هشدار «ایکسونامی» راست و چپ ندارد/ گزینه اولمان همسر ترامپ درآمد!

محسن آقایی کارگردان مستند «ایکسونامی» ضمن دعوت از تمام گرایش‌های فکری و سیاسی برای گفتگو درباره مباحث مطرح شده در این مستند، تأکید کرد اگر این سونامی بیاید دیگر چپ و راست نمی‌شناسد. به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان به نقل از مهر، هرچند تب و تاب واکنش‌های مثبت و منفی اولیه نسبت به مستند […]

محسن آقایی کارگردان مستند «ایکسونامی» ضمن دعوت از تمام گرایش‌های فکری و سیاسی برای گفتگو درباره مباحث مطرح شده در این مستند، تأکید کرد اگر این سونامی بیاید دیگر چپ و راست نمی‌شناسد.

به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان به نقل از مهر، هرچند تب و تاب واکنش‌های مثبت و منفی اولیه نسبت به مستند «ایکسونامی» فروکش کرده است اما این مستند هنوز در ابتدای راه عرضه فراگیر و مواجهه با گروه‌های هدف مخاطبانش قرار دارد؛ مستندی که کارگردانش صراحتاً می‌گوید آن را با هدف‌گیری مخاطبان عام ساخته و حتی به فکر اکران عمومی آن در سینماها است.

محسن آقایی کارگردان «ایکسونامی» همزمان با هفته‌های نخست رونمایی از این مستند، به سینما خراسان آمد تا در گفتگویی صریح درباره بخشی از مسائل مرتبط با متن و حاشیه این مستند توضیحاتی ارائه کند.

آقایی در بخش نخست این گفتگو به دلایلی غیبت «ایکسونامی» در جشنواره «سینماحقیقت» به‌عنوان مهمترین ویترین رسمی سینمای مستند پرداخت و همزمان درباره انتخاب شعار حاشیه‌ساز «خاطرات یک پورن استار» برای این مستند، مباحثی را مطرح کرد.

بخش دوم و پایانی گفتگوی سینما خراسان با محسن آقایی کارگردان مستند «ایکسونامی» را در ادامه می‌خوانید؛

* اشاره‌ای به این مسئله داشتید که چون در آمریکا زندگی نکرده‌اید، مبتنی‌بر مطالعاتتان به یک تحلیل نسبت به جامعه آمریکا رسیده‌اید. از این منظر فکر می‌کنید چقدر روایت شما در «ایکسونامی» از تحولات اجتماعی آمریکا می‌تواند دقیق باشد؟

طبیعتاً من در آن جامعه زیست نکردم اما از نتایج و تحقیقات افرادی استفاده کرده‌ام که در آنجا زیسته‌اند. تمام داده‌هایی که در فیلم ارائه شده است، یا از مراکز و ارگان‌های رسمی ایالات‌متحده است که برخی از آن‌ها حتی نشانی اینترنتی‌شان به دات جی او وی (gov.) ختم می‌شود که یعنی یک مرجع دولتی و رسمی هستند. بخش دیگری از داده‌ها هم برآمده از تحلیل و جمع‌بندی جامعه‌شناسان و مردم‌شناسانی است که در آمریکا به دنیا آمده‌اند، زندگی کرده‌اند و برخی هم مرده‌اند!

* با توجه زمان بلندی که صرف تحقیق بر روی این سوژه کرده‌اید، از چه مرحله‌ای بود که احساس کردید می‌توان براساس این داده‌ها مستندی ساخت…

از ابتدا دورنمای من ساخت مستند بود. زمانی که آن کتاب تحقیقی درباره انقلاب جنسی در آمریکا را خواندم، مهم‌ترین چالشم این بود که چرا وقتی این حجم از دیتا و اطلاعات پژوهشی در این زمینه وجود دارد، هنوز ملت ما چیزی درباره آن نمی‌دانند. به این جمع‌بندی رسیدم که مشکل اصلی در مدیوم ارائه این تحلیل‌ها و داده‌ها است. شروع کار من در حوزه رسانه، براساس «مسئله» بوده است. من از جنس «هنر برای هنر» نیستم. قائل به این هستم که هنر رسالتی دارد و از آنجایی که ما مستندساز بودیم، از ابتدا می‌دانستم که باید براساس این داده‌ها مستندی ساخته شود.

