به گزارش روز شنبه سینما خراسان به نقل از ایرنا، هفتمین کنگره سینمای ایران با محوریت آثار کمال تبریزی به همت رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا و با مشارکت دانشگاه کمپلوتنسه مادرید، مرکز فرهنگی خانه آسیا و انجمن سینمایی ایران و اسپانیا برگزار شد.
در این برنامه با حضور استادان و پژوهشگران سینما از ایران و اسپانیا (چهارشنبه، ۵ آبان) حسن قشقاوی سفیر جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا، محمد مهدی احمدی رایزن فرهنگی کشورمان و کمال تبریزی سینماگر برجسته ایرانی، همچنین سه استاد اسپانیایی فرانسیسکو گارسیا گارسیا، ماریا خسوس روسادو و بئاتریس سولر در مورد سینمای ایران و سینمای کمال تبریزی صحبت کردند.
در ابتدای این وبینار احمدی به ویژگی های سینمای ایران اشاره و بیان کرد: سینمای ایران در این سال ها با وجود فراز و نشیب فراوان راه خود را همواره پیدا کرده است. تولیدات حال حاضر سینمای ایران هم از لحاظ نگاه به خانواده و فرهنگ خانواده، هم از لحاظ نگاه به جوان ها و معضلات اجتماعی هم از لحاظ داستان و محتوایی نسبت به دهه های اخیر جذاب تر شده است.
سینمای ایران کارگردانمحور است و نه بازیگرمحور
وی افزود: جوایزی که سینمای ایران در جهان به دست می آورد نشانه میدهد سینمای ایران ویژگی خاصی دارد و یک فرهنگ ویژه و نگاه تازه ای در این سینما مطرح است که ارزش آن را نشان می دهد. تولیدات سینمای ایران نسبت به تولیدات سینمای جهان، فیلم های اخلاقی است که اندیشه های سالمی درون آن گنجانده شده است. اینکه امام خمینی (ره) در اولین نطق خود به سینما پرداختند نشان میدهد این موضوع جایگاه بزرگی دارد. سینمای ایران بعد از سه دهه همچنان توانسته در جشنواره های جهان حضور پررنگی داشته باشد.
احمدی ادامه داد: حضور بینالمللی سینمای هیچ کشور دیگری به اندازه سینمای ایران در عرصه بین المللی مستمر نبوده و نتوانسته در این سال ها به عنوان سینمایی که در کل جشنواره های دنیا به آن توجه می شود اهمیت یابد. سینمای ایران کارگردان محور است نه بازیگر محور. در همین رابطه رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از وظایفش یعنی انعکاس توانمندی هنر سینمای ایران به جهان سالهاست هفته فیلم و یکسال است در کنار هفته فیلم، وبیناری هم با حضور یک کارگردان برجسته و مشارکت دانشگاه و نهادهای هنری برگزار می کند.
حسن قشقاوی نیز به اختصار به معرفی سینمای نوین ایران پرداخت و گفت: موج نوی سینمای ایران در دهه چهل شمسی آغاز شد و فیلمسازانی همچون علی حاتمی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و دیگران با آثار خود حرکت تازه ای را در سینما آغاز کردند. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران موج مهم سینمای ایران شتاب گرفت.
قشقاوی از چهره هایی مثل بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، کیانوش عیاری، رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی و از معاصرین نرگس آبیار و همچنین عباس کیارستمی، ابوالفضل جلیلی، مجید مجیدی، اصغر فرهادی، احمدرضا درویش و کمال تبریزی به عنوان مهمترین سینماگران ایرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نام برد.
او با مرور کوتاهی بر مهمترین فیلم های تبریزی، عبور در سال ۶۶، مسلخ عشق و لیلی با من است و بعدها گاهی به آسمان نگاه کن و فرش باد و البته فیلم قابل توجه مارمولک و فیلم های جدیدتر طبقه هسّاث و طعم شیرین خیال را کارهایی ارزشمند دانست.
وی از استادان اسپانیایی حاضر در جلسه دعوت کرد با ویزایی که به سهولت از سوی سفارت در اختیار آنها قرار خواهد گرفت، برای دیدن مجموعه موزه سینما و انبوه آثار تاریخی و فرهنگی به ایران سفر کنند.
