مسعود دلخواه کارگردان با سابقه تئاتر که سال ۲۰۰۳ نمایش «عادلها» نوشته آلبر کامو را با موضوع تروریسم در آمریکا اجرا کرده بود، طی یادداشتی به روند شکلگیری تروریسم در جهان پرداخته است. به گزارش سینما خراسان، مسعود دلخواه مدرس، بازیگر و کارگردان تئاتر که نمایشهای متعددی از جمله «بیگانه»، «مفیستو» و «شاه لیر» را […]
مسعود دلخواه کارگردان با سابقه تئاتر که سال ۲۰۰۳ نمایش «عادلها» نوشته آلبر کامو را با موضوع تروریسم در آمریکا اجرا کرده بود، طی یادداشتی به روند شکلگیری تروریسم در جهان پرداخته است.
به گزارش سینما خراسان، مسعود دلخواه مدرس، بازیگر و کارگردان تئاتر که نمایشهای متعددی از جمله «بیگانه»، «مفیستو» و «شاه لیر» را به صحنه برده است که از آثار پرمخاطب تئاتر ایران طی سالهای اخیر بودهاند، در سال ۲۰۰۳ نمایش «تروریستهای عادل» اثر آلبر کامو را که در ایران به نام «عادلها» ترجمه شده، در ایالات متحده آمریکا روی صحنه برد.
کامو این نمایشنامه را در محکوم کردن «ترور» و «تروریسم» نوشته و اجرای این اثر با کارگردانی مسعود دلخواه نیز در آن سال بازخوردهای خوبی از سوی منتقدان داشت.
دلخواه طی یادداشتی که در اختیار گروه هنر سینما خراسان قرار داد، به روند شکلگیری تروریسم در جهان و جایگاه آن از دیدگاه ۲ روشنفکر معاصر جهانی پرداخته است. در ادامه ضمن انتشار یادداشت مسعود دلخواه درباره تروریسم، یکی از گفتگوها با این کارگردان تئاتر به بهانه اجرای نمایش «تروریستهای عادل» در آمریکا را بازخوانی خواهیم کرد.
در این یادداشت با عنوان «تروریسم در هر شکلی منفور و محکوم است» آمده است؛
به زبان ساده، تروریسم یعنی «استفاده غیرقانونی از خشونت و زور علیه یک فرد، یک گروه یا یک دولت (بدون درگیر بودن علنی در جنگ یا نزاع) بویژه علیه شهروندان یک کشور، برای رسیدن به اهداف و مقاصدی خاص.»
تاریخچه «تروریسم» طولانی است. اغلب اندیشمندان ریشه آن را به گروه شورشیان یهودی علیه اشغالگران رومی نسبت میدهند که خواهان صلح با رومیها نبودند و چون قدرت جنگیدن با آنها را هم نداشتند به ترور فردی آنها با خنجری که در آستین پنهان میکردند روی آوردند. در آن زمان این گروه افراطی با عنوان «مردان خنجر به دست یهودی» (Jewish Sicaril Zealots) معروف شدند و اولین گروه تروریستی تاریخ را بنام خود ثبت کردند.
با اینکه پیشرفتهای تکنولوژی، مدرنیزه شدن و جهانی شدن به بسیاری از کشورها برای کشف اعمال تروریستی کمک کرده است، ولی گروههای تروریستی را نیز به استفاده از تاکتیکها و سلاحهای جدید رهنمون کرده است. امروزه تاکتیکهای مختلفی که گروههای تروریستی (بویژه تروریسم دولتی) استفاده میکنند میتوانند بسیار پیچیده باشند بنابراین «تروریسم» قدمتی طولانی دارد اما تاریخچه تروریسم مدرن برمیگردد به اواسط قرن گذشته و بعد از جنگ جهانی دوم که از آن به بعد تروریسم شروع به رشدی بی وقفه و ابداع تاکتیکهای متنوع کرد.
اگر سلاحهای انتخابی تروریستهای پیشین خنجر، شمشیر، و سم (مسموم کردن شخص) بودند، سلاح تروریستهای مدرن با ابداع انواع بمبهای دستی و تپانچه و اخیراً مسلسلهای خودکار و مواد منفجره، گروگانگیری، بمبگذاری و حملات انتحاری است. اینها البته تاکتیکهای متعارف تروریستها است. بعضی از تاکتیکهای غیرمتعارف تروریسم مدرن عبارتند از انفجار (با استفاده از ماهواره و کنترل از راه دور)، بیوتروریسم و سایبر تروریسم که بعضی دولتها علیه شخصیتها و شهروندان دیگر کشورها به کار میگیرند.
