکس بود که اهالی رسانه آن را نمونه وطنی بازی مرکب خواندند.

اگرچه علی حضرتی کارگردان فیلم شهرک در نشست رسانه‌ای این فیلم و در پاسخ به این پرسش که آیا قصد داشتید بازی مرکب وطنی بسازید، گفت: در مرحله پساتولید فیلم که بودیم بازی مرکب پخش شد و فکر نمی کنم ارتباطی به هم داشته باشند و خط روایت و فضایی که در شهرک وجود دارد به بازی مرکب و دیگر فیلم های مشابه شباهتی ندارد، اما مولفه‌های فیلم شهرک با سریال بازی مرکب صرفا مواردی اتفاقی و ناچیز نیست: آدم هایی که با سن و پیشینه های متفاوت که از طریق یک موسسه جذب بازیگری پس از درخواست و تست دعوت به کار می‌شوند، از آنها درخواست می‌شود که بدون هیچ وسیله ای (حتی موبایل یا لباس اضافه) برای دو، سه ماه به مکانی نامعلومی که موسسه آنان را به آنجا می‌برد، نقل مکان کرده و رضایت نامه‌ای را امضا کنند، ماشین ونی که آنان را سوار می‌کند و به یک شهرک می‌برد، فعالیت روزانه آنها از طریق نامه هایی که از زیر در فرستاده می‌شود، برایشان مشخص می‌شود.

در نهایت اما به رغم همه شباهت‌ها، این فیلم این تفاوت را با سایر ساخته‌های جشنواره امسال‌ دارد که مشخص نیست کدام مخاطب را نشانه می‌گیرد؟

این فیلم در ظاهر به سایر ساخته‌هایی که به آنها اشاره شد، نزدیک می‌شود اما از این زاویه که در نهایت به دنبال کدام مقصود و خط پایان است از حقیقت دور می‌شود.

پس از تماشای بیش از ۱۰۰ دقیقه فیلم، همه مخاطبانی که دنبال گرفتن یک جواب مشخص هستند، یکسره ناامید می‌شوند چرا که فیلم شهرک اگرچه پایان بازی ندارد اما خط پایانش هم ‌شفاف نیست.

در نهایت شهرک با همان ابهامی که شروع می‌شود به پایان می‌رسد؛ همانقدر مبهم که در سکانسی کاظم سیاحی می‌گوید: شما باید دائم در نقش خودتان باشید و لحظه ای از آن خارج نشوید، در غیر این صورت یکی از هزاران نفری که در صفه جایگزین شما میشه!

نهال