سینماخراسان: چهل سال پیش در چنین روزهایی، ایران آبستن وقایعی بود که سرنوشت منطقه و جهان را تحت تاثیر خود قرار داد اما امروز با نگاهی اجمالی به آثار و تولیدات سینمای ایران در موعد چهل سالگی انقلاب و در قالب جشنواره فیلم فجر؛ باید گفت متاسفانه کمتر نشانی از آرمان ها و شعائری که […]
سینماخراسان: چهل سال پیش در چنین روزهایی، ایران آبستن وقایعی بود که سرنوشت منطقه و جهان را تحت تاثیر خود قرار داد اما امروز با نگاهی اجمالی به آثار و تولیدات سینمای ایران در موعد چهل سالگی انقلاب و در قالب جشنواره فیلم فجر؛ باید گفت متاسفانه کمتر نشانی از آرمان ها و شعائری که روزگاری ملت ایران در سودای رسیدن با آن انقلاب نمودند، در این آثار مشاهده می شود!
محمدعلی سلیمانی/ چهل سال پیش در چنین روزهایی، ایران آبستن وقایعی بود که سرنوشت منطقه و جهان را تحت تاثیر خود قرار داد. مردم انقلابی ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله علیه، پس از سالهای مدید به سلسه ی نظام طاغوت پایان داده و با شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی راهی نو برای همه ی ملت های مستضعف جهان ترسیم نمودند.
اما به راستی چه بودیم!؟
مسئله ی فرهنگ در شکل گیری، پیشبرد و در نهایت آرمان های انقلاب اسلامی ایران، نقشی بی بدیل و بسیار راهبردی را ایفا نمود. از موتورهای محرک بسیار نیرومندی که شاید بتوان آن را عمده دلیل قَلَیان و خروش انقلابی ملت ایران در عهد پهلوی دانست، عنصر فرهنگ و علی الخصوص فرهنگ اسلامی بود. حکومت پهلوی با روی کار آمدن خود تمام همت و تلاش خود را برای نابودیِ شئون، آداب و فرهنگ اسلامی و جایگزینی آن با فرهنگ غربی و گسترش آن در قالب سبک زندگی آرایامهری معطوف نمود.
از کشف حجاب توسط رضا پهلوی تا جشن های ۲۵۰۰ ساله و تغییر تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی و … درکنار سایر موضوعات اجتماعی محسوس از جمله فراگیری ابتذال و بی بند و باری عمیق رژیم پهلوی که در زمان پهلوی دوم به اوج خود رسید و در شئون مختلف جامعه نیز تاثیرات فراوانی گذاشت و … همگی در کنار هم سنگ بنایی از برای تجمیع نیروی عظیم ملت مسلمان ایران در سرنگونی رژیم منحوس پهلوی بودند.
گسترش ابتذال و بی بند و باری عمیق در رژیم پهلوی و اوج آن در زمان پهلوی دوم، تاثیرات فراوانی در شئون مختلف زندگی و سبک زندگی انسان ایرانی ایجاد نمود؛ به نحوی که بسیاری از مردم برای ممانعت از همراه شدن با موج ابتذال و بی بند و باری، محدودیت های بسیاری را متحمل شدند و در این میان از برای درامان ماندنِ خود و خانواده ی خویش از این موج بی بند و باری و ابتذال، به ناچار محدودیت های بسیاری را پذیرفته و همچنین محرومیت های بسیاری را بر خویش متحمل ساختند.
در این میان شاید بتوان نقطه ی اوج این نمایش ابتذال و فحشا را بر سر در سالن های سینمای آن روزگار مرور نمود؛ سینمایی مملو از نمایش و به تصویر کشیدن جذابیت های جنسی و شهوانی، رقص و قمار و مشروب خواری و …
معرفی سوپراستارها و بازیگرانی که جز جذابیت های جنسی عایدی برای سینمای ایران نداشتند و سراسر سینمای ایران و مجلات و جراید قبل از انقلاب را در نوردیده بودند. این گونه ی سینمایی باعث رواج اصطلاحی با عنوان فیلم فارسی گردید که بستر اصلی و شالوده صنعت سینمای ایران را شکل می داد.
