محمد مختوای کارگردان مستند «مغزهای یخزده» تأکید دارد «سیاهنمایی» نسبت به سیستم دانشگاهی یکی از اهدافشان بود تا از این طریق به دانشجویان تازهوارد هشدار بدهند. سینما خراسان- گروه هنر- زهرا منصوری: این روزها بسیاری در تب و تاب کنکور هستند، عدهای برایش کمپین راه میاندازند که لغو شود یا به تعویق بیفتد، عدهای مدارس […]
محمد مختوای کارگردان مستند «مغزهای یخزده» تأکید دارد «سیاهنمایی» نسبت به سیستم دانشگاهی یکی از اهدافشان بود تا از این طریق به دانشجویان تازهوارد هشدار بدهند.
سینما خراسان- گروه هنر- زهرا منصوری: این روزها بسیاری در تب و تاب کنکور هستند، عدهای برایش کمپین راه میاندازند که لغو شود یا به تعویق بیفتد، عدهای مدارس و آموزشگاههای کنکور را در اصرار بر برگزاری کنکور منتفع میدانند و از آن بهعنوان مافیا برای پابرجا ماندن کنکور یاد میکنند، برخی دیگر هم شرایط کرونایی را برای سلامت داوطلبان مساعد نمیدانند، وزارت علوم هم اصلاً گوشش بدهکار این حرفها نیست و همه چیز را تحت کنترل میداند.
با همه این اوصاف آماده میشوند تا بزرگترین امتحان و استرس زندگی شان که تا سالها بعد هم تأثیرش در روح و روانشان باقی میماند، تجربه کنند آن هم در ۱۸ سالگی! هرچند در این سالها بارها گفته شده کنکور تنها دریچه رسیدن به موفقیت نیست و میشود راههای دیگر را هم آزمود اما جو عمومی جامعه به ویژه خانوادهها چندان این موضوع را نمیپذیرند. اما پس از گذشتن از سد کنکور چه چیزی در انتظارشان است؟ گوش همه ما در این سالها پر شده از این گزاره که تناسبی بین فارغالتحصیلان و ظرفیت شغلی کشور وجود ندارد و نهاد «دانشگاه» مدتهاست که از وضعیت ایدهآل خود فاصله گرفته است.
مستند «مغزهای یخ زده» تازهترین محصول مجموعه «عمار» روایتی از همین تصویر از دانشگاه در جامعه امروز است.
همزمان با عرضه اینترنتی این مستند با محمد مختوای کارگردان این مستند، رضا مسعودی تهیهکننده و میثم مهدیار استاد دانشگاه و کارشناس مسایل اجتماعی به گفتگو پرداختیم.
مشروح نشست صریح سینما خراسان درباره مستند «مغزهای یخزده» را در ادامه میخوانید.
* اگر بخواهیم گفتگو را صریح آغاز کنیم، مهمترین سوال این است که فکر نمیکنید «مغزهای یخزده» بیش از اندازه متکی بر گفتگوها و اظهارات افرادی است که طرف مصاحبه قرار گرفتهاند و وجه پژوهش و تحقیق در آن کمرنگ است؟
محمد مختوای: اینکه مستند تحقیق دارد یا نه و اینکه به تحقیقاتی رسیدیم و آیا توانستهایم نتایج آن را به تصویر درآوریم یا نه ۲ مقوله جداست. فرایند تحقیق این مستند از آذرماه ۹۷ آغاز شد و تا تابستان ۹۸ ادامه داشت. اصلاً اولین پلانی که ضبط کردیم به آبان ماه برمیگردد. پژوهش ما به این دلیل طول کشید که اساساً مشکل علوم انسانی به گونهای نیست که دستهبندی شود افراد زیادی در این حوزه هستند و نظرات بسیار متفاوتی دارند. بنابراین باید میگشتیم و جامعترین نظرات را پیدا میکردیم.
