احیای ببر ایرانی به فراموشی سپرده شده است

یک مستندساز موضوعات مرتبط با طبیعت می گوید: احیای ببر ایرانی در جزیره "میان کاله" که پیش از این زیستگاه اصلی این نژاد بوده، به فراموشی سپرده شده است و امکانات ایجاد شده برای این مهم سالها است که خاک می خورد.

به گزارش روز یکشنبه سینما خراسان، “جمشید مجددی” که فیلم مستند “مایا” او اخیرا به جشنواره ونکورو کانادا راه یافته است، گفتگوی مفصلی با خبرنگار ما انجام داده که در متن زیر می خوانید.

سوال: موضوع فیلم مستند “مایا” چیست؟

پاسخ: موضوع کلی فیلم مستند “مایا” درباره محیط زیست و ارتباط انسان با طبیعت است که در قالب رابطه چهار ساله یک مربی حیوانات با یک ببر ساخته شده و بیانگر رفتار انسان با محیط پیرامونی و طبیعت است.

فیلم مستند مایا ۹۰ دقیقه است که ساخت آن از سال ۱۳۹۴ در باغ وحش مشهد آغاز شد و چهار سال به طول انجامید، ۹۰ درصد از این فیلم در مشهد و باقی آن در “میان کاله” استان مازندران که خاستگاه ببر ایرانی بوده، تصویربرداری شده است.

ساخت فیلم مستند “مایا” در سال ۱۳۹۹ اکران شد و نخستین اکران رسمی آن در جشنواره فیلم زوریخ سوئیس بود و قرار است ۳۰ اکتبر امسال نیز در جشنواره فیلم ونکوور کانادا به نمایش درآید.
فیلم مستند “مایا” تاکنون در پنج جشنواره بین المللی اکران و موفق به کسب جایزه ویژه هیات داوران در جشنواره فیلم کالینینگراد روسیه نیز شده است.

سوال: چرا “میان کاله” را برای ساخت بخشی از این فیلم انتخاب کردید؟

پاسخ: جزیره “میان کاله” در استان مازندران خاستگاه ببر ایرانی بود که دیگر اثری از آن باقی نمانده و نسل ببر ایرانی منقرض شده است. دلیل اصلی این انقراض به دخالت انسان در طبیعت و ایجاد مانع برای سیر طبیعی زندگی ببر مربوط می شود.

جاده ای برای تسهیل تردد به شمال کشور ساخته شد که راه ورود ببرها را به بخشی از میان کاله که سالها زایشگاه آنها بود را بست، ببرها به دلیل رطوبت بالا و نمور بودن زمین و از بین رفتن توله هایشان توسط مورچه ها، ناگزیر بودند به بخشی از میان کاله بروند که فضای مناسبی برای به دنیا آوردن توله و بزرگ کردن آن بود.

ببرها برخلاف سایر حیوانات قادر نیستند توله های خود را از مکانی به مکان دیگر جابه جا کنند و تا بزرگ شدن توله، در همان محل می مانند، ایجاد جاده مانع از این شد که ببرها بتوانند در محل مورد نظر زاد و ولد کرده و توله هایشان را بزرگ کنند، کاهش توله ببرها از یک سو و شکار بیش از حد ببرها از سوی دیگر باعث انقراض ببر ایرانی در میان کاله شد.

سرنوشت ببر ایرانی که کمی از آن در فیلم مستند “مایا” نیز به تصویر درآمده است، بیانگر نتیجه دخالت انسان در طبیعت در جهت رسیدن به امیال نفسانی و کنترل کردن آن به دست خویش است که چگونه این دخالت، نسل ارزشمندی از یک گونه حیوانی را از بین می برد.

سوال: ساخت فیلم مستند چه مشکلاتی دارد؟

پاسخ: فیلمهای مستند یک سری واقعیتها را به تصویر می کشند، ساخت آن بسیار دشوار است زیرا همه چیز در این فیلم باید مبتنی بر واقعیت باشد و همه اتفاقات در یک بستر واقعی رخ می دهد، اما در فیلمهای دیگر قصه ای تعریف می شود که ممکن است براساس واقعیت باشد یا نباشد، هیچ محدودیتی در ساخت داستان وجود ندارد اما این مهم در ساخت فیلم مستند ممکن نیست و اگر هم بتوان قصه ساخت باید بسیار باورپذیر باشد، از این رو ساخت یک فیلم مستند بسیار دشوار و زمان بر است زیرا شما باید منتظر رخ دادن اتفاقات بمانید تا فیلم در یک مسیر واقعی پیش رود، شاید هم آن اتفاقات رخ ندهد.