هم اکنون پس از گذشت چهل سال از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران فرصت مغتنمی است تا با نگاهی به گذشته و حال صنعت سینمای ایران به این سوال پاسخ دهیم که آیا اهداف و شعارهایی که بستر اصلی انقلاب در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی گردیدند و ملت مسلمان ایران را به اتفاق نظر رساندند و … امروزه تحقق یافته است؟ و آیا می توان پس از گذشت چهل سال از انقلاب سری افراشته داشت و به موجودیت چنین سینمایی بالید؟
چه می خواستیم!؟
شدت ابتذال سینمای قبل از انقلاب از مباحث مورد توافق عموم مردم و حتی هنرمندان بود و در این میان فضای حاکم بر آثار و تولیدات سینمایی به ارایه محتوای پوچ و تهی از معنا و مفهوم و از طرفی عدم برخورداری از ساختار حرفه ای در حد و اندازه ی سینمای جهان و… به عنوان چالش های جدی موجود در این عرصه موجب شد تا مسئولان فرهنگی و متولیان سینمایی در کنار هنرمندان و فعالان صنعت سینمای ایران، جملگی نیاز به ایجاد تغییر و تحول در روند کنونی این عرصه را درک کرده و برای ارایه طرحی نو مجاب شوند.
به عبارت دیگر؛ مردم مسلمان ایران، انقلابی را به رهبری امام خود رقم زده بودند که جهانیان را حیرت زده کرده بود و در این میان جهانیان تشنه ی دیدن و شنیدن پیام انقلاب این ملت بودند و در این میان بدون تردید سینما به عنوان ابزاری هنری با ماهیت ویژه ی رسانه ای خود، از ظرفیت عظیمی برای صدور این پیام برخوردار می بود و با استفاده از این ظرفیت عظیم امکان صدور پیام انقلاب ملت ایران به جهانیان می توانست بسیار تسهیل و تسریع گردد.
اما روند تحولات بعد از انقلاب به گونه ای سرعت یافت که امکان پیش برد تمامی عرصه ها به صورت همزمان حاصل نگشت و زمان مورد نیاز به منظور ایجاد ساختارهای مناسب و تصفیه ی فضای فرهنگی کشور از لوث وجود افراد و نیز افکار پوچ و مبتذل از یک سو و از سویی دیگر درگیر ی های سیاسی و سایر مشکلات داخل کشور، مانعی شد در جهت عدم بهره برداری مناسب از این ظرفیت در جهت صدور پیام انقلاب اسلامی و حتی تبیین مبانی انقلاب اسلامی از برای عموم جامعه ایران در پس از حاکمیت و استقرار نظام جمهوری اسلامی.
جنگ تحمیلی دولت بعث عراق علیه ایران را شاید بتوان فرصتی مناسب برای محک توانمندی صنعت سینمای ایران در جهت استفاده از قدرت نرم خود به منظور ایجاد همبستگی ملی علیه دشمن خارجی به حساب آورد؛ وجود تهدید عینی خارجی فرصتی جهت هم افزایی و هم بستگی ملی پدید آورده بود که بتوان همه ی ظرفیت های کشور، از جمله ظرفیت های فرهنگی و بالاخص سینمایی را در راستای نشر مظلومیت ملت ایران و پاسداشت خون شهدا علیه تجاوزگری رژیم صدام بسیج نموده و در این میان تولید انبوه آثار سینمایی در ژانری که نام دفاع مقدس را با خود یدک می کشید، شاهدی است بر این مدعی.
لازم به ذکر است که در کنار بروز و ظهور آثار سینمایی دفاع مقدس، بودند هنرمندانی که نسبت چندانی با انقلاب و دفاع مقدس نداشتند و بنابراین هیچ انعکاسی از شرایط خاص و حساس ملت ایران در آثار و تولیدات ایشان مشاهده نمی شود؛ هنرمندانی که نسبت چندانی با انقلاب و دفاع مقدس نداشتند و هیچ تاثیری از شرایط خاص و حساس ملت ایران در آثار آنها هیچگونه انعکاسی نداشته و یا به سیاه نمایی از وضعیت موجود می پرداختند و فروپاشی خانه اجاره ای جمهوری اسلامی را تصویر سازی می کردند و یا عافیت طلبانه، آن هنگام که عموم جامعه درگیر جنگ و دفاع از کشور بودند، ایشان در قالب منوالفکرانه خود، به کُنجی در صنعت سینما خزیده و تمام رسالت هنری و تعهد انسانی خود را در پس دادن دفترچه ی دوست خود جستجو می نمودند!