مختوای: ما به این موضوع رسیدیم که ساختار رانتی و نفتی که در دانشگاه داریم آن را به یک دلالی رسانده است. به همین دلیل است که ذاتاً هدف دانشگاه این نیست که به مسایل فکر کند. ما اصلاً نمیدانیم دانشگاه را برای چه ایجاد کردهایم ما فقط چیزی حدود ۴۵ ساعت مصاحبه حضوری با افراد مختلف داشتیم که هر کدام از این عزیزان یک بخشی از مشکلات را برجسته میکردند. پژوهش زیادی هم درباره مشکل دانشگاه ایران در و مقایسه با دانشگاههای آمریکا صورت گرفت. اصلاً در مجموعه «عمار» واحدی داریم که برای هر رشته علوم انسانی در دانشگاه به صورت جداگانه مستند تولید میکند.
* منکر پژوهشهای شما نمیشویم. ممکن است پژوهش زیادی هم انجام داده باشید اما آن طور که باید در خروجی «مغزهای یخزده» نتایج این تحقیقات نمود ندارد!
مختوای: مستند ما درباره رشته علوم انسانی و به ویژه علوم سیاسی است، ولی ما گفتیم باید چند پله بالاتر برویم. ما در این مستند میخواستیم طرح مساله کنیم و بگوییم دانشگاه با مسایل واقعی جامعه ارتباطی ندارد و این هدف اول ما بود. هدف دوم ما این بود که میخواستیم علت این ماجرا را جستجو کنیم. ما به این موضوع رسیدیم که ساختار رانتی و نفتی که در دانشگاه داریم آن را به یک دلالی رسانده است. به همین دلیل است که ذاتاً هدف دانشگاه این نیست که به مسایل فکر کند. ما اصلاً نمیدانیم دانشگاه را برای چه ایجاد کردهایم. ایده دانشگاه مدرن هم از ابتدا برای ما ایده غلطی بوده، دانشگاه اصلاً برای چیز دیگری ساخته شده است و حالا ما انتظار دیگری از آن داریم. در نظر بگیرید مخاطبان من همه دانشجویان است و من میخواستم این موضوعات را به آنها بگویم.
* ولی وقتی همان دانشجویان این مستند را میبینند اطلاعات جدیدی به دانستههایشان اضافه نمیشود…
مختوای: من این مستند را حداقل در ۳ دانشگاه اکران کردم، بازخورد گرفتهام و اینگونه نیست که شما میگویید.
* بحثهای مطرح شده در «مغزهای یخزده» را به تواتر در سطح جامعه شنیدهایم.
مختوای: یعنی مثلاً با دیدن این مستند شما برداشت نمیکنید که دانشگاه ما امروز ربطی به جامعه ندارد؟
* خب این موضوعی است که همیشه بهصورت کلی در سطح جامعه شنیدهایم.
مختوای: نه اینطور نیست. اگر شما سر کلاسهای رشته علوم سیاسی بروید هرگز نمیتوانید چنین حرفهایی را به دانشجویانش بزنید. به ویژه همین دانشگاه تهران. استادان هم این بهانه را میآورند که به ما اجازه ورود به مسایل اصلی جامعه را نمیدهند.
* ولی ما درباره مستند شما حرف میزنیم. با توجه به طرح این موضوعات کلی در مستند، هدف مشخصتان از ساخت این مستند چه بوده است؟
مختوای: نه به نظرم این اتفاق میافتد. ما در جمعبندی پایانی میگوییم که دانشگاه ربطی به مسایل جاری کشور ندارد. ما ادعا کردیم که دانشگاه ذاتاً برای تولید علم در کشور ساخته نشده است. برای مثال دیالوگی دارد که میگوید «شاید حتی یک دانشجو خوب باشد ولی حکومت اصلاً به آن نیازی ندارد که از آن استفاده کند.» این چرخه در کشور ما وجود ندارد که بگوییم حاکمیت نیاز به انسانهایی با این سطح دانش یا حرفه دارد برای این موضوع عامترین مثال را زدیم و گفتیم وقتی همه کشور درگیر تحریم هستند و وظیفه دانشگاه این است که این مشکل را حل کند.
