هادی مظفری از ابلاغ آئیننامه جدید نظارت بر گالریها در سال ۱۳۹۹ خبر داد و بیان کرد سیاست توسعه گالریها انقباضی میشود و درها به روی هر فردی که بخواهند گالری تاسیس کند، باز نخواهد بود. سینما خراسان-گروه هنر-آزاده فضلی: اداره کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال گذشته، شاهد اتفاقاتی بود […]
هادی مظفری از ابلاغ آئیننامه جدید نظارت بر گالریها در سال ۱۳۹۹ خبر داد و بیان کرد سیاست توسعه گالریها انقباضی میشود و درها به روی هر فردی که بخواهند گالری تاسیس کند، باز نخواهد بود.
سینما خراسان-گروه هنر-آزاده فضلی: اداره کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال گذشته، شاهد اتفاقاتی بود که شاید کمتر مدیری آنها را در دوره مدیریت خود تجربه کرده باشد.
هادی مظفری مدیر جوانی است که از شانزدهم تیرماه ۹۷ بر مسند مدیرکلی هنرهای تجسمی کشور نشسته است و طی این دو سال مخالفان و موافقان بسیاری داشته است؛ از ماجرای جشنواره تجسمی فجر و تغییر رویکرد آن در دوره یازدهم گرفته تا انصراف و استعفای دبیران و داوران در دوره دوازدهم. از ادامهدار شدن مرمت موزه هنرهای معاصر تهران تا انقادها نسبت به اعطای مجوز به گالریها. برای اینکه از صحت و سقم ماجراهایی که برای اداره کل تجسمی رخ داده است، مطلع شویم و به صورت شفافتر به بررسی موضوعات مطروحه در مورد انتقادات از این اداره کل و مدیریت هادی مظفری، بپردازیم میزبان او و سعید اسلامزاده مدیر روابط عمومی اداره کل تجسمی در سینما خراسان شدیم.
در بخش اول گفتگوی مهر با هادی مظفری درباره موضوعاتی که در دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر مطرح شده بود و سیاستهای این جشنواره سخن گفته شد و در ادامه بخش دوم گفتگو که به مسائل دیگر اداره کل تجسمی در سال ۹۸ و برنامههای این مدیر برای سال ۹۹ میپردازد، میخوانید.
* برنامههای سال جدید اداره کل تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چیست؟ آیا رویکردهای قبلی شما ادامه پیدا میکند؟
هادی مظفری: من فکر میکنم همان رویکردهای قبلی که در این گفتگو به بخشهایی از آن اشاره شد، پررنگتر ادامه خواهد یافت. همچنین فرصت کافی برای هنرمندان فراهم میکنیم تا بتوانند آثارشان را به فروش برسانند. طی سالهای گذشته الی ماشاالله جشنواره برگزار کردیم و جایزه دادیم اما امروز همه فعالان هنرهای تجسمی برداشتشان این است که این، کافی نیست.
شاید یک نیاز اولیه و ضرورت بوده اما کافی نیست. کار اصلی ما در این حوزه این است که اثر خلق شده هنرمند را به دست مشتری برسانیم یعنی «توسعه بازار». بنابراین توسعه بازار را به صورت جدی در تهران و استانهای دیگر دنبال خواهیم کرد.
اکسپویی در استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز ۵ دوره برگزار شد که نسبتاً موفق بود. بنابراین باید این انگیزه و ظرفیت را به وجود آوریم که بقیه استانها نیز از این فرصتها استفاده کنند و بتوانند هنرمندان خودشان را معرفی کنند.
اگر بخواهم صادقانه صحبت کنم، باید بگویم اعتقادی به نظام ارزشگذاری به صورت جایزه و برنده در هنرهای تجسمی ندارم؛ یعنی اینکه قرار باشد مجموعهای از آثار هنرهای تجسمی را انتخاب کنیم تا به نمایش بگذاریم و در نهایت یک اثر به عنوان برتر انتخاب شود.