انعکاس رشادت های رزمندگان در دوران دفاع مقدس در سینمای ایران هرچند تاثیرات فراوانی را بر مخاطبان داخلی خود گذاشت اما در مجموع نتوانست از مرزهای ایران فراتر رود و در این میان عملکرد ضعیف متولیان فرهنگی کشور و نابلدی و عدم فهم مناسب ایشان از ظرفیت های دیپلماسی عمومی در آن مقطع زمانی را شاید بتوان عمده دلیل این ناکامی دانست.
اما اگر بخواهیم به اختصار به سینماتوپیای و یا همان سینمای آرمانی مد نظر و منطبق با اهداف و اصول انقلاب ۱۳۵۷ هجری شمسی بپردازیم، شاید بتوان موارد زیر را به صورت مشخص برشمرد:
۱. سینمایی عاری از هرگونه ابتذال، چه در محتوی و مضمون و چه در فرم و ظاهر
۲. انتقال پیام مهم انقلاب اسلامی مبنی بر توحید در کلمه
۳. رواج ارزش های دینی
۴. احیای کرامت انسانی
۵. آزادی بیان
۶. زمینه سازی برای رشد و تکامل انسان ها
توجه به این اهداف و تصویرسازی منسجم از آرمان های انقلاب اسلامی با استفاده از پتانسیل های بالفعل و بالقوه صنعت سینمای ایران، همواره مورد تذکر و اشاره ی رهبر انقلاب بوده، تا جایی که ایشان کلید پیشرفت کشور را تا اندازه ی زیادی در دستان سینماگران می دانند:
کلید پیشرفت کشور به میزان زیادی دست سینماگران است، چرا که دستاندرکاران هنر فاخر سینما با توجه به تأثیرگذاری و جهتدهی این هنر میتوانند با تولیدات خود روح امید، شوقِ پیشرفت، انگیزهی کار و تلاش، اعتمادبهنفس و اعتقاد به ارزشهای اسلامی و ملی را در جامعه ترویج کنند و سهم بزرگ خود را در پیشرفت و تعالی کشور ایفا نمایند و یا اینکه با فیلمهای خود، نسلی ناامید، پشیمان، متکی به بیگانه و تحقیرشده را پرورش دهند.
(امام خامنه ای در جمع اصحاب سینما ۲۳/۳/۱۳۸۵ )
این گونه است که امام جامعه با بیان دقیق مفاهیم و ارزش های ایجابی از سینماگران به صورت مشخص می خواهد که به انتقال این مفاهیم ارزشمند بپردازند و در مقابل نیز ایشان را به شدت از انتقال مفاهیمی چون ناامیدی نسلی و نمایش جامعه ای متکی بر بیگانه و تحقیر شده و … بر حذر می دارند؛ موضوعاتی که متاسفانه با ناتوانی و یا غرض ورزی متولیان فرهنگی کشور، به صورت گسترده و لجام گسیخته ای در مجموعه آثار سینمای اجتماعی ایران موج می زند.
تلاش برای رفع این دغدغه در ادوار مختلف با فراز و نشیب های فراوانی روبرو بوده، اما به قطعیت می توان گفت سینمای ایران تنها در دوره ی دفاع مقدس و با تکیه بر مضامین دفاع مقدسی توانست اندکی در نیل به اهداف مذکور فائق آید و متاسفانه این اتفاق جز معدود موارد انگشت شمار در ژانراهای غیر دفاع مقدسی ظهور پیدا نمود و در این میان نکته قابل توجه آن است که همان موارد معدود هم در سطح مخاطب داخلی و هم مخاطبان خارجی به خوبی دیده شدند.
متاسفانه تولیداتی از این دست در سینمای ایران هرگز به یک جریان مولد مبدل نگشت و بصورت مقطعی در آسمان سینمای ایران درخشیدند و تمام شدند. شاید اگر حمایت های کافی از تولید این دست آثار صورت می پذیرفت امروز بعد از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی، دست سینمای ایران تا به این اندازه تهی نبود و سری بلند و قامتی برافراشته می داشت.
چه شد!