با اینکه پیشرفتهای تکنولوژی، مدرنیزه شدن و جهانی شدن به بسیاری از کشورها برای کشف اعمال تروریستی کمک کرده است، ولی گروههای تروریستی را نیز به استفاده از تاکتیکها و سلاحهای جدید رهنمون کرده است. امروزه تاکتیکهای مختلفی که گروههای تروریستی (بویژه تروریسم دولتی) استفاده میکنند میتوانند بسیار پیچیده باشند.
پروفسور دانشگاه هاروارد، الن درشویتس در کتاب خود با نام «چرا تروریسم کار میکند: شناخت تهدید و پاسخ به این چالشها» میگوید: «معرفی سلاحها و تکنولوژیهای جدید، تروریستها را قادر میسازد تا تاثیر بیشتری داشته و تعداد بیشتری کشته شوند. (همچون رویداد یازده سپتامبر ۲۰۰۱)»
در کتاب «مفهوم یازده سپتامبر» ۲ روشنفکر معاصر، ژاک دریدای فرانسوی و هابرماس آلمانی به بهانه واقعه یازده سپتامبر، به سؤالات «جیوانا بو را دوری» استاد فلسفه در نیویورک، پاسخ میدهند: تروریسم چیست؟ چه رابطهای با جهانی شدن دارد؟ در این زمینه، فلسفه چه نقشی دارد؟
به زعم ژاک دریدا، «تنشهای ویرانگر را میتوان ردیابی و نامگذاری کرد، ولی نمیشود به طور کامل آنها را کنترل و مغلوب کرد.» به نظر هابر ماس، مقصر، سرعتی است که «تجدد» با آن خود را تحمیل کرده و در نتیجه در شیوههای زندگی سنتی، واکنشهای دفاعی بهوجود آورده است، ولی دریدا معتقد است که این عکسالعملهای دفاعی، خود محصول مدرنیته هستند. به عقیده او، «تروریسم، نشانه و علامت بیماری خود ویرانگری است (اتو ایمون) که حیات دموکراسی مشارکتی و نظام قانونگذاری که ضامن اجرای آن است را تهدید میکند.»
دریدا، با این تحلیل اضطرابآور (بیماری خواندن تروریسم) در واقع تشویقمان میکند تا آرام و با حوصله، در جستجوی راهی برای درمان باشیم (هر چند ممکن است در تحلیل دریدا «تروریسم دولتی» نگنجد.) او معتقد است که «شبح تروریسم جهانی (تروریسم بینالمللی) مانند جنگ سرد، آینده ما را مشوش میسازد، زیرا نوید به فردایی روشن را برایمان نابود میکند.»
برای هابر ماس، همچنان که برای دریدا، «جهانی شدن»، نقش اساسی را در تروریسم بازی میکند. هابر ماس معتقد است که «تروریسم جهانی ۲ امر را به افراط میکشاند: یکی نداشتن هدفی واقعگرایانه است و دیگری، توانایی در استفاده از شکنندگی نظامهای پیچیده.»
در پاسخ به این پرسش که آیا میباید بین تروریسم و جنایتهای معمولی، و یا اشکال دیگر توسل به زور و خشونت، فرقی قائل شد؟ میگوید: «هم بله و هم نه. از نظر اخلاقی، عمل تروریستی، در هر موقعیتی و با هر انگیزهای که انجام شود، به هیچوجه قابل بخشش نیست. هیچ چیز به ما این اجازه را نمیدهد که با استناد به نیت و اهدافی که تروریستها برای خود تعیین میکنند، مرگ و رنج دیگری را توجیه کنیم.»
با همین رویکرد اخلاقی و انسانی، آلبر کامو در نمایشنامه «تروریستهای عادل» (که به فارسی «عادلها» ترجمه شده است) ما را در موقعیتی دراماتیک قرار میدهد که با قهرمان داستان (یانیک) همذات پنداری کنیم. او طبق تصمیم تیم تروریستیشان، قرار است با بمب یک شخصیت مهم حکومت تزار در روسیه را ترور کند. هنگام انجام عمل، حضور ۲ کودک در کالسکه مورد هدف، مانع از اقدام تروریستی یانیک میگردد. کامو در این نمایشنامه (که در سال ۲۰۰۳ در ایالت کانزاس آمریکا اجرا شد)، بوضوح میگوید که «هدف، وسیله را توجیه نمیکند.»
