به گزارش سینما خراسان به نقل از ایرانا ، اول. یکی میگفت جشنواره فجر تنها جشنواره ای است که بدون ساندیس هم میتوان مخاطب را به آن کشاند و دیگری گفت اصلا برای جشنواره فجر نیازی به کشاندن مخاطب نیست و مخاطب خودش می آید، همان طوری که برای تماشای دربی همیشه مخاطب هست. جشنواره فجر تنها جشنواره است که در همه ادوار مخاطب دارد و امسال هم با همه فراز و نشیب ها بیش از صد هزار بلیت برایش به فروش رفت و البته که این دستاورد را باید ترمیم و اصلاح کرد و به سمت بهتر شدن، پیش برد.
دوم. اختتامیه جشنواره فجر امسال کم چهرهِ موجه سینمایی نداشت. از علیرضا زرین دست متخصص باسابقه و بی نظیر بگیرید که بارها و بارها قاب های ماندگار ساخته تا ابوالفضل پورعرب ستاره ماندگار سینما تا جمال شورجه کارگردان مومن و بااخلاق وطنی تا تکنیسین های حاذق نظیر علیرضا علویان، شهرام خلج تا فرهاد قائمیان و هومن برقنورد که همواره بی آلودگی های سیاسی کوشیده اند نقشآفرینی های استاندارد داشته باشند و کنار همه اینها یک مجری توانمند به نام محمدرضا شهیدی فرد که بی خودنمایی و با آرامش و صحبت اضافی و در عین همراهی با مخاطبان، اختتامیه طولانی فجر۴۱ را جلو برد. کاش این گونه چهره های موجه تکثیر یابند در تمام شمول و محافل سینما. آدم موجه بااخلاق کاربلد در سینمای ما کم نیست و فقط باید غور کرد و از آنها استفاده جست.
سوم. مجید صالحی در اختتامیه جشنواره فجر۴۱ گله کرد از اینکه چرا برخی از همکارانش بابت اظهارات خود سیبل شدهاند. بد نیست به مجیدخان که آدم خوش شانسی هم بوده که سیمرغ اشتراکی با استاد علی نصیریان نصیبش شده بگوییم هیچ کس با اظهارنظر بازیگران کاری ندارد. مشکل رفتار دوگانه برخی است که هم دستمزدهای هنگفت میلیاردی ارگانهای نظام را برای پاره ای آثار کم مخاطب میگیرند و هم علیه نظام توییت میزنند. مجیدجان! یک سوزن به همکاران بزنید و یک جوالدوز به مخاطبان! مخاطبان واقعا از این همه تناقض خسته شدهاند. همکاران شما حتی زیربار مالیات دادن هم نمیروند و فراوان از منابع نظام استفاده میکنند و باز میخواهند بگویند نظام، بد است. نه برادرجان! هیچ جای دنیا نمیشود پیمانکار ارگانی بود و در عین حال علیه آن ارگان، بد و بیراه گفت. راستی مجیدجان! آن عینک زرد هم مبارک.
چهارم. جشنواره امسال فجر هم فیلمهای خصوصی خوبی مثل چرا گریه نمیکنی و پرونده باز است را داشت و هم فیلمهای ارگانی خوبی مثل سینمامتروپل و اتاقک گلی و هم فیلمهای خصوصی متوسط و ضعیف و هم فیلمهای ارگانی ضعیف. در این بین برخی آثار هم بودند که خط داستانی شان یادآور آثار دیگران بود ولی در تیتراژ به این مساله اشاره نکرده بودند. مثلا فیلم وابل یادآور فیلم مسافران بهرام بیضایی بود یا فیلم عطرآلود شبیه فیلم امشب شب مهتابه محمدهادی کریمی بود یا سینمامتروپل جاهایی یادآور ناصرالدین شاه آکتور سینمای محسن مخملباف بود ولی هر چه تیتراژ فیلمها را کاویدیم و حرفهای نشستها را مرور کردیم کلمه ای درباره این شباهتها حرفی از سازندگان نشنیدیم. خیلی خوب است که فیلمهای ماندگار سینما مجددا بازسازی شود و در سینمای دنیا حتی امثال پاپیون را نیز بازسازی کردهاند ولی باید یاد بگیریم که حتی اگر یک پاراگراف از جایی نقل میکنیم حتما به منبع اشاره کنیم تا آیندگان هم بیاموزند حین برداشت از ما، حق مولف را رعایت کنند.
پنجم. حسن ختام جشنواره فجر زمانی بود که محمدعلی باشه آهنگر کارگردان برنده جایزه بهترین فیلم از متروپل آبادان گفت و میدان مینی که برخی به غلط در برابر جوانترها قرار داده اند ولی عذرخواهی نمیکنند! این کارگردان خواستار اقتدای عملی به سردار شد که میگفت همه اینها بچه های ما هستند و اگر اشتباه کنید باید عذرخواهی کنید. آهنگر از آذربایجانی گفت که گرفتار زلزله است، از وارثان شهیدان باکری که باید کمکشان کرد و اینکه باید درباره قفقاز فیلم ساخت. آنچه این کارگردانِ باهوش در تجمیع متخصصان برای ساخت آثارش بیان کرد، حرف دل خیلی از ماست. واقعا چرا فقط از سردار حرف میزنیم و چرا همان کلیدواژه گفته های سردار که باید همه جوانان را با یک نگاه دید به مشی عملیاتی مدیران ما بدل نمیشود. بله، اگر واقعا مرد میدان هستید و مدعی علاقه به سردار سعی کنید به تمام جوانان این ملک به یک چشم نگاه کنید…
نهال
Δ