جشنواره فیلم کودک و نوجوان همواره محملی برای اوجگیری رویای کودکان و نوجوانانی است که سودای «بازیگری»در سر دارند؛ اما آیا اهدای پروانههای زرین به آنها تا امروز به «پرواز» هم منتهی شده است؟ به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان، برای آنها که تجربه حضور در حال و هوای برگزاری جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان […]
جشنواره فیلم کودک و نوجوان همواره محملی برای اوجگیری رویای کودکان و نوجوانانی است که سودای «بازیگری»در سر دارند؛ اما آیا اهدای پروانههای زرین به آنها تا امروز به «پرواز» هم منتهی شده است؟
به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان، برای آنها که تجربه حضور در حال و هوای برگزاری جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان در اصفهان را داشتهاند، یکی از تصاویر مشترک و مکرر، شور و شوق کودکان و نوجوانانی است که به همراه والدین و بهعنوان «مهمان»، خود را به جشنواره میرسانند تا کارت «عوامل» بر گردن بیندازند و همراه با چهرههای مطرح و سینماگران شناخته شده، بهعنوان «بازیگر» تکریم شوند و در نشستهای خبری پس از رونمایی از فیلمهایشان، مقابل دوربین رسانهها بنشینند.
جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان هر سال از این منظر نقطه اوجگیری یک رویا برای هنرجویان کم سن و سالی است که فراتر از «آرزوی بازیگر شدن» حالا خود را در معرض «تجربه بازیگر بودن» احساس میکنند.
وقتی پای صحبتهای خودشان و والدینشان مینشینی، با هیجان از برنامهها و آرزوهای خود برای «ستاره شدن» (شاید چیزی شبیه قله در مسیر بازیگری) میگویند؛ حواسشان هست بهترین لباسهایشان را برای زمان حضور در نشستهای خبری و قرار گرفتن مقابل دوربین رسانهها به تن کنند و مهمتر از همه علاقهمندند در جریان آخرین گمانهزنیها درباره نتایج داوری و شانس خود برای شکار «پروانه زرین بازیگری» قرار بگیرند.
این احتمالاً واقعیترین «رویای» جاری در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان است؛ رویایی که نه بر پرده سینما که در دنیای واقعی جریان دارد و نه فقط بازیگران کودک و نوجوان فیلمها که بیش از آنها خانوادههایش چشم انتظار به ثمر نشستن آن هستند.
فردا شب و با برگزاری آیین اختتامیه سیودومین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان، مشخص خواهد شد که اینبار پروانه زرین آرزوها قرار است روی شانه کدام بازیگر کودک و یا نوجوان بنشیند اما آیا شکار پروانه، تضمینی برای پرواز در آسمان شهرت و توفیق در دنیای سینما خواهد بود؟
یک بازخوانی تاریخی؛ شکارچیان «پروانه» امروز چه میکنند؟
«پروانه زرین» عنوان جایزه اصلی جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان است که در بخشهای مختلف و به انتخاب هیأت داوران به برگزیدگان اهدا میشود. چیزی شبیه به «سیمرغ بلورین» جشنواره فیلم فجر که طبیعتاً در حوزه سینمای کودک نمیبایست اعتباری کمتر از «سیمرغ» هم برایش قائل شویم.
این جایزه هم مانند «سیمرغ» در میانه راه برگزاری جشنواره فیلم کودک متولد شد و از مقطعی بهبعد که این رویداد صورتی «رقابتی» به خود گرفت، تلاش شد «پروانه زرین» هم به برگزیدگان اهدا شد. کم نبودهاند بازیگران کودک و نوجوانی که در طول سی و یک دوره برگزاری جشنواره فیلم کودک موفق به شکار پروانه شدهاند اما کسی میداند چند نفر از آنها به معنای واقعی موفق به پوشیدن «ردای بازیگری» شدند و بعد از عبور از دنیای شیرین کودکی، توانستند بهعنوان یک «حرفه» در سینما حضور خود را تثبیت کنند؟
در آستانه معرفی برگزیدگان دوره سیودوم، بازخوانی فهرست بلندبالای برگزیدگان کودک و نوجوان سی و یک دوره گذشته و مرور سرنوشت هر یک از آنها در دنیای پرتلاطم بازیگری، خالی از لطف نیست.
اولین پروانه به نام بازیگر گمنام!
جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان در آغاز راه یکی از بخشهای جنبی جشنواره فیلم فجر بود و بنابر تاریخچه ثبت شده آن، دوره اول تا سومش بهصورت غیررقابتی و بدون اهدای جایزه برگزار شده است.