اعتقادی به نظام ارزشگذاری به صورت جایزه و برنده در هنرهای تجسمی ندارم؛ یعنی اینکه قرار باشد مجموعهای از آثار هنرهای تجسمی را انتخاب کنیم تا به نمایش بگذاریم و در نهایت یک اثر به عنوان برتر انتخاب شودحتماً هیأت انتخاب برای اینکه سره را از ناسره تشخیص دهد، باید از بین آثار ۵۰ الی ۱۰۰ را انتخاب کنند و ما ذائقه مخاطب را در نظر بگیریم اما زمانی که این آثار روی دیوار رفت، باید به مخاطبمان اجازه دهیم او انتخاب کند و روی مالکیت آن اثر نیز تبلیغ کنیم.
اینها، از آن دست اتفاقاتی است که نیفتاده و ما واقعاً در سالهای گذشته و در جشنوارههای مختلف تجسمی، فقط جایزه دادیم. اما نتیجه آن چه بوده؟ نتیجه این است که یک هنرمند خوب و درخشان به اندازه چندین متر لوح تقدیر و جایزه دارد اما امکان فروش آثارش و زندگی آبرومندانه برایش فراهم نشده باشد و ما این هنرمند را به جامعهای وصل نکردیم که بتواند از طریق فروش آثارش تأمین شود تا به سراغ کارهای بعدی خود رود.
اساتید متعددی در قشرهای مختلف هنری داریم که حتی برخی از آنها سابقه ۳۰ سال کار هنری دارند و چندین آلبوم تقدیرنامه و جایزه و تندیس دارد و این در حالی است که نتوانسته چند اثرش را به فروش برساند و در تأمین هزینههای زندگی اش دچار مشکل است. اگر قرار است جایی جراحی صورت بگیرد، اینجاست که باید گفت شربتی که تا الان تجویز میشده حداقل الان دیگر جواب نمیدهد و بدن نسبت به این دارو واکنش نشان نمیدهد.
* آیا این فضای مورد غفلت واقع شده باید توسط دولت و اداره کل تجسمی پر شود؟
مظفری: معتقدم هر نهاد متولی چون اداره کل تجسمی باید بستر را برای این منظور فراهم کند؛ این بستر چندین ضلع دارد که شامل هنرمند، کیوریتور یا گالریدار و مردم هستند، البته شاید یکی از اضلاع مهم آن نیز حضور رسانهها باشند که این رویکرد را بین مردم تبلیغ کنند.
ادراه کل تجسمی بهعنوان یک نهاد متولی تنها این بستر را فراهم میکند؛ اینکه ما از هنرمند انتظار داشته باشیم همه این کارها (از خلق اثر گرفته تا نمایش و فروش اثر و نقدنویسی برای آن) را به تنهایی انجام دهد، مسیر غلطی است. تمامی این اضلاع باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند تا هنرمند بتواند اثرش را به دست مردم برساند.
* بنابراین مهمترین هدف اداره کل تجسمی در سال جدید، توجه ویژه به «اقتصاد هنر» و چرخه اقتصادی هنر است. با توجه به اینکه سالهاست بحث اقتصاد هنر مطرح است و یکی از برنامههای شما در سال جدید حمایت از آرتفرها است، آیا برای جلوگیری از آسیبهایی که معمولاً آرتفرها دچار آن میشوند و هنرمندان در آنها تقسیمبندی میشوند، برنامهای دارید؟
مظفری: وقتی تعداد آرتفرها و حراجها بالا رود، هر کدام از اینها میتوانند هنرمندانی را تحت پوشش خود قرار دهند. البته تعداد هنرمندان آنقدر وسیع است که ما اگر سالها هم کار کنیم باز هم هنرمندان میتوانند ادعا کنند با برگزاری آرتفرها و حراجها، هنوز اثرشان به هیچکدام راه پیدا نکرده است و این واقعیت وجود دارد و جامعه هنری بسیار بزرگ و وسیع است.
