نمایش «شارمالی گل» به نویسندگی و کارگردانی اشکان زارع، در پردیس تئاتر مستقل مشهد در حال اجراست. من این اجرا را دیدم و به نظرم بهواسطه موضوع و ساختار خود توانست تجربهای خاص و تفکربرانگیز را برای من به ارمغان بیاورد. این اثر با محوریت داستان زنی تاریخی به نام شارمالی گل، به مسائل زنان در جامعه ایران از منظری نوین پرداخته و توانسته است هم از بُعد تاریخی و هم از منظر اجتماعی حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.
شارمالی گل، نخستین زن بازیگر تئاتر ایران، زنی ارمنی بود که با وجود موانع فرهنگی و اجتماعی بسیار، قدم در عرصه تئاتر گذاشت. او با حمایت «تئاتر سعادت» موفق شد به روی صحنه برود و مسیر را برای بازیگران زن بعدی همچون پری گلوبندکی و ملوک مولوی هموار کند.
روایت این شخصیت، نهتنها یادآور تلاشهای زنان پیشگام در عرصه هنر است، بلکه بهطور غیرمستقیم از تبعیضها و محدودیتهایی سخن میگوید که همچنان به وضوح در ایران احساس میشود. اشکان زارع در این نمایش تلاش کرده است تا با بهرهگیری از فرمهای سنتی و آیینی نمایش ایرانی همچون سیاه بازی، روحوضی و خیمه شب بازی در کنار استفاده از تکنیکهای مدرن همچون «نمایش در نمایش» یا «متاتئاتر»، ساختاری بدیع و متفاوت به اثر خود ببخشد.
این ترکیب، به نمایش کمک کرده است تا هم ریشه در فرهنگ بومی داشته باشد و هم از زبان و ابزارهای جهانی برای روایت داستان خود بهره ببرد. یکی از چالشهای اساسی این نمایش، خلق اجرایی بود که همزمان بتواند تماشاگر را بخنداند و غمگین کند.
ژانر تراژدی-کمدی که در این اثر به کار گرفته شده، یکی از دشوارترین قالبهای نمایشی است؛ زیرا نیازمند تعادل دقیق میان لحظات طنزآمیز و تراژیک است. زارع و گروهش توانستهاند از طریق شخصیتپردازیهای چندلایه و دیالوگهای هوشمندانه، این تعادل را بهخوبی برقرار کنند.
لحظات کمدی، تماشاگر را به خنده وامیدارد، اما در پس این خنده، تلخی عمیقی نهفته است که او را به فکر وامیدارد. گروه بازیگری نمایش «شارمالی گل» نیز بهخوبی توانسته است اهداف کارگردان را محقق کند. هر بازیگر با درک دقیق از شخصیت و وظیفه خود، نقشی زنده و باورپذیر ارائه داده است.
نکته قابلتوجه در این اجرا، پایبندی بازیگران به دوگانه های تراژدی-کمدی و تیپ-شخصیت بود. آنها توانستند از کلیشهها فراتر رفته و به شخصیتهایشان عمق ببخشند، بهگونهای که هر کدام در عین ایفای نقشهای نمادین، هویت مستقلی داشتند.
این نمایش در کنار ارزشهای هنری خود، پیامهای اجتماعی مهمی را نیز مطرح میکند. پرداختن به مسئله زنان، محدودیتها و پیشرفتهای آنان در طول تاریخ ایران، و برجستهسازی نقش هنر بهعنوان ابزاری برای تغییر اجتماعی، از جمله پیامهای مهم این اثر است.
شارمالی گل به نمادی از مقاومت و امید تبدیل میشود؛ شخصیتی که با جسارت خود توانست سدهای اجتماعی را بشکند و برای دیگران الهامبخش باشد. اگرچه هر اجرایی ممکن است کاستیهایی داشته باشد، اما نمایش «شارمالی گل» بهطور کلی توانسته است تجربهای غنی و بهیادماندنی برای مخاطبان خود خلق کند.
اشکان زارع با روایت داستانی از دل تاریخ و ترکیب فرمهای نمایشی سنتی و مدرن، موفق به خلق اثری شده است که در عین سرگرمکنندگی، تماشاگر را به تفکر وامیدارد.
این نمایش فرصتی استثنایی برای علاقهمندان به تئاتر و تاریخ است و مشهدیها باید از این فرصت بهرهمند شوند. تماشای این اثر، نهتنها تجربهای هنری است، بلکه دریچهای به سوی تأمل در گذشته و حال جامعه ایرانی و نقش زنان در تحولات آن باز میکند.
Δ