در دوره چهام برای اولینبار جایزهای با عنوان «پروانه زرین بازیگری» متولد میشود و نکته جالب اینکه در اولین نوبت این جایزه به بازیگر خردسال فیلم «مدرسهای که میرفتیم» به کارگردانی داریوش مهرجویی اهدا میشود اما نام این بازیگر در کتابچه رسمی مرور تاریخچه برگزاری جشنواره که از سوی ستاد برگزاری این رویداد منتشر شده هم درج نشده و طبیعتاً هم از سرنوشت او در سینمای ایران اطلاعی در دست نیست!
پس از اهدای اولین پروانه زرین اما هیأت داوران جشنواره در دورههای پنجم تا هفتم بازهم از میان بازیگران فیلمهای ایرانی هیچ برگزیدهای نداشتند و پروانه زرین در این دورهها غالباً به بازیگر کودک و نوجوان فیلمهای خارجی راه یافته به جشنواره اهدا شده است.
در دوره هشتم هم هرچند خبری از پروانه زرین بازیگری نیست اما علی آتشکار برای فیلم «چکمه» به کارگردانی محمدعلی طالبی موفق به دریافت دیپلم افتخار بازیگری میشود. آتشکار بعد از این تجربه از سینما جدا میشود و دیگر در هیچ فیلم دیگری حضورش بهعنوان بازیگر ثبت نشده است.
در دوره نهم نوبت به مهدی باقربیگی رسید. ستاره آن سالهای تلویزیون که در «قصههای مجید» کیومرث پوراحمد خوش درخشیده بود، در این دوره با «نان و شعر» که در واقع برشی سینمایی از همان مجموعه «قصههای مجید» بود در جشنواره حاضر شد و پروانه زرین بازیگری این دوره را از آن خود کرد.
مهدی باقربیگی به رغم شهرت فراوانی که بهواسطه حضور در تلویزیون به دست آورده بود، بعدها نتوانست خارج از قالب پذیرفته شده کاراکتر «مجید» در فیلم و یا سریال دیگری توفیق کسب کند و احتمالاً به همین دلیل آرامآرام از فضای سینما و تلویزیون فاصله گرفت، سراغ سیاست رفت و حتی ردای عضویت در شورای شهر اصفهان را هم بر تن کرد.
یک سال بعد و در دوره دهم هم آیدا محمدخانی برای «بادکنک سفید» توانست پروانه زرین بازیگری را از آن خود کند و بهنوعی اولین بازیگر دختر خردسال برگزیده جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان شود.
درخشش آیدا محمدخانی در «بادکنک سفید» در همان سال بسیار مورد توجه رسانهها و محافل سینمایی هم قرار گرفت اما به طرز عجیبی او نیز بعد از این تجربه از دنیای بازیگری فاصله گرفت و دیگر در هیچ فیلم دیگری حضور نداشت.
جالب اینکه محمدخانی دو سال پیش و در بازخوانی سیسال سینمای کودک و نوجوان توانست تندیس بهترین بازیگر دختر کودک سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب را از سوی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی دریافت کند.
در دوره یازدهم جشنواره، باردیگر نقشآفرینی بازیگر یکی دیگر از فیلمهای کیومرث پوراحمد تحسین داوران را برانگیخت و اینگونه جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره به عباس عالیزده برای فیلم «به خاطر هانیه» اهدا شد. در این دوره هم پروانه زرین بازیگری به یک فیلم خارجی رسید.
عباس عالیزاده هم احتمالاً ترجیح داد برای همیشه در نقش «بشیرو» در حافظه سینمادوستان باقی بماند و به همین دلیل باوجود تحسین از سوی منتقدان و داوران جشنواره، دیگر در هیچ فیلم دیگری نقشآفرینی نکرد.
حامد کلاهداری را احتمالاً کمتر کسی بهعنوان بازیگر به خاطر میآورد؛ او بهواسطه کارگردانی فیلم جنجالی «پایاننامه» در ارتباط با حواشی انتخابات سال ۸۸ سالهاست بیشتر بهعنوان یک سینماگر سیاسی شناخته میشود، اما کلاهداری در نوجوانی ورودی جدی به عرصه بازیگری داشت. ایفای نقش در دو فیلم «شاخ گاو» ساخته کیانوش عیاری و «تعطیلات تابستانی» به کارگردانی فریدون حسن پور در این میان بیشتر موردتوجه قرار گرفت.