سفیر ایران با مرور سینمای اسپانیا گفت: سینمای اسپانیا تقریبا هم زمان با سینمای ایران رشد خود را آغاز کرد و از دهه ۱۹۴۰ به بعد شاهد ظهور فیلمسازانی ارزشمند از جمله لوئیس بونیوئل، کارلوس سائورا و پدرو آلمادوار و آثار ارزشمند آنها در تاریخ سینما اشاره کرد.
وی اوج همکاری و نزدیکی این دو سینما را فیلم همه می دانند ساخته اصغر فرهادی دانست که در آن کارگردانی ایرانی با عواملی اسپانیایی محصولی مشترک را تولید کرد.
قشقاوی در پایان سخنان خود تاکید کرد: مسیر خوبی برای همکاری سینماگران اسپانیایی و ایرانی وجود دارد. این دو کشور به عنوان صاحبان دو تمدن کهن باید بتوانند محتوای ارزشمند را به سینما بازگردانند. پرداختن به موضوعاتی چون محیط زیست، روابط انسانی، خانواده، اخلاق و تعهد اجتماعی از جمله مصادیق محتوای ارزشمند است.
کمال تبریزی، مهمان ویژه این نشست دقایقی به تبیین و توضیح جهان فیلمسازی خود پرداخت و گفت: به اعتقاد من، جهان هستی زاییده دوستی و محبت است. عشق در کائنات موج می زند و هدف اصلی از خلقت، کشش و جاذبه «دوست داشتن» است. سرمنشا همه رفتارها، خواستن ها، عملکردها و در نهایت کشف و شهود در هستی، یک کلمه است: عشق. اما این عشق می تواند دو وجه کاملا مخالف و متناقض داشته باشد.
هر کدام از فیلمهایم ساز خودشان را میزنند
تبریزی افزود: عشق می تواند مثبت و منفی باشد. هر دو نیروی پیش برنده در صحنه نمایش «پروتاگونیست و انتاگونیست» نیروی اصلی خود را برای هرگونه اقدامی از عشق می گیرند. یکی علیه دیگری که مخاطب بر اساس نگاه و ارزیابی خود، یکی را قهرمان و دیگری را ضد قهرمان می انگارد. در نهاد همه ما انگیزه اصلی برای هر اقدامی، علاقه و محبت است. هر عملی که انسان ها انجام می دهند یا هر اعتقادی که در وجود آنان شکل گرفته، بر خاصیت یگانه این جهان استوار است و آن نیست مگر عشق.
وی با این مقدمه به تحلیل اثار سینمایی خود پرداخت و بیان کرد: در مجموع تقریبا ۲۰ فیلم سینمایی در کارنامه فیلمسازی من، تقریبا هیچکدام از منظر انواع سینمایی شباهتی به هم ندارند و اصطلاحا هرکدام ساز خودشان را می زنند. اما چنان که گفته شد محرک اصلی و مشترک در همه آن ها، توجه و نوعی نگاه موکد بر نیروی پیش برنده تمایلات حسی و عاطفی در وجود شخصیت های مثبت و منفی داستان است. هنگام فیلمبرداری من از همه بازیگرانم می خواهم با توجه به نقشی که دارند؛ عشق و علاقه ای را در خود پرورش داده و هنگام اجرای نقش به نوعی آن را بروز دهند و این ابراز می تواند همسو یا غیر همسو با مختصات شخصیت باشد.
سینمای ایران ترکیبی از امر محلی و امر جهانی
در بخش بعدی این نشست فرانسیسکو گارسیا گارسیا درباره سینمای ایران و آثار تبریزی گفت: بارزترین مشخصات سینمای ایران درگیر شدن بیننده در آن، توجه به دوران کودکی، علاقه به زندگی روزمره با همه ارزش ها و مشکلات آن، حضور فرهنگی ایران باستان و ارزش های نمادین با توجه ویژه به عرفان و دینداری و مسائل روز از منظر زیبایی شناسی، سادگی و استفاده از فضاهای حاشیه ای است.
