به گزارش روز شنبه سینما خراسان به نقل از ایرنا، فیلم کوتاه قبل رسیدنتون به صورت خلاصه راوی این قصه است که روز اول مرگ یک مادر بزرگ است، مادربزرگی که قرار است تا مراسم ختمش در خانهاش برگزار شود اما قبل از رسیدن مهمان ها، خانواده با چالش بزرگی روبرو می شود، آنها باید قبل آمدن مهمان ها این مشکل را بین خودشان حل کنند.
این فیلم که در ۱۶ دقیقه راوی قصه زندگی یک خانواده داغدار است نکته مهمی را مطرح می کند این که اگر جای آدم ها آن هم در زمانی که دست اتهام را به سمت دیگری گرفته اند عوض شود، درک و دریافت و مواجهه آنان با همان حقیقت قبلی چگونه خواهد بود؟
همیشه بیرون یک داستان ایستادن و دیدن تقصیر و قصور دیگران در یک مسئله و بحران سادهترین کار است؛ قضاوت در این باره که اگر آن آدم ها این کار را می کردند و آن کار را نمی کردند کار آسانی است اما این که همین آدم های قضاوت کننده تا چه اندازه می توانند خودشان را جای دیگران بگذارند و از دید آنان به همان موضوع نگاه کنند موضوعی است که در بیان اگرچه ساده اما در عمل بسیار دشوار است.
فیلم با فضای غم آلود خانه ای که فضای غم و غصه بر آن حکمفرماست شروع می شود؛ آدم هایی که با زخمهای روی چهره و دست و پای گچ گرفته شان نمایندگان گریخته از حادثه ای هستند که حالا و در خانه مادربزرگ با هم روبرو می شوند؛ احمد (با بازی سینا مهراد) مقصر اصلی است؛ کسی که در سودای ازدواج با دخترداییاش و در رساندن مادربزرگ برای وساطت برای سر گرفتن یک وصلت باعث یک تصادف و مرگ مادربزرگ شده است.
حالا دایی بزرگش و پدر دختری که دوستش دارد به شدت از دست او عصبانی است به صورتی که دایی کوچکتر احمد را از حضور در مراسم ختم به دلیل عصبانیت دایی بزرگتر برحذر می داند اما احمد به دلایلی که دارد در خانه مادربزرگ حضور پیدا می کند و این سرآغاز تنش است؛ تنشی که قبل از رسیدن مهمانان شروع می شود و باید پیش از آمدن آنان هم تمام شود و درست در لحظه ای که ورق بازی برمیگردد و جای مقصر و بی گناه در این داستان عوض می شود، زنگ در به صدا در می آید.
مواجهه بیننده و شخصیت ها با حقیقت داستان همانقدر ناگهانی است که شنیدن صدای زنگی که خبر از رسیدن مهمان ها دارد و داستانی که به جای خاتمه یافتن تازه شروع می شود با این تفاوت که مقصر داستان دیگر مقصر نیست.
مضمون این قصه را به شکلی خوش ساختتر در سال های گذشته و در قالب یک تله فیلم (فیلمی که برای تلویزیون ساخته شده است) دیده ایم؛ فیلمی به نام تنهایی (حجت قاسمزاده اصل:۱۳۸۶) که بازیگران برجسته ای چون شهاب حسینی، لاله اسکندری و رویا تیموریان در آن به ایفای نقش پرداختند.
داستان این فیلم به این ترتیب است که خبر وخامت حال مردی که در کما است باعث می شود فرزندان ناسازگارش از نقاط مختلف دور هم جمع شوند. حمید (با بازی شهاب حسینی) از زندان به مرخصی می آید در حالی که همه او را در جریان مرگی که پیشتر در خانواده رخ داده مقصر می دانند اما حقیقت ماجرا چیز دیگری است.
قصه ای که وقاری در اینجا روایت می کند هم اشاره به همین موضوع دارد؛ این که تا چه اندازه قضاوت های ما در نوع برخوردمان با آدم ها اثر گذار است و امان از وقتی که حقیقت وارونه باشد.
این فیلم کوتاه البته ایرادات برجسته ای دارد: تصنعی بودن در بازی ها و بیان دیالوگ ها، فضاسازی خانه ای که تلاش شده است تا با حجم غلوشده ای از برگ های زرد احساس خزان و غم را منتقل کند، شناختی که در ضعیف ترین و سطحی ترین شکل از شخصیت ها برای مخاطب تعریف می شود و عدم باورپذیری شخصیت ها در نقش ها و غصه هایشان.
در این میان البته بازی مهراد که به صورت کلیشه شده ای همان نقش همیشگی اش در جایگاه پسر محجوب و سربه زیری است که این بار مقصر داستانی شده که در حقیقت به گردن گرفته، شاید تاحدودی قابل قبول تر از دیگران است و این را می توان در تجربه حرفه ای این بازیگر سینما و تلویزیون دید.
در کل این فیلم کوتاه را می توان تلاشی قابل تامل از فیلم ساز در راستای دوری از قضاوت، ترحم با افرادی که مرتکب اشتباهی غیرقابل عمد شده اند و همدلی با انسان ها دانست.
و نباید دور از ذهن داشت که بزرگترین مزیت فیلم کوتاه در کوتاه بودن آن است، این که مختصر و مفید دغدغه ای مطرح و یا موضوعی به تصویر کشیده می شود؛ و حتی اگر موضوع یا محتوا و کیفیت فیلم موردپسند مخاطب نباشد، این زمان آن قدر نیست که بعدا مخاطب خود را از بابت هدردادن آن شماتت کند؛ ضمن این که در دنیای مدرن که سرعت زندگی بالاست می توان از تماشای فیلمهای کوتاه در زمان های مرده به عنوان یک مصرف فرهنگی بهره برد.
فیلم قبل رسیدنتون به کارگردانی حامد وقاری در سال ۱۳۹۹ ساخته و در ژانر فیلم کوتاه داستانی روایت شده است. در این فیلم رسول ادهمی، وحید عبدالحسینی، سعیده رودبارکی، مونا موسوی و سینا مهراد به هنرمندی پرداختهاند.
روشنا
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