محمدمهدی عسگرپور کارگردان سینما و تلویزیون درباره اینکه چرا در چند دهه گذشته، کمتر قهرمانان ملی در قالب سریال و فیلم سینمایی به تصویر درآمدهاند، به چالشهای اصلی در این حوزه اشاره کرد. محمدمهدی عسگرپور در گفتگو با سینما خراسان و همزمان با ایام نخستین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، درباره چالشهای پرداختن به […]
محمدمهدی عسگرپور کارگردان سینما و تلویزیون درباره اینکه چرا در چند دهه گذشته، کمتر قهرمانان ملی در قالب سریال و فیلم سینمایی به تصویر درآمدهاند، به چالشهای اصلی در این حوزه اشاره کرد.
محمدمهدی عسگرپور در گفتگو با سینما خراسان و همزمان با ایام نخستین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، درباره چالشهای پرداختن به قهرمانان ملی در قالب درام و فیلم و سریال به چهار محور مهم که در این سالها به عنوان مانعی در راه ساخت آثار بوده است اشاره و بیان کرد: نسبت تاریخ اولین محور در این نگاه است اینکه در جامعه ما یک مشکل همیشه با تاریخ وجود داشته است و وقتی هم جامعهای با تاریخ مشکل داشته باشد، دیروز و امروز و قبل و بعد از انقلاب ندارد.
وی اضافه کرد: این نگاه در همه حوزهها وجود دارد، دولتها را نگاه کنید. هر دولتی که بر سر کار میآید میگوید یک ویرانه تحویل گرفته است. همیشه با دولت قبل و تاریخ قبل و نفر قبل مشکل وجود دارد و این به یک پارادایم تبدیل میشود. جمله مشهوری هم داریم که گفته میشود «فاتحان تاریخ را مینویسد» و گروهی که مسلط میشوند، تاریخ قبل از خود را خودشان معمولاً مینویسند.
جامعه را به سمت دوقطبی میبریم و توقع نگاه ملیگرایانه داریم
عسگرپور با شرح محور دیگری به موضوع «دو قطبی شدن جامعه حال حاضر ایران» پرداخت و در این باره گفت: نمیتوان جامعه را به سمت دو قطبی شدن پیش ببریم و سر بزنگاه از مردم توقع داشته باشیم که چرا نگاه ملیگرایانه و اعتقادی به موضوعات ندارند. ما در همه مسائل نگاه قطبی داریم و مردم مجبور میشوند بین ۲ قطب دست به انتخاب بزنند.
وی درباره تاثیر این دو قطبیسازی در سکوت نسبت به قهرمانان ملی هم تصریح کرد: در همین مناسبتهای ملی که پیش میآید خیلی از هنرمندان به فردی مثل سردار سلیمانی ارادت دارند و حتی در اظهارنظرهایشان در سال گذشته اینها را دیدیم. ولی این جریان دو قطبی باعث شده که ما فکر کنیم اگر بگوییم بله در یک طرفیم و اگر بگوییم نه در طرف دیگر خط هستیم و خودی و غیرخودی شکل میگیرد.
خیلی از آقایان مسئول میپرسند که چرا هنرمندان سر بزنگاه حضور فعالی ندارند؟ و یک دلیلش همین است که وضعیت شخصیتها در طول زمان فرق میکند. مثلاً شما میخواهید روی برخی از شخصیتهای تاریخ معاصر کار کنید که در دهه اول انقلاب مهم بودهاند اما دو سال بعد مشخص نیست آن شخصیت حتی در سینما قابل نمایش باشد کارگردان «قدمگاه» با تحلیل دیگر چالشهای موجود توضیح داد: من میتوانم این سخنان را نگویم ولی اگر میخواهیم موشکافانه حرف بزنیم باید به این مباحث هم بپردازیم. اگر این وضعیت شدت پیدا کند که آدمها باید دست به انتخاب بزنند و اگر با ما نیستند بر ما هستند، اهالی فرهنگ به نوعی «احتیاط» میرسند. البته این را نسبت به سردار سلیمانی نمیگویم چون ایشان وضعیت روشنتری دارند ولی اهالی فرهنگ و هنر نسبت به برخی دیگر باید احتیاط کنند. به طور مثال خیلی از آقایان مسئول میپرسند که چرا هنرمندان سر بزنگاه حضور فعالی ندارند؟ و یک دلیلش همین است که وضعیت شخصیتها در طول زمان فرق میکند. مثلاً شما میخواهید روی برخی از شخصیتهای تاریخ معاصر کار کنید که در دهه اول انقلاب مهم بودهاند اما دو سال بعد مشخص نیست آن شخصیت حتی در سینما قابل نمایش باشد. الان بعضی از خیابانهای ما به نام کسانی است که مساله جدی نسبت به آنها وجود دارد؛ مثلاً مصدق و کاشانی جزو شخصیتهای مهم هستند که هنوز وضعیت روشنی نسبت به آنها وجود ندارد.
