انزلی- «جبار نوید» عکاس ۱۰۴ سالهای که بیش از ۵۰ سال از عمرش را با عکاسی از همشهریانش گذرانده سال هاست که در غربت آسایشگاه سالمندان روزگار می گذارند. دریافت ۲۷ MB سینما خراسان، گروه استانها، معصومه شکرگزار: ۱۹ آگوست مقارن با ۲۸ مرداد ماه به نام روز جهانی عکاس در تقویمها نامگذاری شده است […]
انزلی- «جبار نوید» عکاس ۱۰۴ سالهای که بیش از ۵۰ سال از عمرش را با عکاسی از همشهریانش گذرانده سال هاست که در غربت آسایشگاه سالمندان روزگار می گذارند.
سینما خراسان، گروه استانها، معصومه شکرگزار: ۱۹ آگوست مقارن با ۲۸ مرداد ماه به نام روز جهانی عکاس در تقویمها نامگذاری شده است به همین دلیل و بر آن شدم تا به سراغ قدیمی ترین عکاس استان گیلان بروم که سالهاست قطار زندگیش در ایستگاه آسایشگاه سالمندان متوقف شده است.
عکاسی که خیلی از انزلیچیهای قدیمی از او عکسی در آلبوم خاطراتشان به یادگار دارند و با گفتن «یادش بخیر» یاد ایام میکنند. کمتر کسی است که اهل انزلی باشد و جبار نوید (نوید عکاس) را نشناسد، آن دسته از مردم انزلی که در بلوار قدس و در ساحل دریای این شهر گشت و گذار کرده و کهنسالانی که در جوانی خاطرات تلخ و شیرین از شکست و پیروزی تیم محبوبشان، ملوان بندرانزلی را به یاد دارند شاهد بودند که مردی با قلبی رئوف، همواره و در همه صحنهها حضور داشته و اشکها و لبخندها را ثبت کرد که امروز هر کدام از آنها یاد آور خاطرات تلخ و شیرین گذر زمان است.
با هماهنگیهایی که با مدیر آسایشگاه انجام دادم به محل قرار رفتم، پشت در آسایشگاه نوشته شده بود به دلیل شیوع ویروس کرونا ملاقات با سالمندان که بیشترین قشر آسیب پذیر جامعه هستند ممنوع است اما با رعایت پروتکلهای بهداشتی و با هماهنگی داخل شدم.
آسایشگاه اگرچه حیاط سر سبز و زیبایی داشت اما بوی نم غربت از گوشه گوشه آن به مشام میرسید، پیرزنی که در نزدیک درب ورودی بر روی نیمکتی نشسته بود و با دیدنم فکر کرد فرزندانش به ملاقاتش آمدهاند و پیرمردی که حضور غریبه در آن آسایشگاه کنجکاوش را برانگیخته بود همگی حکایت از آن داشت که این عزیزان نه به پای دل بلکه به جفای روزگار راهشان به این سمت کج شده است.
به داخل اتاق راهنمایی شوم و «نوید عکاس» گزارش ما که کت شلوار پوشیده و با صورتی اصلاح کرده انتظار ما را میکشید با خوشرویی از ما استقبال کرد. مرتب و آرام در گوشهای از سالن نشسته بود، چشمهای رنگی، ابروهای پرپشت و موهای نقرهای که مورب به یک سمت شانه شده بود ابهت مردانه او را دو چندان میکرد. چینهای روی پیشانی راوی هزاران قصه و میراث دار رازهای مگویی است که سالیان سال در گنجینه دل باقی مانده، چرا که وی نوید بخش نور و معرفت و شکارچی لحظات بکر و ناب مردمان دیار دریا و باران بود.
برای گفتگو فضای بیرون از اتاقش در آسایشگاه سالمندان را انتخاب کرد، به او گفتم به بهانه روز جهانی عکاس به دیدنش آمدهام تا پای درد دلهایش بنشینم، خود را اینگونه معرفی کرد، «جبار نوید» که در انزلی به «نوید عکاس» معروف هستم و در سال ۱۲۹۵ در این شهر ساحلی متولد شدم اما شناسنامهام در سال ۱۳۰۱ صادر شد و سن واقعیم ۱۰۴ سال است.
وی ادامه میدهد: تا قبل از جنگ جهانی دوم نقاشی کرده و با فروش آثار هنری امرار معاش میکردم و به همین دلیل هیچ تابلویی از آن دوران به یادگار ندارم و پس از ورود دوربینهای عکاسی تختهای به بندرانزلی، به عکاسی روی آوردم و با یادگیری این حرفه به صورت تجربی، به عنوان عکاس محبوب مردم انزلی همواره مورد احترام و اعتماد همشهریانم بودم.
جبار نوید میافزاید: این روزها بیش از هر زمانی احساس نزدیکی به خدا دارم و معتقدم بسیاری از مشکلات زندگی مردم و مخصوصاً جوانان امروزی بخاطر این است که خدا را در نظر نمیگیرند.
وی ادامه میدهد: اگر میخواهیم زندگی خوبی داشته باشیم باید همواره شکر خداوند را بجا آوریم و به خدا و سرنوشتی که برایتان رقم زده اعتقاد داشته باشیم.
نوید عکاس تنها سرمایه خود را دوربین عکاسی قدیمی عنوان کرد که به دلیل خرابی سالها در کنج اتاق خاک خورده بود و تنها غصه بی مصرف بودن دوربینی که عمر خود را با آن سپری کرده بود وی را رنج میداد.
وی میگوید که در روز تولدش جمعی از همشهریانش که با عکسهای او خاطره داشتند دوربینی به او هدیه داده و شرایط را برای حضور دوباره اش در ورزشگاه فراهم میکنند تا به یاد روزهای گذشته دوباره خاطره سازی کند.
به دلیل شرایط خاص آسایشگاه زیاد مزاحم این پیرمرد خوش قلب و مهربان نمیشوم و با گرفتن عکسی یادگاری از او خداحافظی میکنم و در راه به این میاندیشم که چه مردمان قدرشناسی داریم که با وجود مشکلات فراوان همنوع و همشهری خود را تنها نگذاشتهاند، مهر و عاطفه در رگهای ایرانیان جاری است و بدون هیچ گونه چشمداشت و انتظاری، همواره پشت یکدیگر هستند.
اگرچه آسایشگاه سالمندان فضایی زیبا و امن برای سالمندان دارد و پرسنل آن با جان و دل به سالمندان خدمت میکنند اما امیدواریم که هیچ فرزندی پدر و مادر خود را از روی بی مهری به آسایشگاه نسپارد و قدرشان را بدانند.
Δ