* به فکر چرخه اداری دریافت مجوز برای این مستند هم بودید؟

واقعیت این است که غیر از تلویزیون که ملاحظات عجیب‌وغریب قومی، ملی، سیاسی و حاکمیتی دارد و محیط خاصی بر آن حاکم است، معتقدم در فضای رسانه‌ای ایران هر آن کسی که ریگی به کفش نداشته باشد، هر کار که بخواهد می‌تواند انجام دهد. هر محتوای سالمی را در ایران می‌توان تولید و توزیع کرد. بماند که برخی محتواهای ناسالم هم در این سال‌ها تولید و پخش شده و آب هم از آب تکان نخورده است!

* در هیچ مرحله‌ای برای ساخت «ایکسونامی» اقدام به درخواست مجوز از هیچ نهادی نداشتید؟

هیچ مستندی برای ساخت نیاز به هیچ مجوزی ندارد، مگر اینکه فرآیند تولید آن مانند یک فیلم سینمایی آن‌قدر بیگ‌پروداکشن و عظیم باشد که به ریسک آن نیرزد که بدون پشتوانه مجوز ساخت، بخواهید آن را بسازید. در این موارد معمولاً برای تضمین پخش، بهتر است مجوز ساخت هم اخذ شود.

* با این تعبیر «مجوز» برای مستندسازی یک انتخاب است نه یک الزام قانونی.

بله. شما همین امروز بروید ارشاد و تقاضای فرم دریافت پروانه ساخت برای یک فیلم مستند بدهید، فکر نمی‌کنم چنین فرمی وجود داشته باشد! البته شخصاً هیچ‌وقت مراجعه نکرده‌ام اما فکر می‌کنم آن‌قدر درخواست شاذی است که کمتر مستندسازی برای آن اقدام می‌کند. حتی خیلی‌ها برای نمایش هم مجوزی دریافت نمی‌کنند…

* اما درباره مستند «ایکسونامی» ماجرای نداشتن پروانه نمایش و انتشار نامه‌ای به امضای آقای فرجی (مدیرکل دفتر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی) حاشیه‌هایی را به همراه داشت. واقعاً برای نمایش اقدام به دریافت مجوز نکرده بودید؟

واقعیت این است که آن‌قدر از نظر پیش‌فرض برایمان بدیهی بود که نیازی به مجوز نیست که حتی نمی‌دانستیم باید اقدامی در این زمینه داشته باشیم. اساساً مراسم رونمایی از یک مستند که یک رویداد واحد است و در یک نوبت تمام می‌شود، حکم اکران ندارد و آن‌قدر عرف حاکم این‌گونه بوده که فیلمی در یک جمعی نمایش داده شده و بعد هم مراسم تمام شده، که فکر نمی‌کردیم نیاز به مجوزی باشد. حتی جالب است بدانید در همان روز رونمایی از «ایکسونامی» دو فیلم دیگر هم رونمایی داشتند و حتی در فضای رسانه‌ای نامشان هم مطرح نشد. کسی هم روحش خبردار نشد. آن‌قدر این مسئله در میان مستندسازان عرف است که واقعاً نمی‌دانستیم برای رونمایی نیاز به چنین مجوزی است.

