«کتاب سبز» یک معجون هالیوودی است، جدا از منظر پیام و موضوع، ساختار داستانی و روایی اثر، یک ساختار شاه پیرنگی است که سرگرمی را وجه اصلی خود قرار میدهد. سینما خراسان – گروه هنر- سیدسعید هاشمزاده: جایزه اسکار بهترین فیلم بهنظر دلیل قانع کنندهای میآید تا بتوان فیلم را بررسی کرد و از منظرهای […]
«کتاب سبز» یک معجون هالیوودی است، جدا از منظر پیام و موضوع، ساختار داستانی و روایی اثر، یک ساختار شاه پیرنگی است که سرگرمی را وجه اصلی خود قرار میدهد.
سینما خراسان – گروه هنر- سیدسعید هاشمزاده: جایزه اسکار بهترین فیلم بهنظر دلیل قانع کنندهای میآید تا بتوان فیلم را بررسی کرد و از منظرهای گوناگون مورد واکاوی قرار داد.
به علاوه اینکه «کتاب سبز» به غایت سرگرمکننده و هیجانانگیز است، هم برای آنهایی که علاقه به موسیقی دارند و هم برای آنهایی دوست دارند یک فیلم جادهای عامهپسند را ببینند. فیلمی داستانگو و هالیوودی که البته پیامهای گل درشتی نیز به همراه دارد؛ معجونی از پیامهای این روزهای سینمای آمریکا بخصوص درباره سیاهان.
چندمین فیلم درباره سیاهان
همچون «بلککلنسمن» و «اسپایدر من»، «کتاب سبز» نیز موضوع مرکزی خود را درباره سیاهان تعریف میکند. موسیقیدانی سیاه پوست که میخواهد با جسارت تمام به ایالتهای جنوبی سفر کند و کنسرت بگذارد، ایالتهایی که در زمان داستانی فیلم یعنی دهه ۶۰، هنوز هم نژاد پرستی بر ضد سیاه پوستان و قوانینی اینچنینی درباره این نژاد وجود داشته است.
شالوده فیلم اما تنها درباره سیاهپوستان نیست بلکه موضوعات روز دیگری در سینمای آمریکا همچون مهاجرت را هم مدنظر قرار میدهد، اما اینها تنها محورهای موضوعی فیلم است، اینکه خود فیلم چه کیفیتی دارد بحث دیگری است.
چرا خوب؟ چرا بد؟
«کتاب سبز» یک معجون هالیوودی است، جدا از منظر پیام و موضوع، ساختار داستانی و روایی اثر، یک ساختار شاه پیرنگی است که سرگرمی را وجه اصلی خود قرار میدهد. به راحتی مانیفست میدهد، تغییر را در شخصیتهای خود به راحتی و در مسیری ساده میسازد و تم اثر را در بخش پایانی داستان به شیوهای سرراست بیان میکند.
جایی که پیامهای ضدنژادپرستانه در دیالوگهای دو شخصیت اصلی فیلم گنجانده میشود و فاقد هر نوع کیفیت دیالوگ نویسی مربوط به کاراکتر است.
فیلم در این بین گونهای از گنگستر بازی هالیوودی را نیز دنبال میکند که یادآور پدرخوانده، دوستان خوب و بسیاری از فیلمهای اینگونه است. اما این وجه گنگستری فیلم نیز خارج از واقعیت عمل میکند، عملهایی که نمیتواند دال و مدلول داشته باشد، اما با این حال فیلم این نظام منطقی داستانی را با نشان دادن مستندات واقعی بودن این داستان نزد تماشاگر به فراموشی میسپارد و میخ خود را نزد مخاطب محکمتر میکند.
بهترین سکانس؛ یک نامه عاشقانه
بهترین سکانس فیلم شاید یک سکانس ساده و راحت و ساکن است در زمانی که راننده قصد دارد برای همسر خود نامهای بنویسد و موزیسین سیاهپوست که تحصیل کرده هم هست، به او کمک میکند تا نامهای رمانتیک برای همسرش بنویسد.
نامهای که با روح شخصیت راننده همخوان بود اما با سوادش نه؛ و در سکانس هوشمندانه پایانی فیلم، در یک هپی اند (پایان خوش)، همسر راننده در گوش موزیسین میگوید که از شما بخاطر نامهها تشکر میکنم!
ویلیام بی بیانی، منتقد آی جی ان، فیلم را سطحی میداند اما عملکرد بازیگران اثر را بسیار خوب توصیف میکند، جو مورگنسترن منتقد وال استریت ژورنال نیز فیلم را دارای قلبی گرم میداند که البته بدون جزئیات به مسائل نژادپرستانه پرداخته است.
Δ