به بهانه روز ملی سینما؛

سینما و داستان‌هایش؛ از سوختن تا سربرآوردن

بیش از ۱۲۰ سال از ورود سینما به ایران و در روز ملی هنر هفتم، نه‌فقط زرق‌وبرق‌ها و افتخاراتش برای ما و جهانیان که نَظاره زخم‌هایش و آتش درونش برایمان خواندنی و آموختنی است.

به گزارش روز یکشنبه سینما خراسان به نقل از ایرنا ، از آن زمان که در ۲۸ دسامبر ۱۸۹۵ (۷ دی ۱۲۷۴) اولین فیلم تبلیغاتی جهان ساخته برادران لومیر در کافه‌ای در پاریس به نمایش درآمد تا امروز ۱۲۶ سال می‌گذرد و هنر هفتم دنیایی از ترس‌ها، شوق‌ها، لذت‌ها و کامیابی‌ها و ناکامی‌ها را در سراسر کره خاکی زیسته و به ابنای بشر عرضه کرده است.

ایرانیان هم که در همه هنرها دستی طولانی دارند، با ظهور هنر هفتم و درخشش آن در جهان به استقبالش رفتند. سفر مظفرالدین‌شاه (۱۲۳۲ تا ۱۲۸۵ خورشیدی) به فرنگ در سال ۱۲۷۹ خورشیدی موجب آشنایی وی با دوربین شد و شاه را آنقدر مجذوب کرد که بلافاصله دستور داد میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی یکی خریده و طرز کار آن را یاد بگیرد.

این سرآغاز کار سینما در ایران بود که ابتدا در دربار قاجار ظاهر شد ولی به سرعت به میان عموم مردم آمد و به تدریج به تفریحی مهم و آموزنده برای بسیاری بدل شد. طوری که امیرخان جوانشیر یکی از شاگردان روسی‌خان (ایوانف یا فئودورویچ گرجی) از اولین موسسان سینما در ایران شهریور ۱۲۸۸ خورشیدی یعنی حدود ۹ سال بعد از ورود دوربین سینما به ایران با افتتاح تماشاخانه ناصریه در خیابان ناصرخسرو تلاش کرد پای شاگردان مدارس را به سالن سینما باز کند (سینماسوزی در ایران، عباس بهارلو، ص. ۱۱) جایی که پای محمدعلی جمالزاده، نویسنده مشهور (۱۲۷۰ تا ۱۳۷۶) نیز به آن باز شده است.

داستان‌های آتشین نه روی پرده سینما؛ بلکه در سینما

اما سینما در ایران غیر از امیدهایی که آفرید، لبخندهایی که به لب‌ها آورد، ذهن‌های دغدغه‌مندی که سرگرم کرد، افتخاراتی که برای ملت به ارمغان آورد، هنرمندهایی که پروراند و کسب وکارهایی که طی نزدیک به ۱۲۰ سال ایجاد کرد؛ گاه با داستان‌های سوزناک و غمباری نه فقط روی پرده که در سالن‌های سینما یا حتی پشت و جلوی دوربین نیز همراه بود.

یکی از این داستان‌ها آتش‌سوزی‌ها در سالن‌های سینما بود که تقریبا از بدو تولد به دلایل مختلف با آن همراه بود و در بعضی موارد به نقطه عطفی ناراحت‌کننده در سینمای ایران تبدیل شد؛ مانند حادثه آتش سوزی سینمارکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ که طی آن ۳۷۷ نفر جان باختند و دهشتناک‌ترین حادثه آتش‌سوزی در سینما نه فقط در ایران که در کل جهان نام گرفته است.

عباس بهارلو (۱۳۳۷) در کتاب خود به نام سینماسوزی در ایران (قطره، ۱۳۹۶)، برنده لوح تقدیر از هشتمین جشن کتاب سال سینمای ایران، به این وجه از سینمای ایران می‌پردازد و با تمرکز بر حادثه سینمارکس و پرداختن به علل و مسئولان آن نقبی به آتش‌سوزی‌ در سینماهای ایران از ابتدا تا روزگار اخیر می‌زند.

