به گزارش سینما خراسان ، نجفزاده در نشستی از سلسله برنامه های پاتوق فیلم کوتاه انجمن سینمای جوانان ایران که در پردیس مهر کوهسنگی مشهد برگزار شد به تحلیل و بررسی فیلم «دوئل» به کارگردانی اعظم مرادی پرداخت.
نجف زاده در ابتدای صحبتهای خود به شرایط سخت فیلمبرداری اشاره کرد و گفت: کارگردانی و فیلمبرداری در کوهستان و برف انجام شده بود که این یک چالش بزرگ برای فیلمساز محسوب میشود.
او در ادامه به فیلمنامه اشاره کرد و بیان داشت: فیلمنامه دچار مشکلاتی است که به فیلم آسیب میزند. این فیلم میتواند با تصادفی آغاز شود، اما باید به شیوهای منطقی و متناسب ادامه یابد. متأسفانه، «دوئل» به شدت به شانس و تصادف وابسته است و در آن رابطه علت و معلولی درستی وجود ندارد.
او همچنین یکی از مهمترین مشکلات این فیلم را ضعف در شخصیتپردازی دانست و گفت: شخصیتها به خوبی پرداخت نشده بودند و خیلی سطحی به نظر میرسیدند.
وی افزود: رویارویی عجیب دو شخصیت اصلی (نقش مثبت و منفی) در صحنه آخر نیز یکی دیگر از مشکلات فیلم بود که فیلمساز نتوانسته بود به خوبی از عهده آن برآید.
نجفزاده در پایان اظهار کرد:فیلمنامه نمیتواند لحظات تاثیرگذاری خلق کند و این یکی از ضعفهای اصلی فیلم به شمار میرود.
چالشهای جدی در کارگردانی و مضمون
سعید ملتجی، فیلمساز و منتقد سینما در نقد و بررسی فیلم «دوئل» بیان کرد: من در این فیلم با همه اجزا آن مشکل داشتم؛ چه با فیلمنامه، چه با کارگردانی و چه با موسیقی.
ملتجی به انتخاب موسیقیای که در فیلم استفاده شده اشاره کرد و گفت: این موسیقی هیچ ارتباطی با مضمون فیلم نداشت. انتخاب ساز دهنی برای فیلمی که مضمون آن حیات وحش است، نادرست بوده و این ساز معمولاً برای فیلمها و لحظات رومانتیک استفاده میشود.
ملتجی به ضعف کارگردان در استفاده از حیات وحش اشاره کرده و افزود: به جز دو پلان که لانگ شات بودند، بقیه پلانها به صورت مدیم شات گرفته شدهاند.کارگردان نتوانسته از جغرافیا و فضایی که در آن بوده به خوبی بهرهبرداری کند.
او ادامه داد: منطق درستی در فیلم وجود ندارد و فیلم با تصویر شکارچی، که شخصیت منفی است، آغاز میشود.
وی با انتقاد از شروع فیلم گفت: وقتی فیلم را با تصویر شخصیت منفی آغاز میکنیم، باید هدفی از این کار داشته باشیم، اما متأسفانه در طول فیلم هیچ هدفی از نشان دادن این شخصیت منفی دیده نمیشود.
این منتقد با اشاره به پایان فیلم بیان کرد: در انتها، شکارچی به عنوان قهرمان از بین میرود و شخصیت اصلی، یعنی محیطبان، در فاجع ترین شکل ممکن از بین میرود.
ملتجی معتقد است که عدم تسلط کارگردان بر موقعیتها و شخصیتها کاملاً در فیلم نمایان است و گفت: زمانی که فیلم اکران می شود پرده سینما عدم تسلط فیلمساز را نشان می دهد.
او در پایان خاطرنشان کرد: وقتی شناخت کافی وجود نداشته باشد، فیلم بر ضد خود تبدیل میشود و مضمون به هدف اصلی و اولیه فیلمساز آسیب میزند.
Δ