به همین دلیل، جامعه انسانی امروز، دیگر هیچیک از اشکال تروریسم را حمایت نمیکند و تروریسم و ایجاد رعب و وحشت در جامعه را منفور و محکوم میداند.
نقد و گفتگویی با مسعود دلخواه درباره «تروریستهای عادل»
در ادامه نقدی که توسط لیز اسمیت به عنوان نویسنده و مصاحبهگر بر اجرای نمایش «تروریستهای عادل» به کارگردانی مسعود دلخواه در آمریکا در نشریه مستقل ایالت کانزاس به تاریخ ۱۳ فوریه ۲۰۰۳ چاپ شده، آمده است. این متن توسط شفق خانی ترجمه شده است.
«با توجه به اینکه تهدید و واقعیت تروریسم، به ندرت از تیتر اصلی اخبار خارج میشود، مردم درباره ظرفیت انسان برای انجام چنین اقدامات خشونتآمیز سیاسی به فکر فرو میروند. نیم قرن پیش، آلبر کامو، نمایشنامهنویس، هم به همین موضوع فکر میکرد. بر اساس اتفاقات واقعی رخ داده در سال ۱۹۰۵، نمایشنامه کامو، «تروریستهای عادل» به گروهی از انقلابیون در مسکو میپردازد که قصد ترور دوک بزرگ را دارند. هنگامی که خواهرزادههای جوان دوک به طور غیرمنتظرهای در کنار او ظاهر میشوند، چیزی اعتماد به نفس تروریستها را برهم میزند؛ آیا آنها میتوانند قتل کودکان بیگناه را هم توجیه کنند؟
نمایشنامه کامو، اگرچه در سال ۱۹۴۹ نوشته شده هنوز هیچکدام از تأثیرات خود را از دست نداده است. کامو در این نمایشنامه با تمرکز بر درگیریهای درون گروهی، با نگاهی انسانی تروریستها را نشان میدهد، حتی زمانی که بخاطر تعهد به اهدافشان غیرانسانی رفتار میکنند. مسعود دلخواه، که نمایشنامه را در مرکز تئاتر کارلسن کارگردانی میکند، اظهار کرد که ایدئولوژی افراطی میتواند «باعث انجماد ذهن شده و انسان را از تمام خصائل انسانی تهی کند.»
دلخواه، استاد تئاتر در کالج ایالتی جانسون کانتی، ابتدا این نمایشنامه را به عنوان دانشجوی سال اول دانشگاه در تهران مطالعه کرد. او میگوید: «نمایشهای زیادی در مورد تروریستها وجود ندارد اما این متن مربوط به چیزی است که بهطور سیاسی مدام در اطراف ما اتفاق میافتد، در هر کجا که بمب، ترور یا انفجاری رخ میدهد.»
«این یک تولید سخت و پرتنش است»، دلخواه میگوید: «من هر وقت نمایشنامهای را کارگردانی میکنم، همه چیز به طرز چشمگیری تغییر میکند. من فکر میکنم یک نمایشنامه فقط روی صحنه کامل میشود.»
وی امیدوار است در فضای صمیمی تئاتر بلک باکس، رابطهای نزدیک بین مخاطبان و بازیگران برقرار کند. «بدین ترتیب، آنجا تماشاگران خود را در داخل آپارتمان تروریستها میبینند، جایی که وادار میشوند تا چهره به چهره با درگیریهای سیاسی و شخصی آنها مواجه شوند»، دلخواه میگوید: «بازیگران باید کشمکشهای درونی نقش خود را چنان به تصویر بکشند که نشان دهند چگونه شخصیت لت و پار شده و از خودش جدا میشود.»
دلخواه میگوید: «من موضع خودم را دارم. من نمیتوانم آن را پنهان کنم. من مخالف افراط گرایی هستم. افراط گرایی به هر شکلش. هر نوع ایدئولوژی، اگر افراطی شود، خطرناک میشود و در نهایت کشنده است. هرچند مبارزه با تروریسم مسلماً باید فیزیکی باشد اما این تنها راه نیست، مبارزه ایدئولوژیک نیز مهم است.»
با این حال کامو سعی کرد دیدگاه متعادلی ارائه دهد. دلخواه میگوید: «کامو برای کسانی که در سختترین لحظه زندگی شان قلب خود را حفظ میکنند، احترام قائل است.»
او یادآوری میکند احترام به کرامت انسانی همان چیزی است که کامو را کامو میکند.
Δ