مکتب‌خانه‌ای که در اقیانوس وعده‌ها غرق شد/ خاموشی «آواز تهران»!

یکی از مجموعه‌های هنری که طی سال‌های گذشته به بخشی از پروژه‌های گمشده و فراموش شده موسیقی کشورمان تبدیل شده «مکتب خانه آواز تهران» است. سینما خراسان-گروه هنر-علیرضا سعیدی: سرگذشت پرفراز و نشیب فعالیت‌های موسیقایی در کشورمان همواره تحت‌تأثیر خط مشی سیاسی و فرهنگی دولت‌های مختلف دچار تغییرات زیادی بوده و هست که در چارچوب […]

یکی از مجموعه‌های هنری که طی سال‌های گذشته به بخشی از پروژه‌های گمشده و فراموش شده موسیقی کشورمان تبدیل شده «مکتب خانه آواز تهران» است.

سینما خراسان-گروه هنر-علیرضا سعیدی: سرگذشت پرفراز و نشیب فعالیت‌های موسیقایی در کشورمان همواره تحت‌تأثیر خط مشی سیاسی و فرهنگی دولت‌های مختلف دچار تغییرات زیادی بوده و هست که در چارچوب گزارش‌ها، مقالات و نوشتارهای مختلف پژوهشی-رسانه‌ای مورد واکاوی قرار گرفته‌اند.

در مقاطعی اما برخی از رویدادها و اتفاقات در تقویم تحولات موسیقی ایران به ثبت رسیده‌اند که بانیان و طراحان‌شان با اطمینان خاطر و انرژی فراوان درباره آن‌ها سخن می‌گفتند، گویی در مدت زمانی کوتاه قرار است تمامی اتفاقات و رویدادها مرتبط با حوزه موسیقی، تحت تأثیر آن فعالیت قرار بگیرد اما چنین نشد.

«گمشده‌های موسیقی ایران» عنوان سلسله گزارش‌هایی است که گروه هنر سینما خراسان در قالب آن به مرور همین رویدادها، تحولات و وعده‌های فراموش‌شده می‌پردازد. عمده تمرکز و هدف تدوین این مجموعه گزارش البته ضمن بازخوانی تحولات، ترویج «تمرکز» و «تفکر دوباره» در مدیران و سیاست‌سازان حوزه موسیقی کشور برای تأمل روی موضوعاتی است که بهتر می‌بود پیش از رسانه‌ای شدن یا برگزاری مراسم افتتاحیه و ماجراهایی از این دست، برنامه‌ریزی واقع‌بینانه‌تری درباره دامنه اثرگذاری آن‌ها صورت می‌گرفت تا در نیمه راه نمانند.

سرنوشت مبهم یک مکتب‌خانه

در دومین گام از سلسله گزارش‌های «گمشده‌های موسیقی ایران» برای بار دیگر سراغ پروژه ناتمام شکل‌گیری «مکتب خانه آواز ایران» از زیر مجموعه‌های وابسته به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران رفته‌ایم. این مجموعه یکی از چند مجموعه ناکام وابسته به شهرداری تهران است که همچنان با گذشت چهار سال از برگزاری مراسم افتتاحیه آن و تغییرات پی در پی مدیران سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران تبدیل به پروژه‌های خاک خورده این نهاد شده و معلوم هم نیست که چه سرنوشتی در انتظار آن است.

آنچه می‌خوانید بازنمایی نحوه شکل‌گیری «مکتب خانه آواز ایران» به عنوان یکی از گمشده‌های این سال‌های موسیقی کشورمان است که گروه هنر سینما خراسان آبان ماه سال ۱۳۹۷ نیز به آن پرداخته بود اما پرونده «گمشده‌های موسیقی ایران» بهانه‌ای برای بازخوانی دوباره به این پروژه ناتمام موسیقی است. پروژه‌ای که می‌توانست در صورت تدوین یک برنامه طولانی مدت و البته غیر آرمانی تبدیل به یکی از مؤثرترین اتفاقات موسیقایی کشورمان در سال‌های اخیر برای بازگشت به دوران پرشکوه آواز ایرانی آن هنگام که در سبد شنیداری مخاطب ایرانی قرار داشت، باشد. اما این پروژه نیز مانند بسیاری از پروژه‌های ناتمام فرهنگی به قصه‌ها پیوست.