از نگاه این استاد سینما در دانشگاه کمپلوتنسه مادرید، سینمای ایران ترکیب پیچیده و زیبایی از «امر محلی» و «امر جهانی» است. داستان های سینمای ایران از یک مساله خاص در جغرافیایی خاص تبدیل به مساله ای عمومی و جهانی می شوند. در حقیقت نمادهای فرهنگی سنتی ایران با نمادهای فرهنگ جهانی و مدرن ترکیب شده اند و ترکیب زیبایی خلق کرده اند.
سینمای ایران در جشنوارههای ملی و بینالمللی به افتخارات زیادی دست یافته که از میان آنها میتوان به جشنوارههای سن سباستین، مسکو، سوئد، برلین، کره جنوبی، وایادولید، قاهره، شیکاگو، نیویورک، لس آنجلس اشاره کرد. از این رو سینمای ایران شایسته توجه ما و مایه افتخار است بتوانیم آن را تحلیل و بررسی کنیم.
سخنران بعدی برنامه بئاتریس سولر پژوهشگر و محقق سینما بود. سولر به مرور برخی ویژگی های سینمای کمال تبریزی پرداخت و گفت: تصاویر به نمایش درآمده در فیلم های تبریزی بعضا تکان دهنده هستند اما او این کار را به شکل حساب شده و با نمایش تصاویری انجام می دهد که انگار هیچ قصدی در نمایش آن ها نداشته است. آن چه این سینماگر به شکل ضمنی و با شیوایی به مخاطب انتقال می دهد، از طریق استفاده بسیار دقیق از کمترین تصاویر انجام می شود.
وی تصریح کرد :خصوصیات برجسته ایده هنری ارائه شده توسط تبریزی نوعی راستی و درستی همزمان در کلیه امکانات به کار گرفته شده به سبک هنرمندانی است که به درستی اساس جهان، کارها و طبیعت انسان را به تصویر کشیده اند. تبریزی در این مسیر با سادگی و به اندازه معین از امکانات افسانه و استعاره بهره برداری کرده و با این کار تعادلی هنری و نگاهی عادلانه و بیطرفانه ایجاد می کند که حس گرایی و استفاده از عناصر حسی ساختگی در آن جایی ندارند.
سولر خاطرنشان کرد: لذت خاصی که با دیدن فیلم های او عایدمان می شود ناشی از ارتباطی است که با عمق روح و جان ما برقرار می کند و به ما اجازه کشف، فهم، درک و سوال کردن می دهد. سوالاتی که فیلم های تبریزی در ما بر می انگیزند همه فرهنگی و مرتبط با زمینه های گوناگونی؛ مانند زیبایی شناسی، فلسفه، متافیزیک، مذهب، جامعه شناسی یا تاریخ هستند. این اثر کمال تبریزی حاوی هنری است که میان ما و جهان واسطه می شود و قادر به ایجاد تحول در احساس و درک ما به نحوی است که ما را از جهل به سوی حکمت رهنمون می شود و از طریق احساسات، عشق و خنده در مخاطب خود حساسیت آفرینی می کند.
به عقیده وی، استفاده بالای تبریزی از استعارات در مفهوم اصلی اثر، مخاطب را کسل نمی کند؛ زیرا این هنرمند ایرانی آن را با ایجاد ممزوجی از تراژدی و کمدی در ساختار داستانی که به سرعت اتفاق می افتد، همراه می سازد. تبریزی واقعیت موجود در حال حاضر تهران امروز را با ریتم و موقعیت خاص دنیای جهانی شده تطبیق می دهد. او از خلاقیت هنری خویش به شکلی مسئولانه، با حساسیت و هوشمندانه استفاده می کند زیرا از تاثیر هنر سینما بر جامعه آگاهی کامل دارد.
این پژهشگر افزود: کمال تبریزی به سینمای کمدی جهان آشنایی داشته، به آن احترام می گذارد و با آن همساز است. مثلا طبقه هساث کاری است که در آن امکانات هنری و فرهنگی برای ایجاد پل های ارتباطی به وفور به کار گرفته شده اند و نتیجه عالی آن را می توان در فیلمنامه، در کارگردانی هنری، در مدیریت بازیگران و در معیارها و ساختارهای طراحی شده برای مونتاژ آن شاهد بود.