ما تمام پایان نامهها را بررسی کردیم و دیدم تنها ۳۵ پایان نامه در این باره وجود دارد. دانشگاه را برای همین ساختهاند که به مشکلات اصلی جامعه فکر کند. از سال ۸۸ تا ۹۲ در تمام رشتهها و در تمام دانشگاهها کلاً ۳۵ پایان نامه به موضوع تحریم نوشته شده است در حالی که در آن سالها اصلیترین موضوع جامعه تحریم بوده است. دقیقاً در همان سال در یک دانشگاه هاروارد که شاید ایران موضوع بیستمش بوده است ۲۸۷ پایان نامه و ۸۰۰ کتاب درباره تحریم ایران تولید شده است. وظیفه دانشگاه این است که به تمام مشکلات حاکمیت فکر کند و راهکار ارایه بدهد. ضمن اینکه من اصلاً نمیخواستم در مستندم راه حل ارایه بدهم.
* مستند شما مدام تغییر لحن میدهد، از موضوعات مختلف به صورت پراکنده صحبت میکند و همه را هم بدون نتیجه رها میکند؟ موافق این موضوع هستید؟
مختوای: نه اینطور نیست. من علوم سیاسی را مثال زدم و میخواستم مشکلات را به همه رشتهها مرتبط کنم به این دلیل به سراغ دانشگاه تهران رفتیم که اصلاً با آمدن نام «دانشگاه» همه ذهنشان ابتدا به سمت دانشگاه تهران میرود.
مهدیار: به نظرم این مستند در انتخاب سوژه و نمونه خوب عمل کرده است. مسایلی که در این اثر بحث شده به همه دانشگاهها و رشتهها مرتبط و از این جهت خوب عمل کرده است. دانشگاهها مشکلات زیادی دارد ولی در سیر مسایل و مشکلات باید گزینش صورت بگیرد و شما باید تعدادی از آنها را برجسته کنید تا باورپذیر باشد ولی این حرفهای کلی که «دانشگاه نسبتی با جامعه ندارد» و «از اول پایهاش اشتباه گذاشته شده است» بارها زده شده و مستند در همین سطح باقی میماند. این حرفی است که بارها زده شده و از آنها گذشتهایم بنابراین باید این موضوعات بسط داده میشد. یا در بخش پژوهش که مستند به آن میپردازد حرفهای پراکندهای زده شد و هیچ جمعبندی نداشت. در حالی که میتوانست دستهبندی و با دلیل بیان شود. بعضی وقتها حتی میشود سیر تاریخی برای مشکلات در نظر گرفت. کار پژوهشی یک مستند این است که تبیین کند و به نقاط قوت و ضعف یک موضوع بپردازد تا ایده کلی بسط پیدا کند و ما یک قدم جلوتر برویم. کار مستند یا هر روایت جدیدی این است که ما را قدمی جلوتر ببرد اما در این مستند بر خلاف اینکه حرفهای خوبی زده میشود اما این اتفاق نمیافتد یعنی مسایل تعمیق و جزیی نشده است و به همین دلیل «مغزهای یخ زده» زود فراموش میشود.
* حتی سوالهایی که از مصاحبه شوندگان پرسیده میشود، سطحی است، مثلاً این خیلی سوال کلی است که بپرسیم «وظیفه دانشگاه چیست؟» این موضوعات باعث میشود «مغزهای یخ زده» فراتر از مستندهای ۲۰:۳۰ نباشد.
رضا مسعودی: اینطور نیست، ضم اینکه این گزاره که شما میگویید بحثهای این مستند بارها گفته شده است میخواهم بدانم دقیقاً در کجا گفته شده و اگر گفته شده چقدر در تصمیمات کشور اعمال شده است؟
مهدیار: آنقدر در افواه عمومی گفته شده است که حد ندارد تا جایی که سیاستمداران هم این موضوع را میدانند و خودشان اعلام کردهاند که باید دفتر ارتباط صنعت با دانشگاه داشته باشیم.
مسعودی: این حرف یک موضوع پارتیزانی است.