فلسفه وجودی و کارکرد «مجوز» چیست؟‌ فلسفه وجودی‌اش این است که یک محتوای مورد تأیید و فاقد مسمومیت‌های فرهنگی به دست مخاطب برسد. برای تشخیص این سلامت، مستند «ایکسونامی» را پیش‌تر برای افراد و مراکزی که حساسیت‌هایشان به‌مراتب بیشتر از ارشاد است اکران کرده بودیم و آن‌ها تأیید کرده بودندکجا قضیه درباره این فیلم حاشیه‌ساز شد؟ آنجا که برخی براساس انگیزه‌هایی که واقعاً نمی‌دانم از سر لجبازی بود و یا حتی شاید با نیت‌های خیر، شروع به فضاسازی علیه فیلم کردند. قصه این است که براساس عرف، حتی مایی که چندین سال است مستندسازی می‌کنیم، نمی‌دانستیم که قانونی وجود دارد که هر نمایشی از فیلم مستند ولو یک بار نیاز به مجوز دارد…

* یعنی چنین قانونی وجود داشت؟

بله وجود دارد. نکته مهم‌تر اما این است که ما بنای دور زدن قانون را نداشتیم. اگر یک درصد احساس می‌کردیم در این زمینه ممکن است ارشاد ورود کند و ان‌قلتی داشته باشد، حتماً پیش از آن اقدام به دریافت مجوز می‌کردیم. چه اینکه مطمئن هستیم این فیلم کاملاً قابل پخش است و باید هم به آن مجوز داده شود.

* در حال حاضر اقدام کرده‌اید؟ در چه مرحله‌ای است؟

بله اقدام کردیم. فقط یک محدودیتی در نظر گرفته‌اند و آن اینکه «نسخه نهایی نهایی» فیلم را باید برای دریافت مجوز ارائه کنیم و با توجه به اینکه برخی مباحث فنی کارمان هنوز نهایی نشده،‌ طبیعتاً منتظر نهایی‌شدن نسخه هستیم. درباره آن جلسه رونمایی هم که به نامه آقای فرجی اشاره کردید،‌ واقعیت این بود زمانی آن نامه منتشرشد که ما دعوت‌ها را انجام داده بودیم و مردم هم آمده بودند و امکان لغو برنامه نبود. به نظر خودم لغو برنامه حاشیه‌ها را پررنگ‌تر می‌شد. مضاف بر اینکه دوستان قبل از برنامه‌ریزی به‌صورت تلفنی هماهنگی انجام داده بودند و به تعبیری مجوز شفاهی صادر شده بود.

یک نکته دیگر را هم بد نیست اشاره کنم و آن اینکه اساساً فلسفه وجودی و کارکرد «مجوز» چیست؟‌ فلسفه وجودی‌اش این است که یک محتوای مورد تأیید و فاقد مسمومیت‌های فرهنگی به دست مخاطب برسد. برای تشخیص این سلامت، مستند «ایکسونامی» را پیش‌تر برای افراد و مراکزی که حساسیت‌هایشان به‌مراتب بیشتر از ارشاد است اکران کرده بودیم و آن‌ها تأیید کرده بودند. از روحانیان صاحب‌نظر تا کارشناسانی که نظرشان برایمان موضوعیت داشت. همه این کار را دیدند و نکاتشان را هم گفتند.

* از منظر مخاطب خودتان فکر می‌کنید، «ایکسونامی» با توجه به محتوایی که دارد برای عرضه به مخاطب عمومی مناسب است یا باید اکران آن محدود به محافل و گعده‌های تخصصی باشد؟

مطلقاً نمی‌خواستم فیلمی برای صرف کارشناسان بسازم. مضاف‌بر اینکه فیلم من سطح‌بندی‌هایی دارد تا با سطوح مختلف ارتباط برقرار کند. گاهی برخی مخاطبان می‌گویند بخش‌هایی از روایت گنگ است، می‌گویم بله و می‌پذیریم چون تعمداً نقطه‌گذاری‌هایی در فیلم دارم که هدفش مخاطبان نخبه‌تر و کارشناس است. با این فیلم به‌دنبال گفتگو و دیالوگ با خیلی از گروه‌ها هستیم اما حتماً آن را برای عموم مخاطبان ساخته‌ام.