کلاهدری در دوره دوازدهم جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان، پروانه زرین بازیگری را برای «تعطیلات تابستانی» بهدست آورد. ایفای نقش در سریال «پس از باران» گام محکم دیگری برای تثبیت او در مقام یک بازیگر بود اما خود او در ادامه راهش، ترجیح داد وارد عرصه کارگردانی شود. عرصهای که بیشتر برایش حاشیه و مخاطره به همراه داشت تا توفیق و خاطره!
یک سال بعد و دوره سیزدهم هم هیأت داوران برای انتخاب بهترین بازیگر کودک و نوجوان در فیلمهای ایرانی به جمعبندی نرسیدند.
دوره چهاردهم اما فرصت درخشش یک بازیگر دختر نوجوان دیگر بود؛ پگاه آهنگرانی که از خانوادهای سینمایی برخاسته بود، با ایفای نقش در «دختری با کفشهای کتانی» به کارگردانی رسول صدرعاملی توانست پروانه زرین بهترین بازیگر نوجوان جشنواره را از آن خود کند.
آهنگرانی از معدود برگزیدگان این جشنواره است که بعدها مسیر بازیگری را بهصورت جدی دنبال کرد و امروز آثار پرشماری در کارنامه بازیگریاش ثبت شده است. او در سالهای اخیر در حوزه کارگردانی فیلم مستند متمرکز شده و تا حدودی از سینمای داستانی فاصله گرفته است.
سارا بنیاس سومین بازیگر دختر کودک و نوجوانی است که در تاریخ برگزاری جشنواره فیلم کودک، مورد تحسین داوران قرار گرفته است. در دوره پانزدهم جشنواره دیپلم افتخار به سارا بنیاس برای ایفای نقش در فیلم «چوری» ساخته جواد اردکانی تعلق گرفت.
«چوری» روایتی رابطه احساسی «زهرا» دختربچهای خردسال با یک جوجه بود و سارا بنیاس در این نقش خوش درخشید، اما او هم در همین گام اول از سینما فاصله گرفت و پس از «چوری» در هیچ فیلم دیگری نقشآفرینی نکرد.
در دوره شانزدهم، پروانه زرین هیات داوران به مظاهر نصرالهی بازیگر نوجوان فیلم «نوروز» اهدا شد. بازیگر نوجوان دیگری که کارنامه بازیگریاش محدود به همین یک فیلم ماند و دیگر در مقام بازیگر مقابل دوربین نرفت.
دوره هفدهم جشنواره هم بدون برگزیده داخلی در حوزه بازیگری کودک و نوجوان سپری شد.
یک سال بعد اما نقشآفرینی بازیگر نوجوان فیلمی از مسعود کرامتی مورد توجه داوران قرار گرفت. امیر خورشیدی با درخشش در «کودکانه» توانست پروانه زرین بهترین بازیگری هجدهمین دوره جشنواره را از آن خود کند.
حضور و نقش امیر خورشیدی در فیلم «کودکانه» آنقدر مهم بود که تصویر او در کنار بازیگرانی همچون جهانبخش سلطانی و افسر اسدی روی پوستر فیلم بنشیند اما گویی شهرت هم نتوانست وسوسه بازیگری را در ذهن امیر نوجوان زنده نگه دارد؛ او هم دیگر در هیچ فیلمی بازی نکرد.
در دوره نوزدهم دو پروانه زرین بازیگری اهدا شد؛ یکی به علیرضا شیخالاسلامی که در فیلم «پشت پرده مه» به کارگردانی پرویز شیخطادی خوش درخشید و دیگری به مهسا سعیدی برای فیلم «گلی برای مریم» به کارگردانی حسن آقاکریمی.
مهسا سعیدی که با همین اولین فیلمش، از دنیای بازیگری خداحافظی کرد اما علیرضا شیخالاسلامی این شانس را داشت تا با حمایت پرویز شیخطادی در فیلم بعدی این فیلمساز یعنی «دایناسور» نیز ایفای نقش کند؛ فیلمی که البته توقیف شد و هیچ گاه روی پرده نرفت و شاید به همین دلیل تجربه بازیگری شیخالاسلامی هم به همین دو فیلم محدود ماند.
در دوره بیستم جشنواره ایلیا شهیدیفر برای فیلم «باغ آلوچه»، آلما اسکویی برای فیلم «اسپاگتی در ۸ دقیقه» و بهروز قلیزاده برای فیلم «ماجراهای اینترنتی» موفق به کسب دیپلم افتخار بازیگری شدند و این مریم حسنپور بود که با نقشآفرینی در فیلم «چوپان دروغگو» به کارگردانی سیروس حسنپور توانست پروانه زرین بازیگری این دوره را از آن خود کند. نکته قابل تأمل اینکه هر چهار بازیگر کودک و نوجوان تجلیلشده در این دوره، تقدیری مشابه داشتند و بعدها نتوانستند بازیگری در سینما را ادامه دهند.