در تاریخ بزنگاه های مختلفی وجود دارد که فرصتی فراهم می آورد تا کمی بر گذشته ی خود تامل کنیم و ببینیم چه آورده ایی داریم و آیا راه را درست آمده ایم؟ چقدر به اهدافی که در ابتدای راه برای خود متصور بوده ایم نزدیک شدیم و به کدام اهداف دست یافته ایم؟ آیا سرعت پیشرفتمان در ادوار مختلف متناسب با مقتضیات زمان بوده؟ اصلاً آیا پیشرفت داشته ایم یا صرفاً درجا زده ایم؟ در چه مقاطعی پسرفت داشته ایم و در کدام مقاطع دچار پس رفت شده ایم!؟
اکنون در مقطع چهل سالگی انقلاب اسلامی حضور داریم و همگان به روشنی می دانند که عدد چهل در ادبیات دینی همواره جایگاه ویژه و خاصی داشته است؛ به عنوان مثال حضرت آدم، ۴۰ شبانه روز در کوه صفا راز و نیاز کرد و در سجده بود. خداوند به حضرت موسی، ۴۰ شبانه روز وعده داده بود تا دیدار صورت گیرد و تورات نازل شود. قوم بنی اسراییل ۴۰ سال از ورود به سرزمین موعود ممنوع شد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) ۴۰شبانه روز در غار حرا عبادت نمودند و در ۴۰ سالگی به نبوت رسیدند. همه ی این موارد و موارد بسیاری دیگر که در قرآن کریم به آنها اشاره شده است نشان از جایگاه ویژه ی این عدد در نزد خداوند است. شاید بتوان گذشت ۴۰ سال از انقلاب اسلامی را فرصتی مغتنم برای ارزیابی گذشته و امروز سینمای ایران دانست. با نگاهی به تولیدات آثار سینمایی این سال ها و بررسی آنها با شاخص آرمان می توان به سادگی دریافت که امروز در کجای کار قرار داریم.
تولید انبوه آثار مبتذل در سینمای ایران در دوره های مختلف و تا به امروز غیر قابل کتمان بوده و با رنگ و لعابی دگرگون اما در قالب های متنوع، پس از گذشت چهل سال هنوز در حال خودنمایی و ظهور و بروز در گیشه است.
در این میان با نگاهی اجمالی به آثار و تولیدات سینمای ایران در موعد چهل سالگی انقلاب و در قالب جشنواره فیلم فجر؛ باید گفت متاسفانه کمتر نشانی از آرمان ها و شعائری که روزگاری ملت ایران در سودای رسیدن با آن انقلاب نمودند، در این آثار مشاهده شده و این در حالی است که اساسا در طی چند سال اخیر، فضای به شدت تکنیک زده ی حاکم بر جشنواره ی فجر مجال و رغبتی برای تولید و ارایه آثاری در قواره ی سینماتوپیا و آرمانگرایی تصویری انقلاب باقی نگذاشته است.
آثار راه یافته به بخش مسابقه سینمای ایران در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
چرا آنگونه که می خواستیم نشد؟
پاسخ به سوال فوق کاری است که نیازمند مطالعه و بررسی دقیق و عمیق سینمای ایرانِ بعد از انقلاب دارد است، که عزم جدی مدیران فرهنگی کشور و علاقمندان و دغدغه مندان این عرصه را فارق از هرگونه نگاه جناحی و سیاسی می طلبد.
اما درمجموع اگر بخواهیم بسیار مجمل و تیتروار پاسخی درخور به این مهم دهیم، شاید بتوان عمده دلایل رسیدن به وضع کنونی سینمای ایران را معلول موارد زیر دانست:
۱. توجه بیش از حد به ساخت فیلم های جشنواره ایی که عمدتا قرابتی با ارزش های انقلاب اسلامی نداشته و بعضا در مقابل این ارزش ها قرار می گیرند.
۲. نگاه گیشه گرایانه تهیه کنندگان و سرمایه گذاران آثار سینمایی که منجر به دست یازی به هر ابزاری برای کشاندن مخاطب به سینما می شود. این موضوع عمده ی دلیل نشر و گسترش عناصر مبتذل در سینمای ایرانِ بعد از انقلاب است.
۳. ایجاد هجمه ی سنگین رسانه ایی علیه فیلم سازانی که سعی در ساخت آثاری با مضامین انقلابی دارند و زدن برچسب هایی با عناوینی نظیر سفارشی ساز و حکومتی و… و. که مجال و انگیزه ای برای فعالیت علاقمندان به کار در این حوزه باقی نمی گذارد.