۱۴ دی ماه ۱۳۹۳؛ شورای سیاستگذاری تشکیل جلسه داد

چهاردهم دی ماه سال ۹۳ یعنی حدود شش سال پیش خبری به رسانه‌ها رسید که اولین جلسه شورای سیاستگذاری «مکتب خانه آواز تهران» تشکیل شد. در اولین جلسه شورای سیاستگذاری «مکتب خانه آواز تهران» که با حضور علی جهاندار، صدیق تعریف، حسام‌الدین سراج، بهرام باجلان، نصراله ناصح‌پور و حمیدرضا نوربخش، امیر عبدالحسینی معاون هنری و بابک ربوخه مدیر وقت امور موسیقی و سرود سازمان فرهنگی‌هنری شهرداری تهران برگزار شده بود فرآیند اجرایی، آئین‌نامه، محتوای آموزشی، مکان برگزاری، نیازها و انتظارات استادان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

توجه به اهمیت آواز در سبک زندگی ایرانی و اسلامی، توجه به ریشه‌های تاریخی آوازهای ایرانی، پاسداشت آواز ایرانی، توجه به سنت‌های اصیل آواها و نواها و تکریم هنرمندان آواز سنتی از جمله اهداف و رویکردهای راه‌اندازی مکتب خانه آواز تهران بود.

۳۱ فروردین ۱۳۹۴؛ نشست اعضای مکتب خانه با آقای رئیس

بیش از سه ماه از برگزاری اولین جلسه شورای سیاستگذاری نگذشته بود که محمود صلاحی رئیس وقت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران روز ۳۱ فروردین ماه ۱۳۹۴ در دیدار با اعضای مکتب‌خانه آواز تهران از جمله حمیدرضا نوربخش، صدیق تعریف، حسام‌الدین سراج، علی جهاندار، بهرام باجلان، بابک ربوخه، امیر عبدالحسینی و مهران مهرنیا بر تلاش برای حفظ موسیقی سنتی ایران و حضور هنرمندان و استادان آواز ایران در فرهنگسراها و مراکز فرهنگی، هنری پایتخت تاکید کرد.

وی در بخش‌هایی از این نشست گفت: «سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با داشتن فرهنگسراها، سینما و موزه‌ها می‌تواند پشتیبان موسیقی سنتی ایران باشد و هنرمندان برجسته نباید صحنه را خالی کنند. نباید فراموش کنیم که هنرمندان متعهد همواره در تحکیم پایه‌های نظام و رابطه مردم با نظام تلاش کرده‌اند و باید به کمک یکدیگر مسیر را برای بهبود وضعیت هنر در کشور هموار کنیم؛ فرهنگسراها میزبان هنرمندان و موسیقیدانان خواهند بود و باید موجی از آوازهای ملی راه بیندازیم.»

۱۴ مهر ماه ۱۳۹۴؛ خبر افتتاح در نشست رسانه‌ای اعلام شد

نزدیک به یک سال از برگزاری جلسه شورای سیاستگذاری «مکتب‌خانه آواز تهران» گذشت و در این مدت از گوشه و کنار خبرهای مختلفی در زمینه راه اندازی رسمی این مجموعه موسیقایی در رسانه‌ها منتشر می‌شد، تا اینکه بابک ربوخه مدیر امور موسیقی و سرود سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران روز چهاردهم مهر ماه سال ۱۳۹۴ با برگزاری یک نشست رسانه‌ای ضمن معرفی برنامه‌های آینده سازمان در حوزه موسیقی از افتتاح رسمی «مکتب‌خانه آواز تهران» در باغ موزه هنرهای ایرانی خبر داد.

