«پیر پسر»: فیلمی سیاه، تکان‌دهنده و شاهکاری از سینمای ایران

«پیر پسر»؛ فیلمی سیاه و تکان‌دهنده که با فضاسازی منزجرکننده و شخصیت‌پردازی عمیق، تاریک‌ترین زوایای جامعه و روابط انسانی را به تصویر می‌کشد و اثری ماندگار در سینمای ایران لقب گرفته است.

به گزارش سینما خراسان ، پیر پسر، فیلمی خوش ساخت اما بسیار دردآور و منزجر کننده؛ از آن دسته از فیلم هایی که هم ذات پنداری در آن جایی ندارد؛ چرا که آنقدر سیاه و شخصیت های آن عریان و مشمئز کننده اند، گویی جایی در جامعه کنونی ما ندارند اما در کنه قلبمان می دانیم که هستند خانواده هایی که از این دست حوادث در آنها اتفاق می افتد. چه بسا آمار قتل و تجاوز در فضای حقیقی و مجازی که مهر تاییدی بر این فصل از اتفاقات است.

فیلم «پیر پسر» فیلمی است که باید دید، نمی شود با هیجان از آن سخن گفت یا برای کسی تعریف کرد ؛ بسیار واقعی و تکان دهنده، در عین خشونت، ظرافت از در و دیوار آن می بارد؛ انگار لوکیشن های فیلم، تنها و تنها برای این فیلم قابل استفاده است؛ ما با خانه ای مواجه می شویم که از نظر چیدمان به هیچ خانه ای شبیه و به هیچ قواعدی پایبند نیست، تلویزیونی که در وسط خانه جا خوش کرده، پلاس هایی که انگار پهن شده اند که مدام زیر دست و پا جابه جا شوند، پنجره هایی که برای منظره نظر سه بازیگر طراحی و انتخاب شده است، آیینه هایی که درست برای انعکاس شنیع ترین و ظریف ترین احساسات جانمایی شده اند و از هرچه بگذریم اتاق منحوس و تختخواب منحوس تری که با تشک و پتوی گلدار مزخرف خود، آلارم خوفناک ترین روابط زناشویی را به ذهن انسان متبادر می کند. این فیلم ساخته شده تا حضور شیطان در رگ و پی انسان را شاهد باشید.

از نفرت انگیزی خانه که بگذریم، آن عتیقه فروشی به هم ریخته در ایجاد تهوع از فضای مردسالارانه و اجتماع صورتک های شیطانی در پس رقص پر از کرشمه اما همراه با تیزی خنجر مردانی که در وجود خود قصه ای شاید شیطانی و خباثت آمیز دارند و تباه کننده زندگی آدم های پیرامون خود نیز بوده اند، موفق عمل کرده است.

موسیقی در این فیلم بیداد می کند؛ چه به جا انتخاب شده است، انگار از همه توان خود برای هر صحنه یا هر طرح موضوع و ایجاد هر احساسی حظ لازم را برده است.

نور هر سکانس را به اندازه ای که لازم است برای تماشاگر عیان می کند؛ درست به اندازه ای که باید از فضا درک کنی و چه زیبا از روشن و تاریکی ها استفاده کرده است. سردی که در برخی از صحنه ها از نورپردازی به جا، منتج شده است، تجربه غریبی را در وجود تماشاگر به جا می گذارد.

صحنه ی پر از خون، پلشتی این صحنه و ناکجا آبادی آن که مدفن زنان داستان است خوفی را در ذهن ایجاد می کند که مثال زدنی است. خون ریخته شده بر صحنه هیچگاه خشک نشده است. این فیلم سه ساعت تو را بر صندلی سینما میخکوب می کند، بدون اینکه گذر زمان را درک کنی.

فیلم «پیر پسر» یک هیولای فراموش ناشدنی در سینمای ایران خلق کرده است بدمنی که در سینمای ایران اسطوره می شود. حسن پورشیرازی انگار تعمد دارد زشت ترین حالت های چهره اش را در چشم تماشاگر فرو کند با هر آنچه دارد؛ چه از فرم لباس و نوع نشست و برخاست، چه حتی لم دادن بر بالش کنار بساط که از نظر من یکی از مشمئز کننده ترین صحنه هاست؛ حرکات بدن و صورت و آن خرناس هایی که در بیداری از حنجره اش تولید می کند تا آن لبخند زشتی که هر از چند گاهی بر گوشه لبش می نشاند، همه و همه وجود کریه شیطانی او را با همه مخلفاتش به خورد آدم می دهد. پورشیرازی آمده است که اوج تنفر و تنها تنفر را در وجود تماشاگر برانگیزاند و چه خوب از عهده آن برآمده است؛ اما در آن شیطان تنها در سکانس آخر وقتی پسر خودش یعنی علی را صدا می زند و او را از درگیر شدنش در میانه جنایت بر حذر می دارد، رگه ای از احساس پدرانه را می بینیم و لاغیر.

به واقع در کنار بازی بسیار بسیار درخشان پورشیرازی، بازی تک تک بازیگران دیگر نیز نباید فراموش شود، به خصوص بازی نقش رضا که همه ظرفیت بازیگری بازیگر این نقش به کار گرفته شده است.

فیلم «پیر پسر» در کنار به غایت سینمایی بودنش از ادبیات در حد کمال بهره برده است و در این فیلم ادبیات تمام قد به کمک آن آمده است؛ اتفاقی که به ندرت در سینمای ایران رخ می دهد.

فیلمنامه به شدت دقیق نوشته شده است به گونه ای که هیچ لحظه ای در فیلم اتفاق نمی افتد که بتوانی از آن به راحتی عبور کنی و آن را نادیده بگیری، انگار اگر حتی ثانیه ای از آن را نبینی از دستت در رفته است.

شخصیت پردازی ها در این فیلم شاید بارزترین عامل موفقیت این فیلم باشد.

پیر پسر به عنوان طولانی ترین فیلم بلند ایرانی، بهترین فیلم در دهه اخیر سینمای ایران است و کارگردان فیلم، پرش بلندی را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است.