* برنامه‌ریزی هم برای اکران آن بر پرده سینماها هم دارید؟

افق اولیه‌مان این بود که سراغ اکران عمومی هم برویم چرا که با توجه به ظرفیتی که فیلم دارد فکر می‌کنیم ‌می‌تواند گیشه موفقی هم داشته باشد. هنوز هم این ایده را داریم. بد نیست یک نکته بامزه درباره انتخاب بازیگر این فیلم هم بگویم که پیش‌تر جایی مطرح نکرده بودم؛ زمانی که تصمیم گرفتیم برای کاراکتر اصلی بازیگری انتخاب کنیم، سراغ سایت‌هایی رفتیم که برای همین کار طراحی شده و بازیگران به همراه تصاویر و رزومه کاری در ‌آن‌ها معرفی شده‌اند.

وارد سایت شدم و محدودیت‌هایی که می‌خواستم از نظر محل سکونت و رنج سنی را اعمال کردم. در میان پیشنهادها یک بازیگر چشمم را گرفت و احساس کردیم به فضای کار ما هم می‌خورد. با آژانس مرتبطش تماس گرفتیم اما دیدیم خیلی بد جواب و سر بالا جواب می‌دهند. بعد از چند بار پیگیری احساس کردم می‌خواهند بپیچانند! سرچ دیگری کردیم درباره آن بازیگر و متوجه شدیم همسر دوم دونالد ترامپ است! (می‌خندد) دورخیز هم کردیم که بدون هماهنگی آژانس با خودش وارد مذاکره شویم اما از جایی به بعد احساس کردم شدنی نیست و پیگیری را متوقف کردیم.

* به‌عنوان جمع‌بندی اگر فکر می‌کنید نکته‌ای از قلم افتاده بفرمایید.

این نکته مهمی برای خود من است که می‌خواهم مطرح کنم. برای مستند «ایکسونامی» حواشی و فضاسازی‌هایی شکل گرفته که به نظرم بخشی از آن طبیعی هم بود،‌ اما بخش عمده و بزرگی از آن با یک هدف مشخص شکل گرفت و آن اینکه «ایکسونامی» دیده نشود! می‌خواستند فیلم برچسب بخورد و مخاطب با پیش‌داوری به تماشای آن بنشیند. این اتفاق هم عمدتاً از طرف کسانی صورت گرفت که اهل قبیله‌گرایی‌های سیاسی هستند. «ایکسونامی» اما درباره یک تحولی دارد هشدار می‌دهد که اگر اتفاق بیفتد دیگر چپ و راست نمی‌شناسد. به معنای واقعی کلمه این سونامی می‌تواند یک جامعه را دچار آسیب‌های سنگین کند.

ما امروز هم از امثال «کیهان» فحش می‌خوریم که چرا سراغ فلان کاراکتر رفته‌ایم و هم از طرف مقابل؛ شخصاً اهل این قبیله‌گرایی‌ها نیستم چرا که به‌شدت معتقدم همین قبیله‌گرایی‌ها باب گفتگو را در کشور ما بسته استما امروز هم از امثال «کیهان» فحش می‌خوریم که چرا سراغ فلان کاراکتر رفته‌ایم و هم از طرف مقابل؛ شخصاً اهل این قبیله‌گرایی‌ها نیستم چرا که به‌شدت معتقدم همین قبیله‌گرایی‌ها باب گفتگو را در کشور ما بسته است. کافی است مسئله‌ای مانند «حجاب» مطرح شود؛‌ اساساً نمی‌توان درباره این موضوع گفتگو کرد. فضای کشور تبدیل به استادیوم فوتبال شده است و این اتفاق بسیار بدی است.

اشاره کردم در جامعه آمریکا هم همین دوقطبی‌های احمقانه شکل گرفته و به آن‌ها آسیب زده است. برای همین در مواردی اساساً گفتگوهایشان پیش نمی‌رود. اساساً گزاره‌های مشترک در گفتگوها نیست. کسی ادعا می‌کند بنزین باید ۳ هزار تومان شود تا عدالت برقرار شود، در مقابل دیگری می‌گوید این تصمیم غلط است به یک دلیل کاملاً بی‌ربط دیگر! این چه مدل مباحثه‌ای است؟ چرا گزاره‌های مشترک نداریم در گفتگوها؟ از این منظر مهم‌ترین دغدغه‌ام درباره «ایکسونامی» هم این است که آدم‌ها بدون توجه به تبلیغات و حواشی فیلم را ببینند تا بتوانیم درباره آن گفتگو کنیم. اصلاً‌ شاید به این نتیجه رسیدید که فیلم خزعبلی است، اما ابتدا بیایید فیلم را ببینید بعد درباره آن گفتگو کنیم.