آیا شهرام صارمی که کارنامه موفقی هم در رابطه با برگزاری برنامه‌های مرتبط با موسیقی ایرانی دارد، می‌تواند طلسم احیای مکتب خانه آواز تهران را بشکند؟ وی در بخش دیگری از این نشست گفت: «چهارشنبه پانزدهم مهر ماه طی مراسم ویژه‌ای که در باغ موزه هنرهای ایرانی با حضور هنرمندان صاحب نام موسیقی و تعدادی از مسئولان شهرداری تهران برگزار می‌شود، «مکتب‌خانه آواز تهران» به طور رسمی کار خود را با حضور استادان تراز اول موسیقی آغاز خواهد کرد. در این مکتب‌خانه آوازی که در طول ایام هفته میزبان علاقه‌مندان هنر آواز خواهد بود، هر روز یک استاد موسیقی ایرانی به صورت مکتب‌خانه‌ای و روش سینه به سینه، ردیف آوازی موسیقی ایرانی را به هنرجویانی که در سامانه ما ثبت‌نام کرده‌اند، آموزش می‌دهد. ما معتقدیم با بازگشایی مکتب‌خانه آواز ایران به طور حتم اتفاقات ارزشمندی در عرصه موسیقی پایتخت رخ خواهد داد. در همین اثنی، طی مذاکراتی که با تعدادی از اساتید برجسته حوزه موسیقی انجام گرفته نصرالله ناصح‌پور، حسام‌الدین سراج، علی جهاندار، حمیدرضا نوربخش، صدیق تعریف و محمد باجلان در مکتب‌خانه آواز ایران به کار تدریس مشغول خواهند شد.»

۱۶ مهر ۱۳۹۴؛ مکتب‌خانه آواز تهران گشایش یافت

تا اینجای کار گویا همه چیز مرتب است و انتظار می‌رود با برگزاری مراسم افتتاحیه، شهروندان تهرانی علاقه‌مند به آواز ایرانی شاهد اتفاقاتی ارزشمند از مسئولان فرهنگی شهرشان باشند.

مراسم افتتاحیه روز شانزدهم مهر ماه سال ۹۴ با حضور تعدادی از هنرمندان پیشکسوت و نام‌آور موسیقی کشورمان از جمله عبدالوهاب شهیدی، لوریس چکناوریان، حسن ناهید، اسماعیل تهرانی، هنگامه اخوان، داریوش پیرنیاکان، بیژن بیژنی، اکبر محمدی، حسن ریاحی، سامان احتشامی، فاضل نظری، هادی آزرم، مهدی آذرسینا، وارطان ساهاکیان، محمد گلریز، رشید وطن دوست، فریدون شهبازیان، پری ملکی و محمود صلاحی رئیس وقت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در باغ موزه هنرهای ایرانی برگزار شد.

در این مراسم از نادر گلچین، کریم صالح عظیمی، علی جهاندار، علی رستمیان، صدیق تعریف، حمیدرضا نوربخش، عبدالحسین مختاباد، قاسم رفعتی، بهرام باجلان و سالار عقیلی نیز قدردانی به عمل آمد.

بابک ربوخه مدیر امور موسیقی و سرود سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در این مراسم ضمن اشاره به آغاز فعالیت‌های آموزشی فرهنگسراها، گفت: «هدف ما از تأسیس این مکتب خانه در باغ موزه هنرهای ایرانی این است که بتوانیم صداهای ماندگاری را در طول سه سال آموزش و پرورش دهیم و از این فضای مکتب خانه‌ای خوانندگان خوش صدایی را به موسیقی ایرانی معرفی کنیم.»

حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی نیز در این مراسم ضمن ارائه انتقاداتی از کم توجهی مدیر سابق سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به حوزه موسیقی اظهار کرد: خوشبختانه تأسیس مکتب خانه آواز ایرانی مزید بر علت شده که ما از این پس شاهد اتفاقات خوبی در حوزه موسیقی فرهنگسراها باشیم. تأسیس مکتب خانه در انواع و اقسام رشته‌های هنری طرح بسیار خوبی است که خوشبختانه اولین آن با محوریت قرار دادن موضوع آواز تأسیس شده است. همه ما می‌دانیم که در بحث آواز ایرانی با یک چالش بسیار جدی رو به رو هستیم که باید برای برطرف کردن این چالش اقدامات مهمی را انجام دهیم. آنچه من از تأسیس این مکتب خانه آوازی اطلاع پیدا کردم بنا بر این است که شهرداری تهران با اختصاص یارانه‌ای مناسب، امکان حضور هنرمندان مستعد عرصه آواز ایرانی را که امکانات مالی خوبی ندارند فراهم کند.

