به گزارش سینما خراسان ،محمدرضا مقدسیان با تاکید بر اینکه موضوع که نقد از گذشته تا به الان تغییراتی کرده است اظهار داشت: سر و شکل نقد، همگام با تغییر و رشد و تحول سینما، از مرحلهای فردی، احساسی، هیجانی و سلیقهای، بهتدریج به سوی علمیتر، دقیقتر، قابل دفاعتر و قابل استنادتر شدن حرکت کرد.
وی ادامه داد: همانطور که در حوزه سینما، تئوریها شکل گرفتند، مورد بازنگری قرار گرفتند و نظریه های تازه تر سربرآوردند و سبک ها و نگاهها و تالیفهای سینمایی بهواسطهی حضور تئوریسینها و نظریهپردازان طبقهبندی و تبیین شد، در نقد نیز همین مسیر طی شد. نقد و تحلیل فیلم از حالت ابراز نظر شخصی و سلیقهای خارج شد و بهسمتی رفت که بتوان آن را تئوریزه کرد؛ یعنی بر پایه نظریههایی که حد امکان علمی است، مستدل درباره فیلمها صحبت کرد. صحبت هایی که نقطه عزیمت دارد و قابل دفاع است.
مقدسیان افزود: نقد از حد سلیقه شخصی فاصله گرفت و بهسوی ساختاری نظری، نظاممند و تحلیلی گام برداشت، دقیقاً مشابه همان تحولی که در تاریخ سینما نیز رخ داد؛ یعنی دیگر تنها امری شهودی نبود، بلکه شکلی قابل بررسی و تبیین به خود گرفت. در همین دوران بود که نظریه های مختلف در حوزه مطالعات فیلم مطرح شد و موافقان و مخالفان متعددی را به خود دید. همین تضارب آرا باعث شکلگیری و زایش نظریههای جدیدتر شد و …
عنوان فیلمساز یا منتقد به تنهایی برای اعتبار کافی نیست
وی در ادامه گفت: جریانی که سینما و نقد را تئوریزه کرد، ساختار داد و مسیر مشخصی برایش تعریف کرد، در دهههای اخیر بهشکل معکوسی در حال رقم خوردن است. این نکته را مدنظر دارم که سخن گفتن در مورد عنوان «منتقد» نباید آنقدر سخت و وسواسگونه باشد که دستنیافتنی جلوه کند. مانند هر امر دیگری، نقد فیلم نیز نباید پیچیده باشد و باید برای آن حد تعادلی در نظر گرفت. اما این به معنی بی در و پیکر بودن هم نیست.
وی افزود: اگر تنها برچسب فیلمساز یا منتقد برای اعتبار کافی باشد، دیگر محتوا اهمیتی ندارد. این یک آسیب مهم است. آنچه مهم است، توانایی تولید اثری بر مبنای تئوریهای سینمایی و شناخت ساختارهای تحلیلی است؛ اثری که بتواند از سوی گروهی متخصص، هم از منظر شهودی و هم تئوریک، مورد دفاع قرار گیرد. در غیر این صورت، به صرف داشتن عنوان فیلمساز یا منتقد ارزشی برای کسی ایجاد نمیشود. امروزه تقریباً همه فیلمسازند، همه منتقدند، همه بازیگرند، تولید محتوا میکنند و… همین امر موجب شده بسیاری از مفاهیم یا بیارزش شوند یا معنا و تعریفشان دگرگون شود و اصولا معیار تشخیص شفافی وجود نداشته باشد.
تمام عناصر یک اثر سینمایی قابل نقد است
مقدسیان تصریح کرد: ما نمیتوانیم در برابر این تحولات فرهنگی مقاومت کنیم، چرا که زندگی بشر در ظول تاریخ همواره در تغییر بوده است. مهم آن است که چگونه خود را با این تغییرات تطبیق دهیم. بنابراین، باید پیوسته بازتعریف کنیم که فیلمسازی چیست و نقد فیلم چه معنایی دارد. اینکه هرکسی از راه برسد و چیزی درباره فیلم بگوید، یا صرفاً بهدلیل ساخت اثری احساس مهم بودن کند، نیازمند بررسی دقیقتریست.