این هنرمندان شامل افرادی است که در آموزشگاههای هنری وارد عرصه هنر میشوند، افرادی که آکادمیک هنر را فرامیگیرند و افرادی که بهصورت تجربی هنر را کسب میکنند و این اقشار مختلف همه باید زیر یک چتر برای فروش آثارشان قرار بگیرند.
سعید اسلامزاده: وقتی بخواهیم این انتظار را داشته باشیم که صرفاً وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به بحث اقتصاد هنر ورود کند، قطعاً اتفاق خاصی نخواهد افتاد. مکانیزمهای خاصی میتوان طراحی کرد که بازار هنر نیز همچون بازار سینما و تئاتر و موسیقی، جانی بگیرد و در زندگی مردم وارد شود.
بعید میدانم تا به حال این اتفاق افتاده باشد که به مناسبت زندانیها، آرتفر هنرهای تجسمی راهاندازی شده باشد. این به آن معنی است که بازار هنر ایران صرفاً به گالریها و حراجها متکی شده است و قطعاً به دلیل تعداد زیاد هنرمندانی که فعالیت میکنند این میزان جوابگو نیست. وقتی از بازار هنر صحبت میکنیم که در آمریکای شمالی و اروپا، رقمهای میلیاردی در حراجها مبادله میشود و ما نمیتوانیم این بازار را ایجاد کنیم، به نظر من همت چند سازمانی و دستگاهی لازم دارد. چرا هیچ وقت وزارت صمت وارد این بازار نشده است؟
در دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر نوعی فرصتسوزی اتفاق افتاد چراکه اگر جشنواره در نمایشگاه بین المللی برگزار میشد، بخشی از بازار سرمایه را میتوانست به سمت خودش جذب کند و حتی قانون یک صدم درصد خرید آثار تجسمی نیز میتوانست مصداق پیدا کند.
در دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر نوعی فرصتسوزی اتفاق افتاد چراکه اگر جشنواره در نمایشگاه بینالمللی برگزار میشد، بخشی از بازار سرمایه را میتوانست به سمت خودش جذب کند و حتی قانون یک صدم درصد خرید آثار تجسمی نیز میتوانست مصداق پیدا کند.
بخشی از هنرهای تجسمی که طراحی گرافیک را شامل میشود متکی به سفارش است و بحثش جدا است اما بیشتر تمرکز بازارهای جهانی روی نقاشی و مجسمه است بنابراین در بازارمان با محدودیت ارائه آثار و مخاطبان نیز مواجهیم.
از طرف دیگر فرهنگسازی درستی نشده که مردم به جای خرید دلار، سراغ خرید اثر هنری بروند که خیلی بیشتر ارزش افزوده دارد. شاید به مرور این اتفاق بیفتد و قطعاً هادی مظفری و دیگر دوستان که قبلاً فعال بودند، میتوانند در این زمینه فضاسازی کنند اما اصل ماجرا خارج از فضای دولت شکل میگیرد و آن چیزی که به نام اقتصاد هنر از آن یاد میکنیم، قطعاً باید بازار خودش را پیدا کند.
مظفری: بخشی از تأثیرات بر اقتصاد هنر، از جانب اقتصاد عمومی است و وقتی در سایر بخشهای اقتصادی شاهد رونق نباشیم نمیتوان انتظار داشت در هنر، رشد جدی اقتصادی ببینیم. طبیعتاً اگر شرایط جامعه به سمتی برود که اقتصاد در معنی عام خودش رونق بگیرد، حتماً در معنی خاصش، اقتصاد هنر نیز رونق خواهد گرفت چون اینها از هم جدا نیستند و تابع اقتصاد عمومی کشور است.
* در برنامههای سال جدید اداره کل تجسمی، آیا برنامهای خاص برای بینال های هنری اختصاص پیدا کرده است؟
مظفری: یکی از قولهایی که من در اولین نشست خبریام دادم این بود که بینالها را احیا میکنیم و گلایهای که از اداره کل تجسمی وجود داشت این بود که چرا بینالها برگزار نمیشوند. بینال، دو رکن اساسی دارد؛ اول اینکه بینالها یا باید کاملاً تخصصی در رشته و مدیوم خودش برگزار شود یعنی بینال تصویرسازی با بینال نقاشی و گرافیک تفاوت دارد.
