«ویلای ساحلی» نماینده شایستهای برای کمدی موقعیت است؛ جنسی از کمدی که در غوغاسالاری کمدی شخصیت و البته تبحر خاصی که تولید این شکل از کمدی میطلبد، در سینمای این سالهای ایران، تقریبا کمیاب شده است.
فیلم «ملاقات خصوصی» به عنوان یک فیلم اولی و با فروش بیش از ۳۳ میلیارد تومان در سینما و ۳ میلیارد تومان در اکران آنلاین، توانسته عنوان پرفروشترین فیلم غیرکمدی سینمای بعد انقلاب را به دست آورد.
عادل تبریزی تلاش کرده تا در نخستین تجربه سینمایی خود، ساختار روایی متفاوتی از جامعه ایرانی در دهههای ۶۰ و ۷۰ به تصویر بکشد و در سایه این روایتگری، ضمن بیان نقبی اجتماعی، مخاطب را در مقام قضاوت قرار دهد.
شکی در این نیست که بیست درصد آغازین فیلمنامه یک سریال، میبایست مخاطب را به تماشای ادامه داستان علاقهمند کند و به اصطلاح قلابهای اولیه خود را برای جلب نظر تماشاگر درگیر کند.
خبر به اندازه کافی برای تمام دوستداران سینما نابودکننده بود؛ شوک شبانه بزرگی که به تاریخ سینما وارد شد.
تا پیش از یک دهه گذشته، انیمیشن، جایگاه چندان مطلوبی در سینمای ملی ما نداشت؛ مخاطبان ایرانی در این حوزه، بیشتر مصرفکننده بودند و از خوراک غربی ارتزاق میکردند. در طول یک دهه اخیر اما اتفاقهای بسیارخوبی در حوزه تولیدات انیمیشن رخ داد و استقبال باشکوهی را به خود دید.
«تصور» بهعنوان اثری که تلاش میکند در فضای ماجراجوییهای شبانه، روایت خودش را از رویا و عشق بگوید، به اندازه کافی میتواند فیلمی خوبی برای تماشاگر باشد.
فیلم سینمایی «شهرک» که چیزی حدود یکماه از اکران آن میگذرد سوژهای تازه و قصهای مبهم را به تصویر میکشد اما در نهایت داستانش را با ابهام به پایان میرساند.
یکی از موفقیتهای فیلم «فصل ماهی سفید» بومی سازی قصهای با فضا و اتمسفر روسی به فضای شرقی و ایرانی است. در اکثر اقتباسهای خارجی به ایرانی کمتر به نکته اساسی بومی سازی توجه میشود و در تاریخ داستان نویسی و سینما شاهد نمونههای موفق اندکی هستیم.
هومن سیدی، کارگردان فیلم «جنگ جهانی سوم» از خلق یک شخصیت دوستداشتنی و محبوب عاجز در قامت قهرمان قصه عاجز است. شکیب از ابتدا به در و دیوار میزند که دل مخاطب را به درد بیاورد و ترحمبرانگیز باشد.