نگاهی به تئاتر «هرکول» به کارگردانی «رضا احمدی»/

قهرمان واقعاً در آیینه است!

تئاتر «هرکول» یادمان می‌آورْد قهرمان همانی‌ است که در آیینه است. هرکول یک اثر دیدنی‌ و در خدمت آگاهی‌ است، صداها در نمایش هرکول جان دارند.

آرش رمضانی در یادداشتی نوشت: تئاتر «هرکول» که این شب‌ها در مشهد اجرا دارد را دیدم و لذت بردم. بازی‌های خوب، جزییات فکرشده و موسیقی بسیار قدرتمندی داشت.

سناریوی «هرکول» بازنویسی نمایشنامه‌ای به نام «هرکول و طویله‌ی اوجیاس»، نوشته‌ی فریدریش دورنمانت است. من این نمایشنامه را با ترجمه‌ی حمید سمندریان خوانده‌ام. به نظر می‌آید این اقتباس هم از همان ترجمه صورت گرفته باشد.

اقتباس و بازنویسی‌ای که ما در نمایش هرکول دیدیم خیلی ضعیف‌ بود. بدون پیرنگ، عجول. بی‌دقت. بازنویس، نتوانسته است کار را در بیاورد. نتوانسته است شخصیت‌های نمایش را توی ذهنش بسازد. کار را از سر باز کرده است. لگد محکمی به استعداد و تلاش تیم کارگردانی و بازیگری و موسیقی زده است.

شوخی‌های ضعیف، شوخی‌های پرتکرار به عنوان ستون اصلی همه‌ی شوخی‌های نمایش، زیادی قدیمی و دستمالی شده است. این جنس از شوخی‌ها نهایتا تا اواسط دهه‌ هفتاد شمسی و از زبان حمید ماهی‌صفت کمی خنده‌دار بود. حالا شوخی با این کلمه را حتی نمی‌شود «بامزه» دانست.

طعنه‌های سیاسی سناریو نه حتی اصلاح‌طلبانه که «اعتدالی» بود. انتقاد سیاسی در حد «ریزگرد»ها و «بروکراسی اداری» و حماقتِ مجلسیان بود. ریزبینی و پیچشی در انتقادش نبود.

طبیعتاً انتظار نداریم یک تئاتر در مشهد با این همه محدودیت بتواند انتقاد یا اعتراض درشتی بکند، اما انتظار کمی ظرافت در سناریونویسی را می‌توانیم داشته باشیم. انتظار زیادی نیست. اینکه سناریونویس اولیاتِ نوشتن را بداند انتظار زیادی نیست.

انتقادات سیاسی نمایش در سطحِ ماقبلِ «زیباکلام» بود. در لایه‌ی پایین‌تر، سناریو در خدمت «حاکم فعلی» بود. یک سنای فاسد و دست‌نشانده را داشتیم، قهرمان ملیِ پفکی، هرکول را داشتیم و یک جمهوریت متعفن را.

معقول‌ترین کاراکتر اما همان «اوجیاس»، کدخدای شهر بود، او «حاکم فعلی» است که بیش از همه عاقل است. بیش از این به ضعف بازنویسی نمایشنامه نمی‌پردازم و همین‌قدر که پرداختم زیاد بود چون این اقتباس را می‌شود در سطح «ماقبل نقد» دانست و بهش پرداختم تا اهمیت «داستان» و «نمایشنامه» را تذکر دهم.

چیزی که اگر یک سست و لقّش را انتخاب کنیم، کل بنای نمایش را تخریب می‌کند. انگار شهری را روی «گه» بنا کرده باشی. البته از هنر کارگردانی نگذریم که در نهایت تغییر را تنها با دست خودِ ما مردم مفروض می‌داند و آن یک دقیقه‌ی سکوت و خیره شدن تیم بازیگری به تماشاگران، چیزی بود مطلوب و دلخواه. شکل داشت.

اوجِ نمایش بود و اوجی بود تلنگرزننده. یادمان می‌آورْد قهرمان همانی‌ست که در آیینه است. هرکول یک اثر دیدنی‌ست. در خدمت آگاهی‌ست. صداها در نمایش هرکول جان دارند.

موسیقی خیلی خوبی نمایش را پشتیبانی می‌کند. ‌لحن‌ بازیگران مطلوب است. پامال شدن قهرمان، پامال و کثافت‌مال شدن زندگی مردمان، هنر در شهری که زیر آوار پِهِن در حال دفن شدن است، شرایطی نمادین و استعاری را ساخته است. شرایطی آشنا را ساخته است. این شرایط ما را به فکر وامی‌دارد. نمایش هرکول می‌خواهد ما را به فکر کردن وادارد.

به گزارش سینما خراسان، تئاتر «هرکول» که اقتباسی از نمایشنامه «هرکول و طویله‌ی اوجیاس» اثر فریدریش دورنمات است به کارگردانی رضا احمدی و نویسندگی آرش خیرآبادی با شیوه‌های اجرای ایرانی در مشهد در حال اجراست.