مرتضی اسماعیل کاشی بازیگر و کارگردان تئاتر با گلایه از وضعیت این روزهای تئاتر از قرار نداشتن هنرمندان در یک حاشیه امن و نبود قانونی تدوین شده برای حمایت از آنها انتقاد کرد. به گزارش سینما خراسان، مرتضی اسماعیل کاشی بازیگر تئاتر و سینما و کارگردان و مدرس تئاتر در یادداشتی از وضعیت این روزها […]
مرتضی اسماعیل کاشی بازیگر و کارگردان تئاتر با گلایه از وضعیت این روزهای تئاتر از قرار نداشتن هنرمندان در یک حاشیه امن و نبود قانونی تدوین شده برای حمایت از آنها انتقاد کرد.
به گزارش سینما خراسان، مرتضی اسماعیل کاشی بازیگر تئاتر و سینما و کارگردان و مدرس تئاتر در یادداشتی از وضعیت این روزها تئاتر و سردرگمیهایی که اهالی این عرصه به دلیل تعطیلیهای پی در پی و مشخص نشدن وضعیت تئاتر در بحران کرونا با آن روبرو هستند، گلایه کرد.
در یادداشت اسماعیل کاشی آمده است:
«بر کدام جنازه زار میزند این ساز؟!
وقتی شناسنامه حرفهای ما از نشانِ پدر و مادر خالی است، ادعای ارث و میراث بیهوده است.
خبرِ امروز: تئاتر یک هفته دیگر تعطیل شد! و روزهاست که این خبر تکرار میشود. اما کدام تئاتر؟! بر کدام جنازه زار میزند این ساز؟! بر کدام مُرده پنهان …؟! از چه حرف میزنیم؟!
به گواهِ زمان، سالهاست که این حرفه در خطر است. تئاتر در سیاستهای کلان، چه وقت در اولویت بوده است؟! ما سالهاست که در شیبِ تندی پیش میرویم، فقط این روزها دورنمای این حرفه هراسانگیزتر شده، گویی بر لبه پرتگاهیم...
خبر تعطیلی یک سالن خصوصی دیگر را میخوانیم. خبر پشتِ خبر … از همان اول، سالنهای خصوصی چنگ زدن به ریسمانی نازک بوده، وقتی حمایت دولتی در میان نیست. ما نشستهایم در محفلی کوچک که خودمان عهده دار امورِ خودمان شدهایم، از تولید تا اجرا…
هنرمند باید بیدغدغه خلق کند، بنویسد، تمرین کند، چون کارش همین است… اما دغدغه این روزها خودِ کاری است که هیچگاه در حاشیه امنیت نبوده و نیست؟! ما چه کنیم که در این مختصات جغرافیایی و این برهه از تاریخ هستیم؟! اینجا خودمان چراغ این خانه را روشن نگه داشته بودیم و حالا، در مقطعی نامعلوم، در تاریکی به سر میبریم.
نمایشهای بر صحنه متوقف شدند. هنوز و همچنان قرار است حمایتی صورت گیرد اما از کجا طلب میکنیم؟! آیا ما تا به امروز با قانون تدوین شدهای درباره گروههای تئاتری روبرو بودهایم؟!
اساسنامهای تعریف شده؟! ریشهها را جستجو کنیم. ما در این وضعیت گنگ و مبهم سالهاست که سر کردهایم. چرا؟! جنونِ محض! جنونِ تئاتر! جنونِ خلق! تاوان این جنون، پیش رفتن در هاله ابهامی از آینده بود … و امروز، همان آینده است که چون دلقکی سرخوش میرقصد و خندههایش، رعبآور است و ما را باز هم به رقص فرا میخواند!
این جان و روان یک هنرمند است که این روزها درگیرتر از همیشه است. از معیشت و مشکلات اقتصادی که گریبانِ تمام اقشار جامعه را گرفته تا روحی که سرگردان است در سرزمینِ اشباح! اشباحِ کاراکترهای از گذشته و صداهایی وهم آلود که از سالنهایی خالی به گوش میرسد.
بیحضور از تماشاگر به ظاهر محبوس، که این روزها سرگردانتر از همیشه و در ازدحامِ ویروسِ کووید نوزده در همه جا به سر میبرد جز سالنهای تئاتر… این سالنهای خالی ما را به نظاره نشستهاند، در روزگاری که هنرمند در این سرزمین و در تلاقی با معضلی جهانی، تنهاتر از همیشه بود.»
عنوان یادداشت، شعری از احمد شاملو و عکس کنار خبر از مجتبی رهامیان است.
Δ