«روز صفر» فیلمی خوش ساخت و گرانقیمت است برای خلق یک «ابرقهرمان ملی»؛ قهرمانی که فقط سرباز وطن است فارغ از همه ایدئولوژیهایش، که میتواند قهرمان ملی هر کشور دیگری هم باشد. به گزارش سینما خراسان، مریم کثیری کارشناس ارشد رسانه در یادداشتی با عنوان «ابرقهرمان ایرانی» به بررسی نقاط ضعف و قوت فیلم سینمایی «روز […]
«روز صفر» فیلمی خوش ساخت و گرانقیمت است برای خلق یک «ابرقهرمان ملی»؛ قهرمانی که فقط سرباز وطن است فارغ از همه ایدئولوژیهایش، که میتواند قهرمان ملی هر کشور دیگری هم باشد.
به گزارش سینما خراسان، مریم کثیری کارشناس ارشد رسانه در یادداشتی با عنوان «ابرقهرمان ایرانی» به بررسی نقاط ضعف و قوت فیلم سینمایی «روز صفر» به کارگردانی سعید ملکان پرداخته است.
متن این یادداشت را در ادامه میخوانید؛
پسرک برای دین خدا کمربندی انتحاری میبندد و حالا در تقابل عاطفه و دین، قهرمان داستان عشق به خواهر را جایگزین عشق به خدا میکند تا از فاجعهای جلوگیری کند؛این روح تمام قصه است…
«روز صفر» فیلمی خوش ساخت و گرانقیمت است برای خلق یک «ابرقهرمان ملی». قهرمانی که فقط سرباز وطن است فارغ از همه ایدئولوژیهایش، به نحوی که اگر نام ایران را از روی این شخصیت برداریم، میتواند قهرمان ملی هر کشور دیگری باشد که سعی میکند با تروریست مبارزه کند و از کشته شدن هموطنانش جلوگیری کند؛ او یک ابرقهرمان سکولار است که به جدال با یک ایدئولوژی میپردازد.
حتی در سکانسهایی از فیلم این جدال فراتر میرود و به یک جدال شخصی بین نماد خیر و شر مبدل میشود؛ قرائتی هالیوودی از یک عملیات امنیت ملی موفق.
فیلم در نهایت فیلم با سکانسی تمام میشود که وصله ناجوری است که هیچ سنخیتی با روند فیلم ندارد. مونولوگی گلدرشت و شعارزده از آرزوی مرگ ابرقهرمان داستان در دل وطن برای امنیت هموطنانش…این فیلم یک پروپاگانداست، یک پروپاگاندا که به واسطه خلق لحظههای پرهیجان و اکشن ولی نهچندان نفسگیر، لوکیشنهای متعدد فیلمبرداری و ضرب آهنگ موسیقی سعی میکند مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد و تا حدی نیز موفق است. اما مخاطب نمیتواند با شخصیتهای این داستان ارتباط برقرار کند. نه بدمن داستان آنقدر بزرگ و رعبآور است که شکست دادنش کار سختی به نظر بیایید و نه آنکه ابرقهرمان هالیوودی داستان آنقدر ملموس و عینی است که مخاطب نگران از دست دادنش باشد و حتی اگر هم بمیرد باعث تاثر مخاطب نمیشود.
هرچند که امیر جدیدی بازی درخشانی از خود نشان داده است اما شخصیتپردازی ضعیف فیلمنامه را نمیتواند با بازی خوبش جبران کند.
بازی خوب و حساب شده امیر جدیدی در مقابل بازی ضعیف ساعد سهیلی و شخصیت پردازی دور از واقعیت عبدالمالک ریگی بهعنوان رهبر یک تشکیلات تروریستی به مخاطب تعریفی اغراقآمیز از امنیت ملی نشان میدهد وهمین باعث میشود ثمره این فیلم در مخاطب چیزی غیر از احساس غرور و عزت ملی باشد.
این فیلم در نهایت فیلم با سکانسی تمام میشود که وصله ناجوری است که هیچ سنخیتی با روند فیلم ندارد. مونولوگی گلدرشت و شعارزده از آرزوی مرگ ابرقهرمان داستان در دل وطن برای امنیت هموطنانش…!
اما در تکنیک باید اذعان کنیم که از همان ابتدا مخاطب با یک تیم حرفهای در فیلمسازی مواجه است. قاببندیهای دقیق، طراحی لباس، تدوین، صدا گذاری، چهره پردازی، جلوههای ویژه و بازی حرفهای امیر جدیدی از نقاط قوت این فیلم است.
با تمام این نکات فیلم دارای ریتم تند با صحنههایی اکشن و قابل قبول است که لحظهای مخاطب را رها نمیکند و به خاطر همین نقاط قوت است که انتظار میرود مورد استقبال از جانب مخاطبانش در اکران عمومی هم قرار بگیرد.
Δ