«آزادی بیان» اگر منجر به «شنیدن» نشود چه فایده‌ای دارد؟ شما تصور کن در پیاده‌رویی که مته‌ها مشغول سوراخ کردن زمین هستند، همه آزاد باشند آواز بخوانند و هیچ‌کس هم جلوی کسی را نگیرد، اما آیا این آزادی به درد می‌خورد؟‌ همه صداها در این هجمه و هیاهو گم می‌شود. امروز متأسفانه این هیاهوها خیلی زیاد هم شده است به‌خصوص از طرف کسانی که اتفاقاً سینه چاک می‌دهند برای «آزادی بیان»!‌ چرا باید مدعیان آزادی در مواجهه با یک فیلم تصمیم به «بایکوت» و «سرکوب» بگیرند؟

همین شبکه «بی‌بی‌سی فارسی» که در میان رسانه‌های آن ور آبی بیشتر ادای طمأنینه را در می‌آورد، در مواجهه با این فیلم یک برنامه می‌گذارد و برای فیلم دیده نشده ۲۰ دقیقه کارشناسانش تحلیل ارائه می‌دهند! تماسی هم با من داشتند که بیا روی آنتن و درباره «ایکسونامی» صحبت کن که نپذیرفتم. اما واقعاً اگر این اتفاق برعکس می‌افتاد و مثلاً در تلویزیون ما برنامه‌ای می‌گذاشتند و درباره یک فیلم هنوز اکران نشده در هالیوود ۲۰ دقیقه کارشناسانش تحلیل و نظر ارائه می‌کردند، آن‌ها را زیر سؤال نمی‌بردیم!؟ نامش هم این است که بی‌بی‌سی رسانه‌ای حرفه‌ای است!

* استدلالتان برای مصاحبه نکردن با بی‌بی‌سی ناظر به ملاحظه اخلاقی و ارزشی خاصی بود؟

نامش ملاحظه اخلاقی نیست. درباره کلمه «ارزش» هم که بنده اساساً قائل به آن نیستم و فکر می‌کنم ما در دنیای واقعی و سرشار از گزاره‌های واقعی زندگی می‌کنیم. در این دنیای واقعی،‌ عقلانیت حکم می‌کند با رسانه‌ای که تمام‌وقت هدفی جز نابودی تو ندارد، وارد گفتگو نشوی. ورود به چنین گفتگویی موجب مشروعیت بخشی به چنین رسانه‌ای می‌شود. حاضرم با آن خبرنگار در صفحه شخصی‌اش در شبکه‌های اجتماعی درباره فیلمم گفتگو کنم اما با آن رسانه وارد گفتگو نمی‌شوم.

* حالا که صحبت از رسانه‌های خارجی شد بد نیست این سوال را هم مطرح کنم؛ مدیر تولید خارج از کشور مستند «ایکسونامی» گفتگویی با شبکه «ایران اینترنشنال» داشت که به نظر گزاره‌هایی را علیه فیلم مطرح می‌کرد. درباره این فرد و گفته‌هایش نکته‌ای ندارید؟

ایشان مدیر تولید ما در خارج از کشور بود و به‌نظر نکاتی هم که مطرح کرد علیه فیلم نبود. صرفاً به حضور یک بازیگر به‌جای کاراکتر اصلی در فیلم اشاره کرده بود که خود ما در فیلم به آن اشاره کرده‌ایم، باقی موارد هم که یک گزارش صرف درباره فرآیند تولید مستند ما در خارج از کشور بود.