به گفته سولر، امکانات و تکنیک های تبریزی در عین حال که از حس گرایی فاصله می گیرند موثر اند و نشان دهنده چیرگی او بر هنر سینما. او با استفاده دقیق و در اندازه مشخص از گرافیک، صدا و تصاویر بصری تاثیرگذاری امکانات ارتباطاتی را به عالی ترین درجه می رساند و به دلیل مهارت در بهکارگیری روندهای انتقال مفاهیم فرهنگی موفق به استفاده از سینما برای ساختن پل های فرهنگی می شود.
بئاتریس سولر ضمن استقبال از صحبت های قشقاوی و اشاره اش به اهمیت سینمای اسپانیا و آثار لوئیس بونیوئل، ابراز امیدواری کرد همه علاقه مندان به سینما در اسپانیا بتوانند به اثار ساخته شده در سینمای ایران دسترسی پیدا کنند. او پیشنهاد کرد تعداد بیشتری از فیلم های ایرانی زیرنویس شوند تا جوانان اسپانیایی و اروپایی بتوانند آنها را ببینند و ارزش فرهنگ و هنر را بهتر درک کنند.
سینمای ایران، سینمایی درونی است
آخرین سخنران وبینار سینمای ایران خانم ماریا خسوس روسادو، استاد ارتباطات دانشگاه کارلوس سوم مادرید بود و گفت: در تحلیل های خود نگاهی جامعه شناسانه به سینمای تبریزی داشته ام زیرا خود را پیش از هرچیز یک جامعه شناس می دانم.
او بیان کرد: سینمای ایران سینمایی درونی است به این معنا که بر خلاف هالیوود شیوه بیان از درون فیلمساز می آید و همین باعث می شود به عنوان مخاطب فکر کنیم. کلمات و دیالوگ ها دراین سینما بسیار مهم اند و انسان را درگیر می کنند طوری که بعد از پایان فیلم آدم به خودش می گوید کاش تمام نمی شد. کاش باز هم ادامه پیدا می کرد.
روسادو از زاویه مطالعات جنسیتی نقش زنان جوان را در فیلم های ایرانی پررنگ تحلیل کرد. وی گفت پدران در داستان ها با دخترانشان گفتگو می کنند. به آنها گوش می دهند و از آنها مشورت می خواهند. سعی می کنند آنها را بفهمند . من این را خیلی دوست دارم. در خانواده اما پدر است که قواعد را می گذارد و حرف آخر را می زند. زنان بزرگتر هم اغلب ساکت اند و نسبت شان بیش از هر چیز با مساله غذا و آشپزی است.
استاد دانشگاه کارلوس سوم با اشاره به مضمون غرور و شرافت به عنوان مضمونی پررنگ در فیلم های ایرانی اشاره کرد و گفت: این درباره جامعه ایرانی چیزهای زیادی به ما می گوید. یک ایرانی برای حفظ غرور خود حاضر است هر کاری که از دستش بر می آید انجام دهد. عشق نیز جایگاه منحصر به فردی در سینمای تبریزی دارد. عشق به محیط زیست، عشق به خانواده، عشق به طبیعت و همه این ها بسیار زیباست. این عشق به همه مخاطبان فیلم نیز منتقل می شود. سینمای ایران به بیننده خود آرامش را هدیه می کند. این آرامش و لذت بردن از آنچه یک فیلم از سینمای ایران به ما یاد می دهد مشخصه اصلی این سینماست.
به گزارش ایرنا، کنگره سینمای ایران سال گذشته نیز به صورت مجازی و در قالب وبینار به تحلیل آثار مجید مجیدی پرداخت و در طول سه روز میزبان دانشجویان و علاقه مندان به سینما بود. وبینار امسال نیز به طور مشخص دو فیلم طعم شیرین خیال و طبقه هساث از کمال تبریزی را به صورت آنلاین برای تماشا در اختیار کارشناسان و شرکت کنندگان در وبینار قرار داده بود و تحلیل استادان سینمای اسپانیا نیز بر اساس همین دو فیلم انجام شد. علاقهمندانی از ایران، اسپانیا و کشورهای آمریکای لاتین در این وبینار شرکت کردند.
نهال
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