در حالی که فیلم مستند «در جستجوی فریده» از سوی ایران برای شرکت در رقابت فیلم بینالمللی اسکار امسال معرفی شده است، منتقد هالیوود ریپورتر در نقدی از این فیلم تمجید کرد. به گزارش سینما خراسان به نقل از هالیوود ریپورتر، دبورا یانگ منتقد هالیوودر ریپورتر نوشته است: زنی که توسط یک زوج هلندی به […]
در حالی که فیلم مستند «در جستجوی فریده» از سوی ایران برای شرکت در رقابت فیلم بینالمللی اسکار امسال معرفی شده است، منتقد هالیوود ریپورتر در نقدی از این فیلم تمجید کرد.
به گزارش سینما خراسان به نقل از هالیوود ریپورتر، دبورا یانگ منتقد هالیوودر ریپورتر نوشته است: زنی که توسط یک زوج هلندی به فرزندخواندگی پذیرفته میشود به ایران بازمیگردد تا والدین بیولوژیکیاش را پیدا کند. این داستان فیلم مستندی ساخته کوروش عطایی و آزاده موسوی است که به عنوان نماینده ایران در اسکار ۲۰۲۰ معرفی شدهاست.
وی در ادامه مینویسد: در این فیلم که مستندی درباره یک زن ۳۸ ساله هلندی به نام الین فریده کونینگ است که تصمیم میگیرد تا از محل تولدش در شهری در شمال شرقی ایران دیدار کند و والدینش را بیابد، شاهد خنده زیاد و گریه زیادی هستیم.
این فیلم که با نگاهی ملایم و حساس ساخته شده بیننده را به جایی میبرد که در فیلمهای معاصر ایرانی به ندرت مود توجه واقع شده و آن عمق قلب خانوادههای سنتی و ارزشهای آن است. با وجود سفت و سخت بودن ارزشهای مذهبی آنها، این مردم وقتی یکی از خودشان را میبینند کاملا آغوششان را روی او باز میکنند و پذیرای او هستند.
تهیه کنندگان و کارگردانهای این فیلم پیشتر با هم برای تهیه مستند «از ایران، جدایی» ۲۰۱۳ همکاری کرده بودند که درباره واکنشهای داخلی به فیلم اصغر فرهادی به عنوان برنده جایزه اسکار برای بهترین فیلم خارجی زبان سال ۲۰۱۲ بود.
«در جستجوی فریده» هرچند داستانی است که به نظر میرسد نکات کلیدی محدودی دارد، تاکنون چندین جایزه برده و در جوایز فیلم لس انجلس با تقدیر روبه رو شده است.
شاید برجستهترین جنبه تقابل واضح فیلم بین عقلانیت آرام خانواده هلندی که فریده را وقتی او حدود ۲ سال داشت از یتیمخانهای در تهران به فرزندی گرفتند در برابر احساسات مهارنشدنی ایرانیهایی که او ملاقات میکند، باشد. بله؛ کلیشههای ملی همانی است که انتظار دارید باشد، اما هیچ کشوری به این دلیل با سوءبرداشتها روبه رو نمیشود.
الین-فریده در آپارتمانش در آمستردام، یک زن تنهای فعال است که دوستهای زیادی دارد و حفره بزرگ زندگی او این است که نمیداند چه کسی او را به دنیا آورده است و چرا آنها خواستند فرزند ۶ ماههشان را در حرم امام رضا (ع) در مشهد رها کنند. این زخم داخلی از نظر او عاملی است که موجب میشود تا او ازدواج نکند و صاحب فرزندی نشود. با توجه به انتشار این داستان در برخی از رسانههای اجتماعی، او با سه خانواده که خیلی وقت است دخترشان را ندیدهاند دیدار میکند.
این در حالی است که نیاز فریده برای بازگشت به خانهاش در ایران کاملا از طرف والدینش با حمایت روبه رو میشود و او را همراه برادر بزرگترش به فرودگاه میبرند و برایش آرزوی موفقیت میکنند.
نقش دو فیلمساز هرگز نشان داده نمیشود و آنها در همه فیلم نادیده باقی میماند گرچه حضور آنها با شخصیت محمد حدادی مطمئنا باید تاثیر زیادی در چگونگی شکل گیری این مستند داشته باشد.
در تهران فریده با نگار رحیمی دیدار میکند که در رسانههای اجتماعی فعال است و میپذیرد تا او را برای ترجمه همراهی کند. هر دو زنان جوان خونگرمی هستند و از وقتی با قطار به سمت مشهد میروند فریده با استقبال شادی روبه رو میشود. در ایستگاه هیاتی منتظر خوشامدگویی به او هستند که اولینشان علی اکبر مردی دوست داشتنی است که باور دارد پدر فریده است و با همسر و فرزندان و دامادانشان به استقبال او آمدهاند. همه آنها زن هلندی را در آغوش میگیرند. بعد خانواده دوم و سوم از راه میرسند. همه معتقدند که او فرزندشان است و پس از سالها پیدایش کردهاند و هر یک دیدگاههای خود را درباره این که این ماجرا چطور رخ داد، دارند. فریده به وضوح با عناصر طبیعی احاطه شده و همین شاید نتیجه مثبت سفر باشد.
عطایی و موسوی تاثیرات پیچیده را دوست ندارند. تدوین فیلم کاملا خطی و سرراست است؛ اما در نیمه راه، فیلم با تعلیق روبهرو میشود و این وقتی است که همه به پزشک مراجعه میکنند تا آزمایش دیانای از آنها گرفته شود. این که کدامیک از آنها پیروز این ماجرا میشود، چیزی است که در پایان فیلم به آن میرسیم.
Δ