وی افزود: درست است که هرکسی میتواند نقد کند و فیلم بسازد، اما اینکه هر اثر تولیدشده لزوماً خوب تلقی شود، نیازمند معیار است. بدون معیار، هر فردی میتواند بگوید فلان فیلم را دوست داشته یا نداشته، یا از نقدی خوشش آمده یا نیامده است. من باور دارم که نقد، خود اثری مستقل، قابل تحلیل و دفاع است. پس اگر میپذیریم که تمام عناصر یک اثر سینمایی از جمله بازی، تدوین، کارگردانی و… قابل نقد است، و اگر خود را در جایگاهی میبینیم که دانش و توان تحلیلی لازم را داریم، باید بپذیریم که نقد ما نیز میتواند نقد شود. چرا که به همان میزان که به معیار داشتن تاکید دارم بر اینکه معیارها می توانند مورد نقد علمی و دقیق قرار بگیرند و تحول پیدا کنند هم تاکید میکنم.
وی در ادامه گفت: هیچ فیلمسازی کامل نیست، همانطور که هیچ منتقد یا مخاطبی کامل نیست. نقد فیلم تنها زمانی مفید است که بتواند زمینهساز گفتوگویی میان فیلمساز و مخاطب شود؛ گفتوگویی که اگر رخ ندهد یا ناقص باشد، به ضعف نقد یا اثر اشاره دارد، چرا که نتوانسته مسیر گفتگو را باز کند.
اعمال معیار برای منتقد دشوار است
این مدرس و منتقد سینما در مورد معیار منتقد اذعان داشت: باید گفت که معیار داشتن، مسألهای واضح، اما اعمال آن دشوار است. مثلاً انجمن منتقدان سینمایی که قرار بود معیاری برای ورود به این حوزه باشد، امروز بهدلیل مشکلات فراوان، محدودیت ها، عدم انسجام جمعی، نگاه سلیقه ای و فصلی، عدم تاکید بر اهمیت مطالعات فیلم در حوزه نقد فیلم، کم توجهی به آموزش و کادرسازی، عدم تاکید بر معیارهای شفاف جهت عضوگیری و یا خلع عضویت و … ، به یک نهاد رسانهای ساده مبدل شده که بیشتر بر مبنای سلیقه اداره می شود، نه بر اساس دانش. این به این معنا نیست که تمام کسانی که به میان آمده اند مایل به شکل گیری جریانی منسجم نبوده اند. بلکه به این معناست که در فقدان ساختار منسجم در انجمن، نفرات لزوما نمی توانند معجزه کنند. پس باز هم ردپای بیمعیاری و فقدان ساختار مطالعه شده در میان است.
مقدسیان با اشاره به اینکه باید بپذیریم که برای هنر نمیتوان تعریف واحدی ارائه داد، افزود: اما میتوان حدود و معیارهایی برای سنجش آن در نظر گرفت. خود نقد نیز میتواند همانقدر هنری باشد که خودِ اثر هنری. اگر هیچ معیاری وجود نداشته باشد، پس چرا برخی آثار سینمایی طی سالها تحسین شده و دربارهشان صحبت شده است؟ حتماً معیارهایی وجود دارد، هرچند مطلق نیست.
وی با تاکید بر لزوم دقت به جزئیات اذعان داشت: میان تحلیل فیلم، گزارش فیلم، ریویو، نقد و مقالهی تحلیلی تفاوتهای بسیاری وجود دارد. اما ما همهی اینها را با یک واژهی کلی و بیمعیار «نقد» مینامیم. اینجاست که باز بحث معیار مطرح میشود. در مطالعات سینمایی، ژانرها، سبکها، انواع نورپردازی، روشهای بازیگری و… طبقهبندی شدهاند تا معیارهایی برای بررسی فراهم شود.
وی افزود: هنگام اظهار نظر دربارهی فیلم باید مشخص کنیم از چه نقطه عزیمتی و با چه معیاری سخن میگوییم؛ آیا ریویویی برای اینستاگرام مینویسیم یا مقالهای تخصصی برای مجلهای سینمایی؟ مخاطب نیز بر اساس همین جایگاه، معیار قضاوت خود را تعیین میکند. نمیتوان یک یادداشت روزنامهای را با معیار مقالهی علمی سنجید و بالعکس.