دوم اینکه، انجمنی که اعضایش به صورت دموکراتیک حق عضویت خود را پرداخت و این کار را بهعنوان حرفه خودشان دنبال میکنند و همه امور انجمن روی روال قانونی است، سیاستگذار اصلی بینال، آن انجمن خواهد بود. طبیعتاً اگر این دو رکن و نکته رعایت شد، اداره کل تجسمی نیز وظیفه خود میداند با رعایت تقویم زمان بندی، به لحاظ مالی از برپایی آن بینال حمایت کند و شرایط را برایش مهیا کند.
اما چنان تبلیغی علیه اداره کل تجسمی شد که گویی این اداره، مخالف برگزاری بینالها است! واقعیت این طور نیست و عوامل متعددی سبب شده برگزاری بینالها به تعویق بیفتند که از جمله این عوامل میتوانم به دوره کوتاه هیأت مدیره انجمنها و وجود گفتمانهای متفاوت میان دو هیات مدیره قدیم و جدید اشاره کنم.
همچنین گاهی شرایطی پیش آمده که چند بینال همزمان با هم مراجعه کردند و امکان حمایت مادی در سطح گسترده فراهم نشده است، یعنی به جهت نبود وجود منابع مالی، برگزاری بینال به تعویق افتاده است برای مثال یکی از انجمنها که قرار بود سال گذشته بینالش را برگزار کند و اعتبار ۵۰ درصدی از سوی اداره کل تجسمی برای آنها آماده بود اما آنها روی اسپانسری سرمایهگذاری کرده بودند که همزمان با تعطیلی برندهای خارجی در کشور شد و به محض اینکه آن برند اعلام کرد نمیتواند از بینال مربوطه حمایت کند، انجمن نیز اعلام کرد نمیتواند بینال را برگزار کند.
بنابراین عوامل متعددی برای برگزار نشدن یک بینال وجود دارد. با این حال، بینال خوشنویسی سال گذشته برگزار شد و مقدمات برگزاری هشتمین بینال مجسمهسازی تهران نیز فراهم شده است و دوسوم فعالیت آن جلو رفته است. برای بینال سفال و سرامیک نیز پیشبینی اعتبار شده است و در سال ۹۹ برگزار خواهد شد. سایر بینالها نیز با توجه به شرایط، آمادگی انجمنها و تأمین اعتبارها، باید ابتدای امر تقاضای خود را مطرح کنند و نسبت بر برپایی بینال اقدام کنند. خیلی زیاد معتقد به این هستم که اگر انجمنی قصد برپایی بینال تخصصی خدوشان را نداشته باشند، دولت نباید خودش را جایگزین کند و آن کار را انجام دهد.
بینال محوریترین بستر رویداد خاص هنری است که اگر زیر نظر دولت و با مجوز دولت نباشد، به سرنوشت جشنوارهها گره خواهد خورد و شبیه به آنها خواهد شد. همچنان که برگزارکننده بینال بزرگ ونیز نیز دولت ایتالیا و شهرداری شهر ونیز است.
* آقای مظفری از وضعیت گالریها در سالی که گذشت صحبت کنید. چه تعداد گالری تخلف داشتند و مجوز آنها باطل و چه تعدادی مجوز تأسیس گالری اعطا شد؟ رویکرد اداره کل تجسمی نسبت به اعطای مجوز برای تأسیس گالری در سال جدید چه تغییراتی خواهد داشت؟
مظفری: شاید من بتوانم رویکرد اداره کل تجسمی را نسبت به گالریها بیان کنم؛ در دورههای گذشته هر فردی که ادعا میکرد علاقمند به داشتن گالری است بدون هیچ گونه بررسی جدی و حرفهای، این مجوز برایش صادر میشد یعنی به صرف داشتن فضا و مثبت بودن استعلام حراستی فرد، مجوز صادر میشد اما این در حالی بود که این ویژگیها، فارغ از توانایی اداره یک گالری بود و این موضوع سبب شده بود که روی کاغذ به ۵۳۰ گالری در کشور مجوز دادهایم اما در عمل بیش از ۲۰۰ گالری فعالیت نکنند.