۹ خرداد ۱۳۹۵؛ یک سال گذشت اما فقط ثبت نام انجام شد و دیگر هیچ

تقریباً ۸ ماه از برگزاری مراسم افتتاحیه «مکتب خانه آواز تهران» گذشت اما جز چند مصاحبه و خبر در منقبت برگزاری این مجموعه خبری از تشکیل کلاس‌ها و کارگاه‌های مکتب خانه نشد و باز هم بابک ربوخه مرد همیشه در صحنه موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بود که طی گفتگویی درباره علت تأخیر در فعالیت‌های مکتب خانه گفت: «ثبت نام در این مکتب خانه‌ها مدتی است که آغاز شده اما لازم است هم اطلاع رسانی بیشتری در این زمینه صورت گیرد و هم امکاناتی فراهم شود که هنرجویان شهرستانی نیز با استفاده از سوبسیدهای مختلف شرایط حضور در این برنامه‌های ارزشمند را داشته باشند.»

و اما قصه مکتب خانه آواز ایرانی نیز سرنوشتی تقریباً مشابه ارکستر شهر تهران پیدا کرد و پروژه‌ای که می‌توانست به سهم خود تأثیر بسزایی در احیا و اشاعه هنر باشکوه آواز ایرانی داشته باشد، همچون دیگر پروژه‌های به محاق رفته هنری شهر تهران به دست سرنوشت سپرده شد تا شاید این بار بودجه‌ای از جایی برسد و دوباره شاهد احیای این مکتب خانه موسیقایی باشیم.

به نظر می‌آید مدیران سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران قبل از افتتاح چنین پروژه‌هایی که طبیعتاً نیازمند تأمین بودجه و پشتیبانی‌های مختلفی است، برنامه ریزی دقیق‌تر و منظم تری داشته باشند. همچنین انتظار می‌رود درباره اجرایی نشدن فعالیت‌هایی که می‌توانستند گام مهمی در جریان فعالیت‌های موسیقایی کشورمان باشد، توضیحات لازم را اعلام کنند.

شهرام صارمی و به نتیجه رساندن یک پروژه ناتمامِ مهم

به هر حال «مکتب‌خانه آواز تهران» یکی از پروژه‌های جریان‌ساز تحت نظر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بود که پس از پایان مدیریت شهاب مرادی در این مجموعه که موجب بروز حاشیه‌های فراوانی در حوزه موسیقی این نهاد شد، توسط محمود صلاحی رئیس وقت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و یارانش در بخش موسیقی این مجموعه طراحی و با امید به ایجاد فضای مناسب آموزشی در عرصه آواز ایرانی کار خود را آغاز کرد. آغازی که در همان ابتدا طلسم شد و بعد از شکست مطلق پروژه ارکستر شهر تهران آنچنان در باغ موزه هنرهای ایرانی به محاق فراموشی رفت که گویی امید چندانی برای احیای آن نیست. شرایطی که بهانه همیشگی کمبود بودجه و مواردی از این دست می‌تواند مهر تأییدی بر فراموشی احیای این مجموعه که می‌توانست نقش مؤثری در احیای آواز ایرانی ایفا کند، داشته باشد.

آیا شهرام صارمی سرپرست جدید امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران که کارنامه موفقی هم در رابطه با برگزاری رویدادها و برنامه‌های مرتبط با موسیقی ایرانی دارد، می‌تواند طلسم احیای مکتب خانه آواز ایران را بشکند؟ یا نه باید منتظر وعده‌های ناتمام جدیدی از مسئولان فرهنگی هنری شهرداری تهران یا نهادهای مرتبط باشیم؟ وعده‌هایی که عموماً در روزهای اول سرکار آمدن مدیران ارشد و حمایت ۱۰۰ درصدی آنها از برنامه‌های مدیران تازه‌نفس زیرمجموعه‌های خود در چارچوب هیجانات رسانه‌ای قرار می‌گیرد، اما در آخر نتیجه‌ای جز فراموش و دفن شدن در قبرستان پرونده‌ها و پروژه‌های مختلف عایدشان نمی‌شود.