«شیفت»: فیلم کوتاه و دغدغه‌های بزرگ

سیزدهمین جلسه اکران و بررسی فیلم کوتاه سال 1404 میزبان «شیفت» بود؛ اثری از سمانه یداللهی که با فرمی خیره‌کننده و مضمونی عمیق و سیاسی، تماشاگران را به سفری تأمل‌برانگیز در دل جامعه‌ای گرفتار کشاند. این فیلم، با وجود تغییر پایان‌بندی، همچنان اثری ماندگار و پر از کنایات هوشمندانه است که از ابتدای راه تا انتها، ذهن مخاطب را به چالش می‌کشد.

به گزارش روز چهارشنبه سینما خراسان ، در سیزدهمین جلسه اکران و بررسی فیلم کوتاه سال ۱۴۰۴، “شیفت” ساخته سمانه یداللهی، با حضور داوود نجف‌زاده و رهام رسولی ، زیر ذره‌بین نقد قرار گرفت. این فیلم که توانسته بود مخاطبان زیادی را جذب کند، از همان ابتدا توجه منتقدین را به خود جلب کرد.

فرم و مضمون: ترکیبی حرفه‌ای و عمیق

نجف‌زاده، دبیر پاتوق انجمن سینمای جوانان مشهد، «شیفت» را فیلمی با فرم خیلی خوب توصیف کرد که از سکانس پلان با کات‌های مخفی بهره می‌برد. این انتخاب فرمی، به گفته او، اجرای فیلمنامه و ساخت آن را بسیار دشوار کرده است، اما نتیجه نهایی بسیار یکدست و روند شخصیت‌پردازی و قصه و مضمون خیلی حرفه‌ای و عمیق است.

نکته جالب توجه، تغییر پایان‌بندی فیلم نسبت به نمایش آن در جشنواره‌ها بود. نجف‌زاده اشاره کرد که پایان اصلی فیلم بسیار سنگین و تاریک بوده و دلیل تغییر آن، انتقال پیامی بود که ایدیولوژی بر عشق پیروز می‌شود و انسان به تدریج شبیه چرخ‌دنده صنعت و ماشین می‌گردد.

مینی‌بوس: نمادی از جامعه و مفاهیم سیاسی

یکی از نقاط قوت «شیفت»، استفاده هوشمندانه از نمادها است. مینی‌بوسی که در فیلم به تصویر کشیده می‌شود، استعاره‌ای از جامعه است که مفاهیم سیاسی را در خود جای داده است.

با وجود اینکه این اثر، اولین تجربه فیلمساز محسوب می‌شود، اما به گفته نجف‌زاده، به خوبی توانسته بود مفاهیم و مضمون عمیق فیلم را به مخاطب انتقال دهد. دیالوگ‌های فکر شده و کنایات موجود در فیلم نیز، بر عمق این اثر افزوده است.

روند عشقی بین دختر و پسر در فیلم نیز، داستانی تأمل‌برانگیز را روایت می‌کند. تلاش‌های بی‌وقفه پسر و متقابلاً دختر برای حفظ عشق، در نهایت به بن‌بست می‌رسد. در جایی که پسر آنقدر در سیستم حل شده و تحت تأثیر قرار گرفته که در کنار فقر و مشکلات مالی، شبیه همان آدم‌هایی شده که به آن‌ها انتقاد می‌کرد و در نهایت، ترجیح می‌دهد عشقی که برایش این همه تلاش کرد را کنار بگذارد و سوار مینی‌بوس شود. این نقطه، اوج تلخی و واقع‌گرایی فیلم است.

رهام رسولی، منتقد، فیلمساز و تهیه‌کننده فیلم کوتاه، نیز بر مضمون عمیق و سیاسی فیلم تأکید کرد و شیفت را استعاره‌ای از یک جامعه رو به زوال دانست. جامعه‌ای که هر روز آدم‌هایی که حتی امید دارند را از چرخه اتفاقات حذف و فیلتر می‌کند و مردم آنقدر اسیر آن سیستم هستند که در آن باقی می‌مانند.

او به نکته ظریفی اشاره کرد: زمانی که چرخه گیر می‌کند فرد فقط به فکر خودش است و این در فیلم زمانی که پسر درخواست تعویض شیفت را دارد و می‌گوید تغییر شیفت که امتیازی را کم نمی‌کند نشان داده می‌شود.این اتفاق، یادآور واقعیت‌های تلخی است که شاید بسیار از ما شبیه این افراد را در جامعه خودمان دیده باشیم.

نکته جالب دیگر در تحلیل رسولی، درباره مفهوم زمان در فیلم بود. او توضیح داد که با هر بار پایین رفتن افراد برای هل دادن مینی‌بوس خراب، آغاز روز دیگری است و فردی از مینی‌بوس حذف شده و ما متوجه تغییر زمان نیستیم.این مسئله، نشان می‌دهد که چگونه مخاطب اسیر آن اتفاقی هست که در حال رخ دادن است.

در نهایت، رسولی تأکید کرد که در «شیفت»، فرم‌گرایی غالب است، یعنی فرم در خدمت مضمون می‌باشد. این هماهنگی میان فرم و محتوا، «شیفت» را به اثری بسیار فکر شده از نظر مضمون، فیلم‌برداری، شخصیت‌پردازی، گریم تبدیل کرده است که به حق فیلم ماندگاری در سینمای فیلم کوتاه خواهد بود.