فیلم «حماسه کولی» فیلم مرکوری و گروه کوئین است؛ اینکه نقش کمپانی یا کارگردان در آن پررنگ باشد یک اشتباه تلقی خواهد شد و در واقع یک توقع خطاست. سینما خراسان- گروه هنر-سید سعید هاشمزاده: تاریخ موسیقی راک، پر است از ستارههای تکرار ناشدنی، و یکی از آنها بی شک فردی مرکوری است؛ وقتی درباره […]
فیلم «حماسه کولی» فیلم مرکوری و گروه کوئین است؛ اینکه نقش کمپانی یا کارگردان در آن پررنگ باشد یک اشتباه تلقی خواهد شد و در واقع یک توقع خطاست.
سینما خراسان- گروه هنر-سید سعید هاشمزاده: تاریخ موسیقی راک، پر است از ستارههای تکرار ناشدنی، و یکی از آنها بی شک فردی مرکوری است؛ وقتی درباره این ستارهها فیلمی ساخته نمیشود، یا کمتر به آن پرداخت میشود و حتی کیفیت بسیاری از آنها زننده است، «حماسه کولی» میتواند کنجکاوی برانگیز باشد.
ترکیبی از برایان سینگر کاربلد در فیلمهای ابرقهرمانی و ماجراجویانه با کارنامهای که در آن هم مستند دیده میشود و هم فیلم موردعلاقه منتقدان یعنی «مظنونین همیشگی». اما تصویری که برایان سینگر از مرکوری ارائه میدهد چگونه تصویری است؟!
فردی مرکوری و تصویر یک ستاره
بی شک فیلم «حماسه کولی»، فیلم مرکوری و گروه کوئین است. اینکه نقش کمپانی یا کارگردان در آن پر رنگ باشد یک اشتباه تلقی خواهد شد و در واقع یک توقع خطاست. این مسئله یعنی پر رنگ بودن نقش فردی مرکوری در موضوع داستان فیلم نیز مطرح است؛ اینکه مرکوری بزرگتر است یا گروه راک کوئین؟
هر چه هست اما فیلم یک اثر بیوگرافیک محسوب میشود که هدفش نشان دادن تصویری از مرکوری است. مرکوری مهاجر که با قابلیتهای منحصر به فردش تبدیل به یک ستاره راک میشود. از کافههای درجه دو تا بهترین کمپانیها را طی میکند و چهرهای موفقیتآمیز از یک بلوغ هنری است و البته نه اخلاقی.
تصویر اسطوره تصویری به غایت خاکستری است، او اشتباه اخلاقی دارد و اشتباه در تصمیمگیری و این است که زندگیاش را پر از فراز و نشیب و دراماتیک میکند. اما دراماتیک بودن زندگی مرکوری با چه کیفیتی در اثر نشان داده میشود؟!
چرا خوب؟ چرا بد؟
فیلم مقدمه طولانی ندارد، خیلی سریع ما را به حال و هوای گروه کوئین و شکلگیری آن نزدیک میکند اما بیش از اینکه داستانی سرراست داشته باشد، شیفته آهنگها و بهوجود آمدنشان میشود و در واقع داستان در پس زمینه قرار دارد.
کاراکترهای فرعی نیز غیر از مرکوری پرداختی درست و پرسپکتیو صحیح ندارند. از قالب تیپهایی که داستان را به فصل بعد خود پرتاب میکنند بیرون نمیآیند و تاثیری دراماتیک در روایت نمیگذارند.
در واقع روایت فیلم بیش از پیش به نشان دادن سیر آهنگسازی مرکوری میپردازد تا سیر زندگی او و زندگیاش در کلیات باقی میماند.
بهترین سکانس
شاید تمام مخاطبان اثر یکی از بهترین سکانسها را مربوط به «لایو اید» بدانند؛ ده دقیقه اجرای دقیق از سه آهنگ گروه در ومبلی لندن. شاید به لحاظ اجرای دقیق رامی مالک در نقش مرکوری این سکانس حرف نداشته باشد و تمام اداها و اطفارهای او روی استیج را یادآور میشود اما این سکانس با آهنگ (ما قهرمانیم) به اوج میرسد و تاثیر دیگری ندارد.
اما سکانس تاثیرگذار فیلم سر ساخت آهنگ «یکی دیگر قربانی میشود» اتفاق میافتد. سکانسی که در آن غرور و تعصب فردی به جنجالی با اعضای گروه ختم میشود اما بیسیست گروه با نواختن ردیف آهنگ مذکور، اتمسفر را بهم میریزد و گروه از یک جدل به یک همکاری سوق پیدا میکند.
استیو رز از گاردین روی این مسئله تاکید دارد که فیلم به آهنگها بیش از فردی مرکوری میپردازد و به شخصیت او نزدیک نمیشود، ریچارد روبر از شیکاگو سان تایمز نیز فیلم را اثری بد و دور از زندگی مرکوری توصیف میکند و مینویسد میتوانست اثر بیوگرافیک بهتری ارائه شود.
Δ