به گزارش روز جمعه سینمل خراسان به نقل از ایرنا،محمد حمیدیمقدم درباره کارنامه ۱۰ سال فعالیت سازمان هنری رسانه ای اوج، اظهار داشت: اولین مفهومی که با شنیدن نام «اوج» به ذهن من میرسد، مفهوم خوبی است. نکته مهم درباره «اوج» معادلسازی و مفهومسازی تازهای است که از طریق آن برای «کمپانی» و ابرشرکت تولید فیلم و محصولات تصویری صورت گرفت. ما پیش از این هم چنین تجربهای داشتیم و اگر به دنبال مفهوم کمپانی در سالهای ابتدایی بعد از انقلاب باشیم، بنیاد سینمایی فارابی چنین نقشی را برعهده گرفت. در اوایل دهه ۹۰ ظهور و بروز این مفهوم را در سازمان اوج شاهد بودیم.
وی ادامه داد: سازمان اوج با یک تیم یکپارچه و مدیریت خلاق و جوان توانسته است این مسیر را به خوبی طی کند. نکته مهم بازسازی مفهوم «کمپانی» توسط سازمان اوج است. منظور من از عبارت «کمپانی» هم یک ابرشرکت است که میخواهد در چند لایه فعالیت داشته باشد. یعنی اگر سازمانی صرفا به دنبال تولید فیلم سینمایی باشد، این عبارت را نمیتوان درباره آن به کار برد. اوج یک کار زیرساختی را در زمینه مستندسازی، تولید برنامههای تلویزیونی، ساخت فیلم سینمایی، انیمیشن و محصولات گرافیکی سامان داده است. این مجموعه رسانهای با این پراکندگی محصول، توان محتواسازی را به رخ میکشد و اینجاست که اوج بروز و ظهور پیدا کرده و آرامآرام جلو آمده است؛ با همان مدیریت خوش فکر و خلاق و البته با تعیین یک خط مشی و استراتژی مشخص.
مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی افزود: تعیین خط مشی و استراتژی تولید محصول از ویژگیهای این کمپانی نوظهور است که میداند در زمینه نگاه محتوامحور خود، به چه سمت و سویی میخواهد حرکت کند. مانند کمپانیهای جهانی که در قواره بینالمللی برای خود یک خط مشی دارند و به نظر میرسد اوج هم این خط مشی را مشخص کرده و اعلام میکند همه محصولات خود را ذیل یک گفتمان مشخص میسازم و آن هم گفتمان انقلاب اسلامی و مفهوم مقاومت است.
حمیدیمقدم ادامه داد: این مسیر حرکت طبیعتا یک نقطه اوجی دارد که رسیدن به آن نشان از یک کار فکری درست و تیمسازی و کادرسازی حرفهای هم در مدیریت هم در عرصه تولید دارد. اما واقعیت این است که ما سازمان اوج را باید در همه حوزهها در اوج ببینیم. نباید آن را سازمان سینمایی صرف بدانیم. رسیدن به این مرحله برنامهریزی دقیقی میخواهد. کسانی که کار شبکهای و کادرسازی کرده باشند میدانند فعالیت در هر کدام از این حوزهها چقدر نیاز به زمان دارد. بهخصوص که در آثار اوج شاهد کیفیت هم هستیم و اینگونه نیست که آثار نازلی را شاهد باشیم. به نظرم تشکیل این سازمان یک احیا و کادرسازی موفق است.
وی افزود: نکتهای که در عرف بینالملل برای کمپانیهای مادر مدنظر قرار میگیرد این است که این ایده چقدر میتواند ماندگار باشد. یعنی وقتی محوری را برای تولید مدنظر قرار میدهیم، میتواند خود را بازتولید کند و شاهد خلاقیت در مسیر آن باشیم. درباره سازمان اوج من در همین نقطه یک علامت سوال میگذارم. احساسم این است که سیستمهای متصل به پول دولتی و حاکمیتی در ایران، قائم بر خلاقیت دوره درخشان یک گروه مشخص هستند که شاید ادامه پیدا نکند. این مسئله نگرانکننده است. اینکه تنها از تیم خلاق فعلی که خالق اوج است بتوانیم این هارمونی را انتظار داشته باشیم، نگرانکننده است. این بخش ناظر به همان زیرساختهایی است که کمپانیهای بینالمللی با تمرکز و تجربهای که داشتهاند به آن رسیدهاند.