یک سال بعد و در دوره بیست ویکم جشنواره، بازهم دو پروانه زرین بازیگری اهدا شد. یکی به سپندا سمندریان برای تله فیلم «آیین دلبری» که طبعیتاً نمیتوانست اتفاق ویژهای را برای کارنامه سینمایی او رقم بزند و دیگری علی احمدیفر نوجوان سندروم دانی که نقشآفرینیاش در «بچههای ابدی» به کارگردانی پوران درخشنده موردتحسین داوران قرار گرفت.
علی احمدیفر که شانس نقشآفرینی در کنار بازیگران مطرحی چون شهاب حسینی و الهام حمیدی را در «بچههای ابدی» بهدست آورد بعدها چند تجربه پراکنده دیگر در حوزه بازیگری داشت که هیچ کدام نتوانست توفیق «بچههای ابدی» را برایش تکرار کند.
در دوره بیست و دوم اما اتفاق ویژهای رخ داد و اینبار یک بازیگر نوجوان موفق به کسب همزمان دو پروانه زرین بازیگری شد؛ علی شادمان که پیشتر در فیلم «میم مثل مادر» به کارگردانی رسول ملاقلیپور خوش درخشیده بود، در این سال در فیلم «زمانی برای دوست داشتن» با ایفای نقشی نسبتاً مشابه با تجربه قبلی توانست نظر مساعد داوران در دو بخش ملی و بینالمللی جشنواره فیلم کودک را کسب کند و اینگونه با یک فیلم دو پروانه زرین را به خانه ببرد.
شادمان از آن دست نوجوانانی بود که بعدها بازیگری را بهصورت جدی دنبال کرد و با انتخابهای هوشمندانه در سینما و تلویزیون تا به امروز مسیر رو به رشدی را طی کرده است؛ نقشآفرینی او در فیلم «جاندار» که در جشنواره سیوهفتم فیلم فجر روی پرده رفت را بسیاری از منتقدان یک نقطه عطف و آغاز دوران پختگی او در عرصه بازیگری سینما توصیف کردند.
در دوره بیست و سوم جشنواره در کنار اهدای سه دیپلم افتخار پروانه زرین به محمدجواد جعفرپور برای فیلم «۱۲ روز» رسید. جعفرپور که با نقشآفرینی در «به همین سادگی» سیدرضا میرکریمی وارد عرصه سینما شده بود در سال ۹۰ در چهار فیلم «نارنجی پوش»، «فقط بیست»، «رویای سینما» و «۱۲ روز» نقشآفرینی کرد که برای آخری، موفق به شکار تندیس بازیگری جشنواره کودک شد.
جعفرپور بعدها سراغ تجربههای تلویزیونی رفت و این روزها به واسطه حضور در سریال «هیولا» به کارگردانی مهران مدیری، چهرهای شناختهشدهتر پیدا کرده است؛ او نقش فرزند هوشنگ (با بازی فرهاد اصلانی) را در سریال ایفا میکند.
محمدجواد جعفرپور سال بعد و در دوره بیست و چهارم جشنواره فیلم کودک باردیگر درخشید و با فیلم «شکارچی شنبه» توانست دومین پروانه زرین بازیگری را در کارنامه خود ثبت کند. اما در کنار او پروانه زرین بازیگری در این دوره به دو بازیگر دیگر نیز رسید.
آرمیتا مرادی «خوابهای دنبالهدار» و علیرضا مظفری برای «راز موفقیت» هم توانستند در این دوره پروانه زرین بازیگری کسب کنند. «راز موفقیت» یک تله فیلم بود و طبیعتاً نمیتوان پشتوانه محکمی برای ادامه حضور مظفری در عرصه بازیگری باشد اما همکاری با کارگردانی همچون پوران درخشنده یک فرصت طلایی برای آرمیتا مرادی فراهم آورد. فرصتی که هرچند چند حضور کوتاه و پراکنده در فیلمهای سینمایی را برای این نوجوان مستعد به همراه داشت اما نتوانست جایگاه او بهعنوان یک بازیگر را تثبیت کند.
