قطعه «یک آسمان پرنده» یکی از ترانههای نوستالژیک بهاری مربوط به دهه هفتاد است که پس از انتشار در صداوسیما در کنار قطعه «آی نسیم سحری» حسن همایونفال را تبدیل به خوانندهای خاطرهساز کرد. دریافت ۵ MB به گزارش سینما خراسان، حسن همایونفال یکی از اولین خوانندگان مطرح موسیقی کشورمان در دهه ۷۰ است که […]
قطعه «یک آسمان پرنده» یکی از ترانههای نوستالژیک بهاری مربوط به دهه هفتاد است که پس از انتشار در صداوسیما در کنار قطعه «آی نسیم سحری» حسن همایونفال را تبدیل به خوانندهای خاطرهساز کرد.
به گزارش سینما خراسان، حسن همایونفال یکی از اولین خوانندگان مطرح موسیقی کشورمان در دهه ۷۰ است که با انتشار دو قطعه ماندگار «آی نسیم سحری» و «یک آسمان پرنده» خود را در جریان موسیقی پاپ ایران ماندگار کرد. این هنرمند ۶۷ ساله که به گفته خودش از ۱۰ سالگی وارد دنیای موسیقی شده مبانی موسیقی و خوانندگی را در محضر هنرمندان بزرگی چون قوامی، مرتضی حنانه و دیگر هنرمندان فرا گرفته است.
حسن همایونفال اگر چه در دوران اوج فعالیتهای خود چندین تصنیف و هفت آلبوم با نامهای «ماه هجران»، «وصل سحر»، «وصل جانان»، «بزم عاشقان»، «انتظار» و «ریحانه» در دسترس مخاطبان قرار داده اما خوانش دو قطعه «کوچهها» یا همان «آی نسیم سحری» و «یک آسمان پرنده عاشق» بود که او را به اوج شهرت و محبوبیت در دهه ۷۰ رساند و در کنار آثار برخی از دوستانش همچون عباس بهادری، مهدی سپهر و پرویز طاهری شمایل جدیدی از موسیقی پاپ را به جامعه شنونده موسیقی معرفی کرد.
همایونفال از جمله هنرمندانی بود که در اقدامی که آن روزها برای بینندگان برنامههای تلویزیونی سیما ساختارشکنانه به نظر میآمد از فضای استودیو بیرون آمد و به مدد مشاورهها و کارگردانی عدهای از هنرمندان به ساخت کلیپهایی پرداخت که تا آن زمان کمتر سابقه داشت.
امروزه کمتر کسی است که آن ویدئو کلیپ معروف «کوچهها» که در دهه ۷۰ پخش میشد را به خاطر نیاورد. همان نماهنگی که حسن همایونفال را با کودک خردسالی در دست و یک شاخه گل رز در دست دیگر حین عبور از کوچه پس کوچههای محله دربند و درکه تهران در حال لب خوانی قطعه «کوچهها» نشان میداد و با تنظیم ساده و خلوتی که به لحاظ ساز بندی داشت نوید روزهایی را به مخاطب میداد که یا آغازگر فصل بهار است یا روزهایی از این دست که میتواند برای مردم سرزمین ایران کمی خوشایندتر از روزهای عادی به نظر آید.
او حین اجرای چنین قطعه ماندگاری بود که قطعه بهاری «یک آسمان پرنده عاشق» را با شعر فرامرز دادخواه و ملودی محمدرضا احمدیان آهنگساز فعال آن سالها تولید کرد و با این قطعه محبوبیتش را میان مخاطبان دو چندان کرد. مخاطبانی که در آن سالها غیر از شبکه اول و دوم سیما و دو سه شبکه رادیویی، رسانه دیگری برای دیدن و شنیدن نداشتند. به همین جهت وقتی بر اساس سیاستهای مدیریتی آن دوران سازمان صدا و سیما صدای متفاوتی را از این رسانه میشنیدند به شدت روی آن متمرکز شده و آن را مورد کنکاش و پیگیری قرار میدادند.
در این سالها گرچه از آن پرندگان عاشق در آسمان آلوده تهران و خوانندگان خاطرهسازش در تلویزیون با کت و شلوارهای اتو کشیده و موهای سشوار کرده خبر آنچنانی نیست اما ملودی بسیار زیبای قطعه «یک آسمان پرنده» که بعدها نام آلبومی به همین نام شد یکی از ترانههای نوستالژیکی است که نوید بخش روزهای منتهی به بهاری بود که در آن سالها سادگی و بی پیرایگی ویژه ای داشت و به معنا و مفهوم مطلق کلمه بوی بهار و نوروز را به مردمان شهرها و کوچهها خبر میداد.