مقدسیان تصریح کرد: مشکل آنجاست که در جامعه امروز ما هر کس هر چه میگوید، دقیق نیست؛ نه خودش دقیق گفته، نه شنونده دقیق فهمیده و نه ابزاری برای سنجش دقیق بودن یا نبودن داریم. نتیجه آن شده که «هر که هر چه گفت، درست است».
هرکسی میتواند فیلم بسازد
وی افزود: نقد سینما در ایران هنوز تعریف مشخصی نیافته است؛ نه از سوی دانشگاه، نه از سوی نهادهای صنفی و از سوی رسانهها. کتاب ها و مقالات متععدی ترجمه و تالیف شده است اما دریغ از مطالعه و بررسی آنها. دانشجوی سینما نمیپرسد چرا فلان نگاه به سینما؟ چرا فرمالیسم؟ چرا رئالیسم؟ چرا این ایسم و آن ایسم؟ کسی که نسبت به دانستهها و انتخابهای خود پرسشگر نباشد، نمیتواند مسئولانه دربارهی اثری میلیاردی اظهار نظر کند.
با پرورش افرادی که مسئولانه مینویسند به جامعه کمک میکنیم
این مدرس و منتقد تصریح کرد: بازار سینمای ما شفاف نیست؛ منابع مالی، چرایی ساخت فیلمها و تعداد تماشاگران مشخص نیستند. در چنین فضایی، منتقد جایگاه مشخصی ندارد و ابزار رسانه به خدمتی برای توجیه سرمایهگذاریهای بیمبنا تبدیل شده است. اگر میخواهیم معیار احیا شود، باید افرادی را پرورش دهیم که استعداد، علاقه و پشتکار دارند اما نمیدانند از کجا شروع کنند. تفکر انتقادی که معنایی فراتر از نقد فیلم دارد و یک منش است؛ تفکری بر پایهی پرسش، استدلال و گفتوگو است. برای زیستن در جهان متمدن و باید از همان سالهای ابتدایی کودکی در مدارس ابتدایی آموزش داده شود.
وی در ادامه گفت: در این مسیر دقیق حرف زدن و همزمان دچار تنگ نظری نشدن، علوم انسانی نقش کلیدی دارند، چراکه سینما با انسان سر و کار دارد. اگر بتوانیم افرادی را تربیت کنیم که دقیق و مسئولانه بنویسند، نهتنها به آینده سینما، بلکه به رشد اجتماعی نیز کمک کردهایم.
این منتقد سینما در خصوص لزوم آموزش دقیق برای شناسایی و پرورش منتقدین سینما اذعان داشت: برای شروع، منابع و کتابهای بسیار خوبی در حوزهی نقد و مطالعات سینمایی، هم در جهان و هم در ایران وجود دارد. این منابع میتوانند ساختار اولیهی ذهنی افراد علاقهمند را شکل دهند و آنها را در انتخاب مسیرشان یاری کنند.
وی در پایان گفت: اگر افراد متخصص تربیت نکنیم، فضای رسانه به دست کسانی میافتد که با فریب و بیدانشی، محتوای بیکیفیت را بهعنوان اثر ارزشمند به مخاطب تحمیل میکنند. اینکه چنین روندی ادامه پیدا کند، خطری برای سینما و جامعه است.
مسابقه نقد سریالهای نمایش خانگی همزمان با هفته هنر آغاز شده و علاقمندان برای شرکت در این مسابقه تا ۲۳ اردیبهشت فرصت ارسال نقدهای خود را دارند.
این رقابت به منظور تقویت جریان نقد حرفهای، ویژه سریالهایی است که در سال ۱۴۰۳ از پلتفرمهای نمایش خانگی پخش و به پایان رسیدهاند. به سه نقد برگزیده جوایز نقدی ۵۰، ۴۰ و ۳۰ میلیون تومانی تعلق میگیرد و شرکتکنندگان میتوانند از مزایای حضور در کارگاههای سینمایی نیز بهرهمند شوند.
Δ