ملاقات با داعشی‌های اروپایی در زندان مخفی طالبان/ خطر کردیم!

محسن اسلام‌زاده کارگردان مستند «زندگی میان پرچم‌های جنگی» درباره این اثر که به تازگی رونمایی شده است، توضیح داد: این مستند در سال ۹۷ تولید شد و در سال ۹۸ هم در بخش جایزه شهید آوینی جشنواره «سینما حقیقت» و جشنواره فیلم فجر همان سال حضور داشت. به رغم آنکه این مستند یک اثر استراتژیک […]

محسن اسلام‌زاده کارگردان مستند «زندگی میان پرچم‌های جنگی» درباره این اثر که به تازگی رونمایی شده است، توضیح داد: این مستند در سال ۹۷ تولید شد و در سال ۹۸ هم در بخش جایزه شهید آوینی جشنواره «سینما حقیقت» و جشنواره فیلم فجر همان سال حضور داشت. به رغم آنکه این مستند یک اثر استراتژیک هم محسوب می‌شود، متأسفانه هیچ جایی را پیدا نکردیم که هزینه‌های عرضه آن را تأمین و از کار حمایت کند. این شرایط واقعاً ناراحت‌کننده بود چرا که زحمت بسیاری برای آن کشیدیم. می‌خواستیم مردم و مسئولان همه بدانند که در افغانستان چه خبر است و چه اتفاقاتی در جریان است.

وی ادامه داد: امسال و با حضور آقای کاوه در بخش مستند شبکه پرس‌تی‌وی، کار را معرفی کردیم و مذاکراتی هم میان پخش‌کننده و شبکه انجام شد، کار توانست نمره بالایی از مدیران شبکه بگیرد و موفق شدیم «زندگی میان پرچم‌های جنگی» را به این شبکه بفروشیم. وقتی توافق صورت گرفت، حوادث اخیر در افغانستان رقم خورد و به همین دلیل کار از شبکه پرس‌تی‌وی پخش شد. بعد از آن به‌واسطه استقبال زیاد مخاطبان تصمیم گرفتیم با کمک سامانه «عماریار» به‌صورت مجازی و حضوری، برای اکران این مستند در برخی شهرستان‌ها برنامه‌ریزی کنیم. در کنار این اکران‌ها مسائل افغانستان را هم با حضور کارشناسان تحلیل خواهیم کرد تا فضایی برای شناخت اتفاقات افغانستان در کشور شکل بگیرد. شکر خدا استقبال خوبی هم از این اکران‌ها شاهد بودیم.

دنباله‌ای بر روایت «تنها میان طالبان»

وی درباره محتوای این مستند گفت: «زندگی میان پرچم‌های جنگی» به‌نوعی نسخه دوم و ادامه مستند «تنها میان طالبان» است که پیش‌تر ساخته بودم و در آن به بحث مهمانان ناخوانده افغانستان در سال‌های اخیر یعنی نیروهای داعشی پرداخته‌ایم. در کنار این بحث دوربین از ۲ زاویه جنگ را روایت می‌کند، هم در منطقه تحت تسلط دولت حضور دارد و بین مردم و نیروهای نظامی روایت‌گر احساس آن‌ها نسبت به نیروهای طالبان است و بعد از آن برای رسیدن به نقاط تحت تسلط داعش، مجبور به همراهی با طالبان شدیم اما این بار در شمال افغانستان.

اسلام‌زاده تأکید کرد: با وجود محدودیت‌های بسیاری که در این سفرها داشتیم، تلاش کردیم تا حد امکان اطراف را به‌خوبی ببینیم و روایت کنیم تا تجربه متفاوتی برای مخاطب رقم زده باشیم.

کتابی به نام «نامه‌های کابل» نوشته سفیر انگلستان در کابل در حد فاصل سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ است که نقل قول‌های بسیار و گزارش‌های مفصلی دارد که ژنرال‌های آمریکایی و انگلیسی از آن زمان معتقد بودند، جنگ افغانستان پایانش شکست برای غرب خواهد بوداین مستندساز که سال‌ها تجربه مستندسازی مرتبط با جریان طالبان را در کارنامه دارد تأکید کرد: آنچه امروز شاهد هستیم همان جریان طالبان است که می‌خواهد تمام افغانستان را تحت تسلط خود داشته باشد و تنها تفاوت این است که این روزها بیشتر شاهد بازتاب رسانه‌ای این حرکت هستیم. پیش‌تر هم در یک گفتگو اشاره کرده بودم که این‌ها مناطق بسیاری را تحت تسلط خود دارند و به‌زودی به دیگر مناطق هم حمله خواهند کرد، اما طرف مقابل نه تنها باور نمی‌کند که تمسخر هم می‌کند.

وی تأکید کرد: من از همان زمان وضعیت امروز را می‌دیدم چرا که از سال ۹۲ و در منابع غربی که مطالعه می‌کردم، نشانه‌های این وضعیت را می‌دیدم. کتابی به نام «نامه‌های کابل» نوشته سفیر انگلستان در کابل در حد فاصل سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ است که نقل قول‌های بسیار و گزارش‌های مفصلی دارد که ژنرال‌های آمریکایی و انگلیسی از آن زمان معتقد بودند، جنگ افغانستان پایانش شکست برای غرب خواهد بود.