در دوره اخیر شورایی تشکیل شد که صلاحیت افراد را برای داشتن گالری بسنجند، این صلاحیت از صلاحیتهای تحصیلی و حراستی فراتر رفت؛ اول اینکه فرد باید تحصیلات مرتبط با رشته هنرهای تجسمی داشته باشد و اگر نباشد موظف است یک مدیر هنری به خدمت بگیرد تا مجوز به نام او هم صادر میشود، کارکرد این مدیر هنری مثل کارکرد یک مدیر فنی در داروخانه است.
در این بحث چند رویکرد را دنبال میکردیم هم ایجاد اشتغال بیشتر برای هنرمندان تجسمی و هم این حوزه، حوزهای نیست که هر کسی با سلیقه و نگاهی بتواند تشخیص دهد اثری قابلیت فروش دارد که روی دیوار برود. بنابراین، در این دوره سیاست توسعه گالریها به صورت انقباضی دنبال میشود یعنی همه درها به روی افرادی که بخواهند گالری تأسیس کنند، باز نیست و گرفتن مجوز گالری برای افراد سختتر شده است.
در بحث نظارتی گالریها نیز در سال جدید دقت بیشتری صورت میگیرد؛ هر هنرمندی در قبال قرارداد و مسئولیتی که با مدیر گالری تعریف شده اگر احساس کند به او اجحاف شده است میتواند به اداره کل تجسمی اعتراضش را ارائه دهد تا شورای مذکور به رفتار و مناسبات بین هنرمند و گالری رسیدگی و اعلام میکند. چنین شورایی وجود نداشت و مرکب از دو تن از مدیران دولتی، دو نفر گالریدار و نماینده انجمن گالریداران، دو هنرمند پیشکسوت و یک استاد دانشگاه است.
سیاست توسعه گالریها به صورت انقباضی دنبال میشود یعنی همه درها به روی افرادی که بخواهند گالری تأسیس کنند، باز نیست و گرفتن مجوز گالری برای افراد سختتر شده استاز طرفی آئیننامه نظارت بر گالریها در این دوره بازنگری شد و آئیننامه جدید بعد از ۲۰ سال نگارش یافت و مراحل خود را طی کرده و برای امضای نهایی نزد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ارسال شده است و فکر میکنم در سال جدید این آئین نامه ابلاغ خواهد شد.
بسیاری از موضوعات در این آئین نامه شفافتر و بسیاری از خلأها و سکوتهای قانونی در حوزه گالریها تعیین تکلیف شده است. وضعیت گالریها در شهرستانها نیز مشخص شده است. برای تدوین این آئین نامه جدید نظرات انجمن گالریداران نیز دریافت شد. من فکر میکنم از این به بعد گالریهایی باقی خواهند ماند که به صورت تخصصی این حرفه را دنبال میکنند نه به عنوان یک تفنن.
* آقای مظفری به عنوان پرسش پایانی، لطفاً در مورد وضعیت مرمت موزه هنرهای معاصر تهران صحبت کنید.
مظفری: مرمت گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران به پایان رسیده است و با وجود اینکه روزهای پایانی سال ۹۸ تعطیل شده بود، اما کار مرمت موزه با قوت ادامه پیدا کرد و امیدواریم تا یک ماه آینده تمامی بخشهای سختافزاری مرمت به پایان برسد و در نهایت جابجایی آثار گنجینه و بازگشایی موزه را شاهد باشیم. نزدیک به ۸۰ درصد پروژه پیشرفت داشته است و مابقی کارهایی که باقی مانده، نرمافزاری خواهد بود که به زودی به پایان میرسد.
Δ