مهدیار: نه در حوزه سیاستگذاری روی این مساله تاکید شده است، بارها گفتهاند که دانشگاه باید مسایل و مشکلات را حل کند.
مسعودی: ولی عملیاتی نشده است.
مهدیار: برای عملیاتی شدن شما به عنوان مستندساز باید در مستندتان پیشنهاد بدهید در حالی که «مغزهای یخ زده» هیچ راه حلی ندارد.
مختوای: از ابتدا هم اصلاً قرار بود راه حلی ارایه ندهیم و صرفاً شرح مساله کنیم.
* این شرح مساله که همیشه گفته شده است، به همان سوال ابتدایی بازمی گردم، پس واقعاً دلیل ساخت این مستند چه بوده است؟
مختوای: نه به نظرم اینطور نیست.
مهدیار: البته من هم باید تاکید کنم که حرفهای خوبی در «مغزهای یخ زده» زده شده است برای مثال اینکه گفته میشود «دانشگاه دنبال رویاسازی است»، «نگاه اقتصادی به دانشگاه و ایجاد بازار کار وجود دارد اما بعدها این بازار کار تامین نمیشود» و… حرفهای خوبی است.
مسعودی: به هر حال ما برخی مسایل را در کف جامعه میشنویم و مدام تکرار میشود اما درباره آنها پیگیری نمیشود بنابراین وظیفه رسانه این است که آنها را بیان کند. این مستند حداقل میتواند برای بیان این مسایل در رسانه موثر باشد. دانشگاه هزار مساله دارد که هر کدام برای خود مستندی میطلبد.
* یعنی در نظر دارید دنبالهای برای این مستند بسازید؟
مختوای: در عمار قرار است مستندهای مختلفی برای رشتههای مختلف ساخته شود ولی برای «مغزهای یخ زده» قرار نیست این اتفاق بیفتد. ضمن اینکه قرار نیست در مستند سخنرانی کنیم، قرار نیست کتاب یا مقاله تخصصی ارایه بدهیم.
* ولی قرار هم نیست تمام مسایل مطروحه در «سطح» باقی بماند…
مختوای: چون در بخش زیادی از این مستند ما داستان تعریف کردیم. همین مستند را اگر برای دانشجویان ترم یک تا سه پخش کنید متوجه ماجرا میشوید، واقعاً فضا اینگونه که شما توصیف میکنید، نیست. همه این دانشجویان تا ترم ۶ و ۷ بمب انرژی هستند و با خود میگویند اگر تحصیلاتم تمام شود میتوانم مشکلات جامعه را حل کنم و من سوپرمن هستم. همین حالا اگر با دانشجویان کارشناسی صحبت کنید هیچکدام نمیگویند دانشگاه ربطی به جامعه و حکومت ندارد. میگویند ما در اینجا علمی تولید میکنیم و میخواهیم با این علم جامعه را نجات بدهیم، همه هم امیدوارند. این نگاه نخبگانی که شما درباره اش صحبت میکنید، اصلاً در سطح دانشجویان وجود ندارد. آنها همه مشکلات را نمیدانند. برخی از دانشجویان ترم یک و دو که این مستند را دیدند، از حضورشان در دانشگاه پشیمان شدند. بیان آن مسایل سطحی به این دلیل بود که ذهن دانشجو را برای مسایل مورد نظر خودمان آماده کنیم. نمیشود که به یکباره همه چیز را مطرح کرد. بنابراین باید مستند را از برخی مسایل جزیی شروع میکردیم.
* پس مخاطبان هدفتان تنها دانشجویان ترم اول و دوم بوده است؟
مختوای: نه مخاطبانم دانشجویان کارشناسی بودهاند. خیلی از دانشجویان با تماشای این مستند از رشتهشان پشیمان میشوند. چون میگفتند گویا ما سرکار هستیم و ما به آنها میگفتیم بله شما رسماً سرکار هستید.
* البته همه این مسایل را به صورت شعاری بیان کردید.