آتش‌سوزی در سینما چطور و چرا؟

حوادث آتش‌سوزی در سالن‌های سینما هر چند جسته و گریخته همیشه وجود داشته است، در هر بازه زمانی به دلایل مختلفی روی می‌داده‌اند. اولین سال‌های ورود سینما به ایران با آتش‌سوزی‌هایی در سالن‌ همراه بود که از اشتعال حلقه‌های فیلم از جنس نیترات شروع می‌شد و به دلیل فقدان تجهیزات اطفای حریق به دیگر قسمت‌های سینما نیز سرایت می‌کرد.

این روند با توجه به امنیت سینماها به تدریج تغییر کرد و در تاریخ جلوتر که می‌رویم مواردی از آتش‌سوزی سینماها را شهریور ۱۳۲۰ و کودتا در دوره پهلوی اول می‌بینیم. رویدادی که کم‌وبیش در اعتراضات مردمی دیگر در تاریخ ایران وجود داشته و در بازه زمانی خرداد ۱۳۴۲ و با آغاز قیام امام خمینی (ره) و در اعتراض نسبت به دستگیری ایشان تکرار شده است.

اما دوره بعدی شدیدتر و پیاپی آتش‌سوزی ها در سال ۱۳۴۸ روی می‌دهد که هم شائبه عمدی بودن در مورد آنها وجود دارد و هم به بحثی امنیتی تبدیل می‌شود؛ طوری که امیر عباس هویدا (نخست وزیر وقت) در نامه‌ای به نعمت الله نصیری رئیس ساواک خواستار رسیدگی به موضوع می‌شود و در خلال همین بحث و ورق زدن گزارش‌ها متوجه می‌شویم فساد مالی در واردات فیلم‌های آمریکایی از شرکت‌های مشخص فیلمسازی محرک بسیاری از این آتش‌سوزی‌ها بوده است.

روند آتش‌سوزی سینماها در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ادامه می‌یابد، که تا حد زیادی منطقی است و در نهایت به نوشته بهارلو: بر اساس آمار سندیکای سینماها، تا قبل از پیروزی انقلاب ۱۱۵ سالن سینما در تهران دایر بود که ۱۹ سینما ممتاز، ۴۰ سینما درجه یک، ۲۷ سینما درجه دو و ۲۹ سینما درجه سه بودند. در روزهای انقلاب به ۳۱ سالن سینما خسارت سنگینی وارد شد یا به دلایل گوناگون تعطیل شدند. در اوایل اسفند ۱۳۵۷ که اعتصاب سینماداران شکسته شد، ۸۹ سالن سینما به تدریج آغاز به کار کردند. از سال ۱۳۵۸ با مصادره اموال پاره‌ای از سرمایه‌داران، مصادره سالن‌های سینما آغاز شد و بسیاری از سینماهای تهران و شهرستان‌ها به نهادها و ارگان‌های دولتی واگذار شدند. (ص. ۸۸)

البته رویداد قابل توجه دیگر پیش از آغاز درگیری‌های شدید خیابانی در سال‌های ۵۶ و ۵۷، تغییر کاربری بعضی سالن‌های سینما در ابتدای دهه ۵۰ است. وی در این مورد می‌نویسد: همانطور که ماموران امنیتی پیش‌بینی کرده بودند ورشکستگی سینماها در نیمه اول دهه ۵۰ سبب شده بود که پاره‌ای از مالکان سینما، حتی بدون رضایت مسئولان امور سینمایی وزارت فرهنگ و هنر، سالن‌های سینما را در ازای مبلغی که نرخ واقعی ملک‌شان نبود بفروشند. (ص. ۷۲)

شاید بهترین نمونه از این نوع تغییر کاربری سینما گلدن گیت (دروازه طلایی) قم بوده باشد که در سال ۱۳۵۵ توسط آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی و با کمک خیران و حتی مردم عادی قم از صاحبش خریده شد، بعد از آنکه دوره‌ای از شکست و تعطیلی های متناوب را از بدو آغاز به کار در سال ۱۳۴۸ پشت سرگذاشت.

حادثه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان هم که هنوز ابعاد آن دقیق روشن نیست، هر چند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در دادگاهی شهریور ۱۳۵۹ به آن رسیدگی می‌شود، نقطه عطف کتاب است و نویسنده با دقت بیشتری به چگونگی این رویداد و پاره‌ای از دلایل آن می‌پردازد.