ساخت فیلم “مایا” با تکیه بر همین اصول و در انتظار ماندن رخ دادن اتفاقات، چهار سال به طول انجامید تا فیلمی براساس واقعیتها و کاملا باورپذیر به تصویر درآید، فیلمهای مستند بسیار پردردسر، پرزحمت و بدون بازخورد لازم در کلیت موضوع است.

سوال: آیا از فیلمهای مستند در کشور حمایت لازم انجام می گیرد؟

پاسخ: فیلمهای مستند درباره واقعیتهایی ساخته می شود که این واقعیتها بعضا نباید دیده شود یا برخی ترجیح می دهند که این واقعیتها دیده نشود و کسی درباره آن صحبت نکند. هیچ فضای خاصی در کشور برای فیلم مستند وجود ندارد، فقط صدا و سیما و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دو نهاد دستاندرکار در حوزه فیلمهای مستند هستند اما اشکال کار این است که موضوعات خود را به طرحهایی که فیلمساز ارایه می دهد، ترجیح می دهند، شاید هم برخی از موضوعات فیلمسازان مطابق با ذائقه آنها نباشد، لذا از آن استقبال یا حمایتی به عمل نمی آید.

فیلمساز بدون حضور نهادهای حمایتگر، ناگزیر است که فیلم را با هزینه شخصی خود بسازد، بعد از ساخت هم هیچ امکانی برای اکران فیلمش و دیده شدن آن وجود ندارد؛ فیلم “مایا” نیز درباره موضوعاتی صحبت کرده که شاید مطلوب برخی نباشد، اما رابطه انسان با طبیعت که همیشه سعی در کنترل و تسخیر آن دارد، یک موضوع جهانی است.

اینکه بتوان نمادهای تلاش انسان برای تسخیر طبیعت را در قالب فیلم به تصویر کشید، کار دشواری است لذا مستندسازان در این مسیر تنها هستند و حمایت خاصی از آنان انجام نمی گیرد.

در بخشی از همین فیلم “مایا” موضوعی چالش برانگیز در خصوص تلاش دولت برای احیای ببر ایرانی در جزیره میان کاله مورد اشاره قرار گرفته است، حدود ۱۵ سال قبل امکانات و تجهیزات بسیار خوبی برای احیای نسل ببر ایرانی در جزیره مزبور توسط دولت ایجاد شد و مقرر گردید دو ببر سیبری از روسیه که به نسل ببر ایرانی نزدیک بودند، به میان کاله آورده و در ازای آن دو پلنگ ایرانی به روسیه ارسال شود، این معامله انجام شد اما پس از اینکه ببرها به تهران رسید، مراقبت خوبی از آنها انجام نگرفت، یکی از ببرها هم مرد، در حالی که همه امکانات در میان کاله برای احیای ببر ایرانی دست نخورده مانده بود و خاک می خورد.

متاسفانه هیچ اراده ای برای احیای ببر ایرانی نیست، در فیلم “مایا” به این موضوع پرداخته شده و ببر به همان ساختمانی که برای پرورش ببر ایرانی در میان کاله در نظر گرفته شده بود، برده شده است تا تلنگری برای مسوولان به منظور راه اندازی این مکان باشد.

سوال: چرا فیلمهای مستند ایرانی بعضا کیفیت مستندهای خارجی را ندارند؟

پاسخ: کیفیت یک فیلم مستند بستگی به دانش و مهارت فیلمساز دارد اما در کنار آن حمایت مسوولان نیز شرط است، زیرا هزینه تهیه چنین فیلمهای بسیار زیاده بوده و برای آنها در کشورمان اسپانسری تعریف نشده است و فیلمسازان ناگزیر به تامین همه هزینه های ساخت فیلم می باشند.

مستندسازان خارجی مورد حمایت کامل دولتها قرار دارند و مسوولان مسیرشان را برای اینکه فیلمهای بهتری بسازند، باز می کنند و این عامل اصلی موفقیت فیلمسازان خارجی است.

جمشید مجددی متولد تربت‌جام و دانش‌آموخته رشته کارگردانی تلویزیون از دانشکده صداوسیماست. وی فعالیت خود را از سال ۱۳۷۹ با مستند “دست‌های خسته” در مشهد آغاز کرد که با همین فیلم جایزه اول جشنواره‌های « Religion Today» ایتالیا و فیلم‌های تلویزیونی مقدونیه و جایزه اول کارگردانی و جایزه ویژه هیات ‌داوران جشنواره آثار دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشکده صدا و سیما را به دست آورد.

مجددی تاکنون خالق مستندهای پیوند، وامانده، با چوخه، در کویر، یک شب سرد زمستانی، پهلوان آندریاس، آقای شورای شهر، یک اتفاق نه‌چندان ساده و خانواده تراکتوری بوده است.

روشنا