در دوره بیست و پنجم نوبت به ترلان پروانه رسید، پرکارترین بازیگر نوجوان سینمای ایران که بالاخره با «آهوش پیشونی سفید» به کارگردانی جواد هاشمی، توانست تندیس پروانه زرین بهترین بازیگری جشنواره فیلم کودک را هم بهدست بیاورد.
او تنها برگزیده این دوره نبود؛ در این دوره رکورد اهدای پروانه زرین بازیگرش شکسته شد و در دو بخش ملی و بینالمللی جمعاً ۵ بازیگر کودک و نوجوان موفق به دریافت این جایزه شدند، کیمیا حسینی برای فیلم «سلام بر فرشتگان»، فهال اسماعیل برای «مصائب چارلی، سید محمد حسینی برای فیلم «توریست» و نیکی نصیریانفر برای «یکی بود یکی نبود» پروانه زرین بهدست آوردند.
از این پنج نفر اما به غیر از ترلان پروانه که از ابتدا حضوری جدی در عرصه بازیگری داشت، تنها کیمیا حسینی بود که به دو سه فیلم سینمایی دیگر دعوت شد و البته از سال ۹۱ تا امروز در هیچ فیلمی حضور نداشته است.
در دوره بیست و ششم جشنواره علیرضا مظفری برای «فرزند خوانده» و علی غفوریفر برای «چتر سبز» دیپلم افتخار دریافت کردند و پروانه زرین بهترین بازیگر به عرشیا صادقی برای «فرزند خوانده» و محمدجواد سلامپور برای فیلم «بزرگمرد کوچک» اهدا شد.
همه این چهار بازیگر کودک و نوجوان برگزیده در دوره بیست وششم هم سرنوشتی متفاوت از برگزیدگان دورههای قبل نداشتند و خیلی زود از ویترین سینمای ایران حذف شدند.
یک سال بعد و در دوره بیست و هفتم، نوبت به درخشش یک فیلم جنوبی و خالص رسید؛ «تنهای تنهای تنها» به همان میزان که مورد تحسین و توجه منتقدان و اصحاب رسانه قرار گرفت، فرصت ویژهای بهوجود آورد تا نقشآفرینی نوجوان نقش اصلیاش هم دیده شود؛ میثم فرهومند برای این فیلم تندیس پروانه زرین جشنواره کودک را به دست آورد.
فرهومند که به واسطه شیرینی گویش جنوبی و نقشآفرینی گیرا در آن سال مورد توجه رسانهها هم قرار گرفت، بعد از «تنهای تنهای تنها» در یکی دو فیلم تجربی نقشآفرینی کرد و هنوز او را در فیلم دیگری بهعنوان بازیگر اصلی بر پرده سینما ندیدهایم.
پروانه زرین بهترین بازیگر نوجوان دوره بیست و هشتم نصیب سوگل نصرتی برای فیلم «خانهای کنار ابرها» شد و در کنار او ۵ بازیگر کودک و نوجوان شامل یاس نوروزی برای «دزد و پری»، آرشام طالبی برای «آوا»، رها بدرطالعی برای «سرزمین رها» وگروه بازیگران فیلم «باغ بهشت» دیپلم افتخار دریافت کردند.
در دوره بیست و نهم پروانه زرین بهترین به مجید دریس برای فیلم «گمیچی» اهدا شد و یکسال بعد و در دوره سیام امیررضا فرامرزی برای فیلم «اسکی باز» و مهدی قربانی برای «بیست و یک روز بعد» موفق به دریافت پروانه زرین شدند.
سجاد اسماعیلی برای بازی در فیلم «لکنت» و «سامیار محمدی» برای بازی در فیلم «تپلی»(که در اکران نامش به «تپلی و من» تغییر کرد) تا به اینجا آخرین شکارچیان پروانه زرین بهترین بازیگری از جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان محسوب میشوند؛ بازیگران کودک و نوجوانی که سال گذشته و در جشنواره سیویکم توانستند نظر داوران را به توانایی نقشآفرینی خود جلب کنند.
این فهرست فردا شب شاهد ثبت نامهای تازهای خواهد بود، نامهایی که موفق به شکار «پروانه زرین بازیگری» خواهند شد و کاخ آرزوهای خود برای بالیدن و درخشیدن بیشتر در سینما را مرتفعتر خواهند کرد؛ اما آیا برگزیدگان متأخر این رویداد در عرصه بازیگری، میتوانند آیندهای متفاوت از قبلیها برای خود رقم بزنند؟
کسی آیا حواسش به رویای این کودکان و نوجوانان و آیندهای که از همین امروز در خیالشان بر خود ترسیم کردهاند، هست؟
Δ