البته که روند آتش‌سوزی سینماها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به شدت کاهش یافت ولی هنوز مواردی از آن در خاطر اهالی سینما هست که آتش‌سوزی در سینما آزادی ۲۹ فروردین ۱۳۷۶ و سینما جمهوری بامداد جمعه ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ به اندازه‌ای قدیمی نشده که فراموش شود.

قبل از پیروزی انقلاب فیلم‌های سینماها بیشتر ایرانی بودند یا خارجی؟

این کتاب که به گفته مولف بخشی اندک از تحقیقی مفصل در مورد سالن‌های سینما در تهران از این پژوهشگر حوزه سینما و نقد فیلم است، از لابه لای مجموعه‌ای از خبرها، گزارش‌های مطبوعات و اسناد بازرسان و ماموران سازمان‌ها و اداره‌های دولتی و بیمه‌ها خواننده را به سفری دورودراز در گستره زمانی بیش از یکصدسال و در جغرافیای مکانی کل ایران می‌برد تا ضمن نشان دادن نمونه‌های مختلفی از حوادث آتش‌سوزی در سالن‌های سینما و تاباندن نور بر دلایل این حوادث، مواجهه هر یک از اقشار جامعه ایران با سینما در سال‌های مختلف و بی‌شمار مواردی از این دست، او را با موضوعات مرتبط دیگری البته در خدمت موضوع اصلی کتاب در مورد سینمای ایران نیز آشنا کند.

نویسنده جایی به تعداد فیلم‌های نمایش داده شده در سال ۱۳۴۴ اشاره کرده و می‌نویسد: همین جا باید اشاره کرد که در سال ۱۳۴۴ حدود چهارصد فیلم نمایش داده شد که دویست فیلم آمریکایی، سی و هفت فیلم ایتالیایی، سی و پنج فیلم هندی، پانزده فیلم فرانسوی و دوازده فیلم از انگلستان و دیگر کشورها بودند. در این سال چهل و هشت فیلم نیز از ایران به نمایش درآمد (ص. ۵۰) در سال ۱۳۴۶ از چهارصد فیلمی که نمایش داده شد یکصدوبیست فیلم آمریکایی، نودوپنج فیلم ایتالیایی، چهل و پنج فیلم انگلیسی، سی و پنج فیلم هندی، سی و پنج فیلم فرانسوی و دوازده فیلم از سایر کشورها بودند. در این سال هفتاد فیلم ایرانی (غیرتکراری) نیز نمایش داده شد. (ص. ۵۱)

بهارلو همچنین در شکافتن عمیق‌تر دلیل سلسله آتش‌سوزی‌های سال ۱۳۴۸ در سینماهای ایران به فرضیه عمدی‌بودن این آتش‌سوزی‌ها به ویژه توسط هیات‌مدیره و اعضای سندیکای سینماها توجه می‌کند و با ورق زدن گزارش‌های رسانه‌ای و حتی امنیتی آن روزها این موضوع را پیش چشم مخاطب می‌آورد که بیشتر سینماهای به آتش‌کشیده شده فیلم‌های ایرانی نمایش می‌دادند.

وی در همین حین از موضوع واردات فیلم‌های آمریکایی به ایران و نقش شخصی به نام جباری و به عنوان نماینده شرکت آمریکایی گلدن مایر و از مسئولان وزارت فرهنگ و هنر یاد می‌کند که انحصار واردات این فیلم‌ها را نیز در اختیار داشته است؛ موضوعی که ضمن تایید وجود فساد مالی در سینما نمی‌تواند قطعا عمدی بودن آتش‌سوزی‌ها را تایید کند.

در نهایت، کتاب کوتاه اما جذاب سینماسوزی در ایران خواننده را به خوبی نه فقط با جلوه‌ای جدید از سینما در ایران و دور از زرق و برق‌های معمول آشنا می‌کند توجه او را به موضوعات مرتبط دیگر نیز جلب کرده و می‌خواهد ساده از کنار بناهایی که امروز فقط از آنها سردرسینما مانده یا حتی آنهم نمانده اما روزگاری پناه خستگی‌ها و قرارگاهی برای فرار از روزمرگی‌ها بودند، نگذرد.

نهال