اسلام‌زاده درباره وضعیت مردم افغانستان در میانه این مخاصمه قدرت‌ها گفت: «زندگی میان پرچم‌های جنگی» روایت همین مردم است که بزرگ‌ترین قربانی این جنگ هستند. شما در سراسر فیلم من می‌بینید که افراد مسلح با موتور جابه‌جا می‌شوند و مردم عادی سوار الاغ زندگی می‌کنند. در یکی از سکانس‌ها ناگهان خبر می‌رسد که در روستایی جنگ شده است، وقتی رسیدیم شاهد مردمی بودیم که در میانه میدان جنگ مشغول برداشت پیاز از زمین‌های کشاورزی خود بودند! بچه‌های‌شان مشغول بازی بودند و وقتی فرار کرده بودند، الاغ‌های‌شان در میان میدان جنگ باقی مانده بود. به همین دلایل بزرگ‌ترین قربانیان این جنگ را مردم می‌دانم که شاید اکثرشان هیچ پرچمی هم در دست نداشته باشند.

مردم افغانستان می‌خواهند زندگی کنند

وی افزود: مردم افغانستان می‌خواهند زندگی کنند، این در حالی است که جنگ در این کشور وارد پنجمین دهه شده و بعید نیست با توجه به خشکسالی‌ها این کشور سمت قحطی برود و مجدد شاهد مهاجرت‌های گسترده از آن باشیم. دست به دست شدن مناطق که در فیلم ما هم روایت می‌شود یکی از زجرهای بزرگ مردم این کشور است.

آخرین سکانس مستند من مربوط به زندان مختص داعشی‌های اروپایی و خارجی است. وقتی به ایران بازگشتم متوجه شدم به آنجا حمله شده، طالبان را کشته‌اند و داعشی‌ها را برده‌اند. یعنی همه را با هم بمباران نکرده‌اند و داعشی‌ها را نجات داده‌انداسلام‌زاده تأکید کرد: جنگ افغانستان یک جنگ داخلی است که ابعاد آن می‌تواند برای ایران و کل منطقه خطرناک باشد. دلیل اینکه در ۲ فیلم سراغ داعش رفته‌ام این است که این مسئله در افغانستان امروز بسیار مهم است، حتی برای ایرانی‌ها و چینی‌ها و هندی‌ها، برای همه منطقه مهم است. برخی می‌پرسند چرا سراغ دوگانه داعش و طالبان در این مستند رفتی و دوگانه طالبان و مردم را روایت نکردی؟ پاسخم این بود که مسئله اصلی من داعش است. این پدیده یک معضل ملی برای افغانستان نیست، یک پدیده فراملی است که کل منطقه را تهدید می‌کند. به همین دلیل در «زندگی میان پرچم‌های جنگی» سراغ داعش در مرزهای شمالی افغانستان رفتم که به کشورهای آسیای میانه و کشور عزیز ما نزدیک است. مسئله مهم این بود که نیروهای طالبان هم به لحاظ عقیدتی و هم سیاسی مشکلات بزرگی با داعش دارند. متأسفانه از طرف دیگر حکومت افغانستان در بخش‌هایی متهم به حمایت از داعش در برابر طالبان شده است که اسنادش در فیلم ما هم هست.

وی بیان کرد: آخرین سکانس مستند من مربوط به زندان مختص داعشی‌های اروپایی و خارجی است. وقتی به ایران بازگشتم متوجه شدم به آنجا حمله شده، طالبان را کشته‌اند و داعشی‌ها را برده‌اند. یعنی همه را با هم بمباران نکرده‌اند و داعشی‌ها را نجات داده‌اند. مسئله داعش از این منظر مسئله بسیار مهم در افغانستان است که به نظرم در جنگ با طالبان تا به امروز شکست خورده است. هرچند هنوز خطر آن وجود دارد.

اسلام‌زاده درباره جذاب‌ترین تجربه خود در فرآیند ساخت مستند «زندگی میان پرچم‌های جنگی» هم گفت: مهمترین سکانس این مستند همان سکانس دیدار ما با چند داعشی فرانسوی در زندان مخفی طالبان است. مخاطب مستند منتظر چنین سکانسی بوده و نهایتاً هم توانستم آن را ضبط کنم. آن‌ها ما را نمی‌شناختند که چه کسی هستیم اما روز سختی بود و جان‌مان هم در خطر بود. طالبان دستور قطع کامل تلفن‌ها را داده و روز آخر سفر ما هم بود. غبطه می‌خورم که آن صحنه‌ها را باید بهتر ضبط می‌کردم اما آنقدر خطر را نزدیک احساس می‌کردیم که می‌خواستیم کار نیمه تمام نماند و به اجبار چند ساعت بیشتر آنجا نماندیم. احتمال حمله هوایی از سوی آمریکایی بود، طالبان هم اصلاً اصول اطلاعاتی را رعایت نمی‌کنند و مدام با تلفن درباره ما صحبت می‌کردند! روزهای آخر خیلی احساس خطر می‌کردیم. در «تنها میان طالبان» تنها در مناطق تحت تسلط طالبان بودیم اما در این مستند جدید بین نیروهای دولتی هم بودیم و به همین دلیل حساسیت روی ما بسیار بیشتر شده بود./مهر