یادداشتی بر «فرمالیته»

علی صفری نویسنده و کارگدان نمایش «فرمالیته» در یادداشتی دلایل اجرای این اثر نمایشی را توضیح داده است. به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان، نمایش «فرمالیته» تازه‌ترین تجربه گروه تئاتر سه گانه به نویسندگی و کارگردانی علی صفری روایت شهری است که تنها ۹ نفر جمعیت دارد، شهری که قوانینی در آن لحاظ شده که […]


علی صفری نویسنده و کارگدان نمایش «فرمالیته» در یادداشتی دلایل اجرای این اثر نمایشی را توضیح داده است.

به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان، نمایش «فرمالیته» تازه‌ترین تجربه گروه تئاتر سه گانه به نویسندگی و کارگردانی علی صفری روایت شهری است که تنها ۹ نفر جمعیت دارد، شهری که قوانینی در آن لحاظ شده که بر هم زدن هر کدام از آن قوانین تمامیت آن را زیر سوال می‌برد، در قانون اول شهر نوشته شده است: شهر از ۹ نفر جمعیت تشکیل شده که کاهش یا افزایش در آن خلاف قوانین خواهد بود.

سلاله ارغوان، احسان خان محمدی، هامون خان محمدی، نجمه صفایی، حامد عابدی، شیده غفاریان، نگین فیروزمنش، اریک قاراسمیان، مجید قفلی، امیرعلی گودرزی در این نامیش به ایفای نقش پرداخته اند.

«فرمالیته» از سوم آذر ماه اجرای خود در پردیس تئاتر شهرزاد آغاز کرده و تا اوایل دی ماه به اجرای خود ادامه می‌دهد، این اثر هر شب ساعت ۱۹:۱۵ میزبان مخاطبان است.

علی صفری نویسنده و کارگردان نمایش در یادداشتی درباره این اثر نوشته است:

«راهی که از جهنم به حیات حقیقی می‌رسد راهی است سخت و بس دشوار. این کلام میلتون همواره در گوش من زنگ می زند، کلامی که در کتاب «بهشت گمشده» سال ها پیش آمده اما انگار هر روز نمود و نماد بیرونی بیشتری پیدا می کند.

در شرایطی که تئاتر از آنچه علتش نامگذاری شده فرسنگ‌ها فاصله گرفته، گروه های جوان در جهنمی که فرهنگ کشور در آن گرفتار شده به دنبال جرعه ای و یا حتی کمتر قطره ای از امید می گردند.

در راستای همین مکاشفه که البته شاید نام مکاشفه کمی برایش دهان پر کن باشد، «فرمالیته» بعد از ماه‌ها زیستن در برزخ روی صحنه آماده است.

اثری که در ابتدا با آرایه های کمدی شکل گرفت اما با گذر زمان و تحولات داخلی و خارجی وجه گروتسک آن نمود بیشتری پیدا کرد. ‎روی صحنه بردن اثر در وضعیت فعلی بیهودگی سیزیف را نیز به سخره می گیرد.

بیهودگی تئاتر امروز جنسش از هر بی چیزی بیشتر بوده و سربازانش بی امید به فتح برج و بارویی پا در میدان نبرد می گذارند.

در زمانه ای که خندیدن به سان بخشی از متن «فرمالیته» به مشکلات عضلانی و اختلالات رفتاری برمی گردد، «فرمالیته» نه تنها از وجه کمیک خود فاصله گرفته بلکه برایمان به یک تراژدی پنج پرده ای مبدل شده است ‎.

عناصری در این میان اما نه لبخند بلکه زهرخند خود را نثار تئاتر کرده و می کنند، عناصری که از جعبه های پوچ فرهنگ بیرون آمده و با ردایی رسولانه تیر خشم خود را نثار دشمن می کنند.

بی آنکه بدانند ماییم که سال ها از ضربات سهمگین لگد اسلحه هایشان سر بر زمین می ساییم.

«فرمالیته» روایت باز کردن بسته است، بسته هایی خالی که از ابتدا باز بوده اند، تنها بسته می شوند و گوشه ای مدفون تا بعد از فراموشی با امید بیشتری بازشان کنیم.»