اسفند؛ یک پرتره شکوهمند

فیلم «اسفند» هوشمندی‌های بسیاری را در طرح‌ریزی اسکلت‌بندی داستانی به خرج داده و موفق شده تا با چیدمان درست عطف‌ها، به یک پرتره شکوه‌مند تبدیل شود.

به گزارش سینما خراسان از ایرنا، «اسفند» به‌عنوان فیلمی که قرار است به نقاط استراتژیکی طی یک عملیات برسد، فیلم قابل‌ملاحظه‌ای است. نقشه راه خوبی دارد و مهندسی درستی برای چینش عطف‌های مستند داستانی به کار گرفته شده است. در این مسیر، فیلم یک باگ بزرگ به خود می‌بیند و آن، صحنه‌های اضافی است که داستان را از ریتم می‌اندازد و لحظات خنثای اثر را بسیار می‌کند.

این سروشکل سبب شده تا فیلم با فرمول‌های آثاری از این دست در نیمه دوم دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ سنجیده شود. دوره‌ای که آثار نسبتازیادی از زندگی فرماندهان جنگ ساخته شدند و طی آن، این لحظات خنثی، سبب از ریتم افتادن قصه و کهنه نشان دادن روایت شدند. «اسفند» اما فیلمی با رویکرد مدرن اما با ظاهری قدیمی است که این رویکرد غیرعمد، چندان با هوشمندی سیاست‌های فیلم خوانایی ندارد.

اتفاق خوب اثر اما تزریق تدریجی انگاره‌های قهرمانی در روح داستان است. علی هاشمی در این فیلم، فی‌نفسه قهرمان نشان داده نمی‌شود و دیالوگ‌هایی که از زبان او می‌شنویم، برجسته‌نمایی نمی‌شود. این رویکرد سبب شده تا به جای کاراکتر هاشمی، دغدغه عملیات و مسائل حول آن، چربش داستانی داشته باشد و کنش‌مندی کاراکتر هاشمی در پیشبرد درام، وی را به شمایل قهرمان نزدیک می‌کند. این تدبیر، برگ برنده «اسفند» است که سبب شده تا کاراکتر قهرمان به نگاه و باور مخاطب رسوخ کرده و وی در فرآیندی فاقد اغراق، به ستایش چنین نگاهی روی آورد.

از دیگر سو، این تدبیر، خود را در دیگر عناصر فیلم نیز نشان می‌دهد. مهمترین آن، تصویربرداری کار است که توانست در موقعیت‌های مختلف ازجمله حضور در رودخانه، آن التهاب و استرس حضور را به مخاطب منتقل کند و خود به بازوی کمکی برای تداعی‌بخشی آن فضاها تبدیل شود. فیلمبرداری سکانس‌های جنگی، زاویه‌های خوبی داشتند و بر ابهت فیلم افزودند.

با این مولفه‌ها، «اسفند» به پرتره نفیسی تبدیل شده است که اگر کمی در تدوین مجدد، چابک‌تر شود، می‌تواند مخاطبان بیشتری را به خود جذب کند و در ادامه حیات نوینی که سینمای پرتره این سال‌ها رقم زده، حرکت کرده و در برخی مشخصه‌ها، حتی به‌عنوان اثری پیشرو شناخته شود.