در این سالها گرچه از آن پرندگان عاشق در آسمان آلوده تهران و خوانندگان خاطرهسازش در تلویزیون با کت و شلوارهای اتو کشیده و موهای سشوارکرده خبری نیست اما ملودی بسیار زیبای قطعه «یک آسمان پرنده» یکی از ترانههای نوستالژیکی است که نویدبخش روزهای منتهی به بهار بود همایونفال درباره حضورش در صدا و سیما و خلق آثار ماندگار و خاطره جالبش از ملودی «یک آسمان پرنده عاشق» گفته بود: «آن زمان به ما گفتند، درست است که شما صدایتان خوب است، اما باید اینجا هم تست بدهید. خلاصه صداوسیما از ما تست گرفت و در آن شورایی که آنجا بود، تأیید شدیم. اولین قطعهام «نسیم آسا» نام داشت که هادی منتظری آن را آهنگسازی کرده بود. یادم است که آن زمان، این کار خیلی گل کرد. آهنگی که معمولاً با نشان دادن گل و گیاه خاصی توسط تلویزیون پخش میشد. بهطوری که هر وقت تلویزیون این گل را نشان میداد، همسرم به شوخی میگفت: حسن! میخواهند آهنگ تو را پخش کنند. اصلاً انگار این گل مخصوص «نسیم آسا» بود. بعد از آن، انتشار کاست «بال و پرم عشق» و «مرغ جان» که شامل هشت تصنیف با همکاری هادی منتظری و داود آزاد بود، شکل گرفت. در همان زمان با محمدرضا احمدیان آشنا شدم که معاون دکتر ریاحی در اداره موسیقی بود. قطعه «آی نسیم سحری» نیز در آن زمان شکل گرفت و جزو کارهایی بود که من به قولی با آن کار گُل کردم و هر جا میرفتم من را با آن آهنگ میشناختند. کلیپی هم برای این آهنگ ساخته شد که از شبکه ۵ پخش میشد. در آن کلیپ پسرم دست من را میگرفت و ما در کوچههای دربند قدم میزدیم. یادم است، مجله سینما این کار را برای مسابقه گذاشت و من برنده جایزهای هم شدم.»
این خواننده در ادامه خاطراتش میگوید: «وقتی آقای احمدیان استقبال از آن کار را دید «یک آسمان پرنده عاشق» ساخته شد، که بدون اغراق هر روز از یک شبکه رادیویی پخش میشد. برنامهای هم ساخته شده بود، به اسم «جُنگ هفته» که آقای مهدی ظهوری آن را ساخته بود. این اولین برنامه تصویری من بود که میگفتند باید روی صندلی بشینم، پایم را روی پایم بندازم و بخوانم. البته جوانهای امروزی دیگر این مشکلات را ندارند. این برنامه با استقبال زیاد، جمعهها پخش میشد. البته افراد دیگری مانند خاوری و طاهری هم در این برنامه بودند. ما هفتهای سه تا چهار شب روی آنتن بودیم و استقبال مردم کوچه و بازار خیلی خوب بود. مردم میگفتند، ما سمبل شادی هستیم. چون به هر حال جَنگ تازه تمام شده بود. من هم یک «آسمان پرنده عاشق» را تقدیم آزادههایی که به ایران برمیگشتند، کرده بودم.»
همایونفال که در سالهای اخیر عمده فعالیتهای خود را بر کارهای شخصی بنا نهاده و به دلیل کم توجهی رسانه ملی به خوانندگان دهه هفتاد از این رسانه دوری میکند همین چندی پیش بود که در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: «بسیاری از دوستان و هنرمندان هم نسل من به دلیل بی توجهیهای محضی که به ما شده کاملاً دلزده شده و اکنون مشغول کارهای دیگری هستند. این موضوع خیلی ناراحت کنندهای است که زمانی در کانون توجهات باشی و بعد تو را مانند یک فرزند از خانهات بیرون کنند. یک اتفاق بسیار ناراحتکننده که باید واقعیت آن را بپذیریم این است که آقایان مدیری که هم اکنون در حوزه مدیریت موسیقی سازمان صدا و سیما فعالیت میکنند علاقهای به کارهای ما ندارند. من حتی به ماجرای موسیقی و حواشی آن نیز توجهی ندارم اما آیا این رسم جوانمردی است که دوستان حتی یک تماس با ما نمیگیرند و بپرسند آیا زندهایم یا مرده؟ همین دوستان نمیدانند زمانی که شبکههای مجازی و این گستردگی وجود نداشت خوانندگان هم نسل ما بودند که به سهم خود آثار ماندگاری را خلق کردند. آقایان بدانند تا وقتی خدایی هست ما هم نیازی به دلسوزی بندگان او نداریم. حرف ما فقط همین است که اگر توجهی به طرح و ایدههای ما ندارید لااقل حرمت همان چند سال خدمت را نگه دارید.»
به هر ترتیب این سالها نه از حسن همایونفال و هم نسلانش خبری هست و نه شنوندگان موسیقی آن طور که باید ترانههای نوستالژیک از بهار و عید نوروز را به خاطر میسپارند. آنها امروز در روزگارانی هستند که تولیدات انبوه موسیقایی در فضای مجازی و شبکههای مختلف رسانهای آنها در محاصرهای قرار داده که بعید است به غیر از ثبت یک اثر موسیقایی در حافظ کوتاه مدت خود به نوستالژیک بودن آن حتی فکر کنند.
Δ