سعید فلاحفر معتقد است برآیند تلقی جامعه عکاسی بر این است که برپایی جشنواره های عکس لزوم برگزاری دوسالانه عکس را برطرف نکرده است و تفاوتهای ماهوی بین این رویدادهای عکاسی وجود دارد. به گزارش سینما خراسان، از زمانی که دوسالانه عکس برگزار شده است، حدود ۵ سال میگذرد. سیزدهمین دوسالانه عکس ایران با موضوع […]
سعید فلاحفر معتقد است برآیند تلقی جامعه عکاسی بر این است که برپایی جشنواره های عکس لزوم برگزاری دوسالانه عکس را برطرف نکرده است و تفاوتهای ماهوی بین این رویدادهای عکاسی وجود دارد.
به گزارش سینما خراسان، از زمانی که دوسالانه عکس برگزار شده است، حدود ۵ سال میگذرد. سیزدهمین دوسالانه عکس ایران با موضوع آزاد و در ۲ بخش «آرت فتوگرافی» یا عکاسی هنری و عکاسی خلاقانه توسط انجمن عکاسان ایران با حمایت اداره کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهمن ماه ۱۳۹۳ در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد. پس از ۵ سال و برپایی نمایشگاه منتخب عکسهای این دوسالانه، انجمن عکاسان ایران مجددا نمایشگاه عکس «نگاهی دیگر» شامل منتخبی از آثار سیزدهمین دوسالانه عکس ایران را در خانه هنرمندان ایران برگزار کرده است.
به بهانه برپایی مجدد این نمایشگاه، سعید فلاحفر هنرمند عکاس و منتقد هنری یادداشتی را درباره این رویداد و نمایشگاهش در اختیار سینما خراسان قرار داده است که آن را در ادامه میخوانید.
«علیرغم سادگی خبر، به نظر نمی رسد این اتفاقی ساده و طبیعی باشد. پیشتر دیده بودیم نمایشگاهی از مردودی های یک جشنواره در زمان دیگر و یا در مکان دیگر برگزار شده باشد که گاهی بخشی جانبی محسوب می شده و گاهی هم نوعی اعتراض علنی در مقابل سیاست ها و انتخاب های جشنواره مرجع اما تکرار بخشی از یک دوسالانه، آن هم بعد از پنج سال، حتما قابل تأمل است. شاید برگزارکنندگان در آینده به شکل روشنتری از اهداف و مقاصد خود سخن بگویند اما تا همین جای ماجرا می شود به حدس و گمان به برخی رمزگشاییها پرداخت.
بی شک برگزارکنندگان با اصرار بر تداعی همان چیدمان موزه هنرهای معاصر تهران در پی تکرار و یادآوری رویدادی هستند که به زعم ایشان از جهاتی حائز موفقیت های قابل دفاع بوده و همچنان چنین هست. موفقیت هایی که لزوم یادآوری آن برای کسانی که نبوده و یا نخواستهاند، توانسته است رنج و هزینه نمایشگاه را توجیه کند. دوسالانه ای که بعد از سیزده دوره، با شمایلی کاملا تازه به آخرین دوسالانه عکس بدل شد. در همان روزهای برپایی دوسالانه، با زمزمه هایی از فستیوال تهران، همه دوسالانه های هنرهای تجسمی تهدید به تعطیلی شدند. البته بعد از چندی معلوم شد این تعطیلی بنا به سلایقی قابلیت نفی و استثناء دارد. از جمله دوسالانه خوشنویسی که در اوج این بحث و حدیث ها کمافی السابق برگزار شد اما قرعه تعطیلی و سردرگمی به نام دوسالانه های دیگر، از جمله دوسالانه عکس خورد.
آیا مرور اخبار و گزارشات منتشر شده در رسانهها در همان ورودی نمایشگاه، کنایه ای به سیاستهای دوگانه دیروز و امروز، خصوصاً نقش رسانه های جهتدار در میزان و چگونگی نشر نظرات مدافعانه و منتقدانه برخی صاحبنظران در موضوع سیزدهمین دوسالانه عکس نیست؟
با حداقل تردید میتوان اذعان کرد که برآیند تلقی جامعه عکاسی بر این افتاده که رویدادهایی مثل ده روز با عکاسان، جشنواره عکس خیام و دیگر انواع جشنواره های رنگارنگ عکس و تعدد نمایشگاه های عکس در نگارخانه های معتبر کشور و … لزوم برگزاری دوسالانه عکس را برطرف نکرده و تفاوت های ماهوی بین این رویدادهای عکاسی وجود دارد. شاید باید پذیرفت این نمایشگاه نوعی خردهگیری بر کسانی است که به این بهانه و یا بدون دریافت این تفاوت ها شانه از زیر بار این مهم خالی کرده و مشغولیتهای تازهای یافتهاند. از طرفی این حرکت نمادی است از جریانات هنری که اگر چه با مخالفت های شخصی و جناحی و گروهی و… به تعویق می افتد، اما نهایتاً از جایی سربرمی آورند. باید منتظر ماند و دید که اولاً جامعه مخاطب با مرور و ارزیابی این آثار چه واکنشی نشان می دهند و ثانیاً حسب ضرب المثلی مشهور؛ این چوبی که انجمن بر زمین افکنده را چه کسی و چه کسانی برای خود دانسته و برش خواهند داشت؟»
Δ