مختوای: ولی به هر حال مطرحش کردیم. هرچند معتقدم شعاری نبود و هنری بود. دانشجو با بیانش بالاخره به موضوع فکر میکند. دانشگاه بخشی از وضعیت موجود است و باید وضعیت موجود تغییر کند تا دانشگاه هم دستخوش تغییر شود. ما هم میدانیم که دانشگاه خودش معلول است و علت نیست.
* خودتان فکر میکنید این مستند قرار است چقدر از این توهمی را که میگویید دانشجو گرفتارش است، بزداید؟
مختوای: من خودم پیش از این شرایط دانشگاه انسانی را درک کردهام و دیدگاهم با دیدگاه دانشجوی که ترم یک تا ۶ است زمین تا آسمان است فرق میکند. آنها واقعاً فکر میکنند قرار است دنیا را تغییر بدهند. آمدهاند که جامعه را نجات بدهند و خیلی با دغدغه هستند. البته این بد نیست ولی واقعاً برای خودشان آمدهاند. تجربه زیستی من باعث شد به این موضوع فکر کنم. من این مستند را اصلاً برای مسئولان نساختهام چون مسئولان به همه این مسایل آگاه هستند. در حال حاضر خیلی از افرادی که در پستهای مدیریتی هستند، رشته تحصیلی مرتبطی ندارند. ما میخواستیم به دانشجو بگوییم قرار نیست تحصیلاتت به اتمام برسد بعد تازه متوجه شوی که همه چیزهایی که خواندهای الکی و رویا بوده است.
یعنی به نظر شما ابتدا باید به دانشجو تلنگر بزنیم و مدام به او بگوییم که بدان در کدام نقطه ایستادهای؟
مهدیار: دانشجو به هر حال مهم و دانشگاه بخشی از این بازی است. مستند هم تلاش کرده است بگوید مشکل تاریخی است و این مساله به فلسفه دانشگاه و اقتصاد سیاسی آن برمیگردد. مستند از این جهت خوب است اما میتوانست تاثیر بیشتری بگذارد ولی مسایلش رها میشود. میشد مسایل را تبیین کرد تا صرفاً ناامیدی ایجاد نکند در حالی که این مستند بیشتر باعث ناامیدی دانشجو میشود.
مختوای: واقعاً هدفمان این بود که دانشجویان را ناامید کنیم، تهیه کننده اصلاً این شرط را گذاشت و گفت میخواهیم سیاه نمایی کنیم تا دانشجو از این توهم دربیاید. هدفگذاری ما این بود.
مهدیار: به گونهای دیگر هم میشد سیاه نمایی کرد ولی در عین حال امید هم به او داد. در این مستند اصلاً به تفاوت کاسب با پژوهشگر پرداخته نشده است. البته به صورت پراکنده حرفهایی زده شده ولی میتوانست منسجمتر باشد. در کل به نظرم مستند خوبی است البته چند بار هم به آقای مختوای گفتهام که عنوان مستند یعنی «مغزهای یخ زده» خوب نیست و مقداری توهینآمیز است. ضمن اینکه دانشگاه نباید صرفاً کارگذار دولت باشد، حل مساله یکی از ایدههای دانشگاه است. دانشگاه باید در فاصله مناسبی قرار بگیرد یعنی نه توجیه کننده وضع موجود باشد که خدمات بروکراتیک بدهد نه آنقدر روشنفکر که هیچ نسبتی با جامعه نداشته باشد و تنها حرفهای انتزاعی بزند. باید درباره فاصله مناسب دانشگاه با جامعه صحبت کنیم. در حال حاضر بسیاری از اساتید دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران هرچند ژست روشنفکری میگیرند ولی پروژه باز هستند و هیچ حرف جدیدی ندارند.
* فکر میکنید در عرضه اینترنتی «مغزهای یخ زده» بتوانید به آنچه که از نظر مالی مدنظرتان است، برسید؟
مسعودی: این فیلم عرضه اینترنتی شده و با توجه به اینکه اولین کار من و آقای مختوای است مبلغ کمی را برای ساخت آن صرف کردهایم. ضمن اینکه پیش بینی میکنیم، هزینه صرف شده از طریق فروش دربیاید.
Δ