دبیر جشنواره سینما حقیقت ادامه داد: این مسئلهای است که همین امروز میتوان به واسطه جدایی اوج از برخی دپارتمانهای اولیه، نشانههای آن را در این سازمان دید. چرا مرکزی مثل خانه مستند، که با انرژی و بودجه مناسب راه خود را آغاز کرد، بهواسطه شتاب زیادی که پیدا کرده، انرژی اولیه را دیگر ندارد؟ احساس میشود که اوج میخواهد به محصولات زودبازده برسد که طبیعتا در سینما بهدست میآید. این شیفت بهخصوص در یکی دو سال اخیر با حرکت به سمت ویاودیها و تولیدات نمایشی سریالی و سینما، منجر به عقبنشینی در حوزههای دیگر شده است. یک کمپانی بزرگ در حوزههای مختلف باید یکسان عمل کند و در یک حوزه دچار غفلت نشود. خوب است همان پویایی نقطه آغاز در همه بخشها امتداد داشته باشد.
حمیدیمقدم درباره دیگر نقاط ضعف این مجموعه از «اتصال به بودجه حاکمیتی» نام برد و تأکید کرد: این نقد من به همه مراکزی از این دست حتی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم وارد است. هر جایی که به پول دولتی وصل است، این بودجه آسایش و تنبلی به همراه میآورد. آسایش از این منظر که گویی ما به آب کر وصل هستیم و میتوانیم هر طور خواستیم هزینه کنیم. این فرآیند البته مزیتی هم دارد که باید به آن توجه داشت و آن اینکه اوج یک الگوی مبنیبر الگوی بینالمللی تولید فیلم بهوجود میآورد. الگویی که در آن کمپانی اهمیت دارد. کمپانیهایی که متولی تولید پیوسته فیلم هستند و به جای سالی یک فیلم، هر سال چند فیلم را تولید میکنند و حضور مستمر هم در بازار دارند. در این چرخه، اوج الگوی مجری طرح را به چرخه تولید اضافه میکند.
وی توضیح داد: در این الگو اوج میگوید کمپانی مهم است و نمیگذارد یک تهیهکننده به دلیل سود در تولید از کیفیت نهایی کار کم کند. در نتیجه سطح کیفی تولیدات را بالا میآورد و همزمان تهیهکننده تبدیل به امین کمپانی میشود. اوج در این زمینه اشتباه دیگری داشته و آن اینکه تهیهکننده را بعد از تولید فیلم عزل میکند. یعنی تهیهکنندهای که حتی کارهای خلاقانهای هم در تولید داشته، بعد از اتمام کار، مانند یک کارمند از پروژه جدا میشود و حتی نقش فعالی در اکران هم ندارد. گویی اوج به بازگشت این سرمایه هیچ نیازی ندارد. این اشکال در بلندمدت آسیب خود را نشان میدهد.
مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، خاطرنشان کرد: در این شرایط برخی تهیهکنندهها احساس میکنند میتوانند برای سود در تولید با این کمپانی همکاری کنند. انگیزه دیگری هم برای بعد از تولید ندارند. در دنیا اما تهیهکنندهای که به عنوان مجری طرح با یک کمپانی فیلمسازی کار میکند، در فروش فیلم هم موثر است. شرط کمپانی برای ادامه همکاری با یک تهیهکننده تضمین فرآیند فروش است. به همین دلیل است که کمپانیهای بزرگ دنیا بیشتر خصوصی هستند و کمپانی دولتی هیچ گاه نیاز به بازگشت سرمایه ندارد. همواره امیدوارم این احساس نیاز در همه بخشهای دولتی بهوجود بیاید و صورت نیمهخصوصی پیدا کنند. اوج هم میتواند همین مسیر را طی کند و تا جایی که اطلاع دارم بهدنبال آن هم هستند.
نهال
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