وی اضافه کرد: اینها نکاتی است که هرکسی با آنها مواجه میشود فکر میکند با انبوهی از سوال و مساله روبهرو است و اینکه پاسخ تاریخ، مخاطب، مسئول و… چگونه میتوان داد و خیلیها اساساً مایل نیستند وارد این حوزهها شوند.
این کارگردان سینما و تلویزیون به روحیات جامعه ایرانی اشاره و عنوان کرد: اگر سینمای دیگر کشورها را ببینید میتوانید با نوعی تضاد و ناسازگاری نسبت به آنچه خانواده یک فرد شاخص گفته است یا دوستان و دیگر افراد میگویند مواجه شوید و هر یک از این پایهها در ایران میتواند باعث توقف یک فیلم و یا سریال شود. هر یک از اینها هم میتواند از تولید اثر جلوگیری کند. مثلاً اگر خانواده رضایت دهد، ارگانهای رسمی راضی نمیشوند و میگویند درک و شناختی که ما از فلان شهید داریم اینها نیست. درک خود شما هم از تحقیقات ممکن است تضاد دیگری با اینها داشته باشد و درنهایت این حد ناسازگاری را نمیپذیرند. به نظرم در کشورهای دیگر این را پذیرفتهاند که میتواند حدی از ناسازگاری میان دریافتها و خروجی اثر به وجود بیاید.
توقع سوپرمنی هالیوود از آمال و آرزوها در تصویر یک شخصیت
عسگرپور با اشاره به کمالگرایی نهادها به عنوان یک چالش فراگیر و جدی در حوزه پرداختن به قهرمانان ملی عنوان کرد: بسیار پیش آمده است که وقتی میخواهید به شخصیتی در سریال یا سینما بپردازید تلویزیون یا نهادهایی که قرار است حامی آن اثر باشند، درخواست دارند همه آمال و آرزوها و ایدئولوژیها تصویر شود و میبینید که توقعشان از یک شخصیت این است که چندین کار انقلابی و آرمانی انجام دهد. حتی به جایی میرسید که میبینید شخصیت دارد تحریف میشود و تمام ایده آلهایی که هالیوودیها در سوپرمن شکل میدهند میخواهند شما در قالب یک شهید تصویر کنید!
تردیدی ندارم که وقتی بخواهید اثری درباره شهید همت بسازید، ارگان سفارش دهنده میگوید که باید شهید همت پیروز عملیاتها باشد و به این ترتیب تاریخ عوض میشود! کارگردان سریال «گلهای گرمسیری» با ذکر مثالی بیان کرد: ما شهید نازنینی چون شهید همت را داریم ممکن است شهید همت در چند عملیات پشت سر هم شکست خورده باشد مثل عملیات خیبر که در آن شهید شد. او در عین حال شخصیتی کاریزماتیک است که بسیجیها علاقه بسیاری به او دارند اما آیا میتوان اینها را تصویر کرد؟ من تردیدی ندارم که وقتی بخواهید اثری درباره شهید همت بسازید، ارگان سفارش دهنده میگوید که باید شهید همت پیروز عملیاتها باشد و به این ترتیب تاریخ عوض میشود!
وی اضافه کرد: من خاطرم هست سالی که رسول ملاقلی پور «پرواز در شب» را ساخته بود در همان حد هم عدهای نمیتوانستند اتفاقات را تحمل کنند و میگفتند چرا این رزمنده خشک است یا فلان فرمانده حتماً باید پیروز شود و نگاهی کلیشهای در ذهن شان شکل گرفته است.
کارگردان سریال «جراحت» با تاکید بر اینکه پارامترهای بازدارنده در ساخت چنین آثاری خیلی زیاد است، عنوان کرد: یکی از مشکلات هم این است که ما مدیران «مسلط» خیلی کم داریم؛ یعنی مدیرانی که چه در تلویزیون چه در نهادهای دیگر، بخواهند چنین آثاری را بسازند، به حوزه فرهنگ مسلط باشند، ظرایف این حوزه را بدانند و به تبعات احتمالیاش هم آگاه باشند و پای موضوع بایستد. در عوض مدیرانی که شعار بدهند زیاد هستند و یکی از ویژگیهای جامعه دو قطبی همین است که مدیرانی که شعار بدهند زودتر به موفقیت میرسند.
این کارگردان سینما و تلویزیون در پایان درباره نبود قهرمانان ملی در فیلم و سریالها گفت: در چنین چالشی برای ساخت اثر خیلی راحت میتوان جملاتی از این دست گفت که فیلمسازان عافیتطلب هستند یا دو تابعیتی هستند اما واقعیت این است که بسیاری از سینماگران ما یک پاسپورت دارند خودشان در انقلاب نقش داشتهاند، بچه جنگ هستند اما به همه دلایلی که پیش از این گفته شد، نمیتوانند کاری کنند.
Δ