۴. عدم حمایت و برنامه ریزی مناسب در جهت تولید آثاری در قد و قواره ی انقلاب اسلامی و بعضاً حمایت های بدون استدلال منطقی از آثاری و موثری که قرابتی با سینمای انقلاب ندارند.
۵. عدم مطالبه گری برای پاسخگویی مدیران فرهنگی و سینمایی در ادوار مختلف در جهت نیل به اهداف و سینماتوپیای انقلاب اسلامی.
موارد فوق و بسیاری از مواردی که بیان آن ها در این مجال نمی گنجد را می توان عمده دلایل وضعیت کنونی سینمای ایران و دور شدن از اهداف عالیه سینمای ایران دانست؛ پس اکتفا به اعداد و ارقام در گزارش های مدیران فرهنگی و عدم توجه به مفاهیم و ارزش ها افتخاری به حساب نمی آید که بعد از گذشت چهل سال از انقلاب بتوان به آن بالید و با تکیه صرف بر مبانی کمی در ارزیابی ها و محاسبه تعداد دفعات برگزاری انواع جشنواره ها، صورت سوال تغییری نمی کند.
به عبارتی دیگر صورت مسئله تغییری نکرده و هرگز نارسایی در محتوا را جبران نخواهد نمود؛ چرا که اگر بحث کمی مد نظر باشد، قطعا پهلوی ها در برگزاری جشنواره ها با تجربه ی برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله، بسیار توانمندتر از ما عمل می کردند، لذا می توان گفت اگر بنابر اکتفا و رسیدن به وضعیت ولنگاری رایج فرهنگی در امروز می بود، مطمئنا مدیرانی غرب زده و معلوم الحالی همچون فرح پهلوی و همچنین دیگر مدیران فرهنگی فاسد عصر پهلوی از صلاحیت بیشتری برای سکان داری و مدیریت فرهنگی و هنری کشور برخوردار می باشد!
به عنوان نمونه ابراهیم داروغه زاده دبیر سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در نشست خبری جشنواره و درپاسخ به سوأل یکی از خبرنگاران خبرگزاری سینماپرس مبنی بر اینکه“شما در یکی از مصاحبه های اخیرتان اظهار داشتید سینما می تواند یکی از دستاوردهای ۴۰ سال انقلاب اسلامی باشد؛ آیا این پاسخ به این معنا است که ما نیاز به تولید فیلم جدیدی در جشن ۴۰ سالگی انقلاب که همه دستگاه های دولتی به توصیه آقای رئیس جمهور موظف و مکلف به بزرگداشت این جشن شدند، نداریم؟؛ چرا ما فقط شاهد تولید چند اثر معدود استراتژیک هستیم که آن ها هم توسط حوزه هنری، سازمان اوج و… تولید شده اند و سازمان سینمایی و نهادهای تابعه این سازمان هیچ نقشی در آن نداشتند؟ “به فرافکنی پرداخته و بیان می دارد: “سینمای ایران یکی از مهمترین دستاوردهای ۴۰ سال انقلاب اسلامی است و البته سینمای بعد از انقلاب هم مرهون امام انقلاب بود که در نخستین موضعگیری فرمودند ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم. شما چه حوزه ای را سراغ دارید که اینقدر بتواند همدلی ایجاد کند و در دنیا افتخارآفرین باشد! “
پاسخ دبیر جشنواره فجر که اتفاقا معاون نظارت و ارزشیابی سینما نیز است به این سوأل شفاف بسیار عجیب بود چرا که وی هیچ اشاره ای نکرد که چرا سازمان سینمایی نقش منفعلانه ای به خود گرفته و هیچ اقدامی نه تنها برای تولید آثار ارزشی و استراتژیک نکرده و نمی کند بلکه از سینماگران دغدغه مند این حوزه نیز حمایتی ندارد!
موضوعی که باری دیگر به صورتی شفاف در حواشی متعدد و بحث برانگیز افتتاحیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نیز ظهور و بروز یافت و باری دیگر اثبات نمود، مدیران سینمایی هیچ طرح و فکری برای چهلمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ندارند و تنها از آن به عنوان یک لگو در کنار پوسترها استفاده می نمایند!
Δ