عباس نادران تهیهکننده «شاهکش» تأکید دارد اولین تجربهاش در حوزه تهیهکنندگی سینما از مسیر «آقازادگی» محقق نشده و اتفاقاً نسبتش با الیاس نادران زمینهساز برخی سنگاندازیها بوده است. به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان به نقل از مهر، اکران فیلم سینمایی «شاهکش» به کارگردانی و نویسندگی وحید امیرخانی و تهیهکنندگی عباس نادران که مدتی است در […]
عباس نادران تهیهکننده «شاهکش» تأکید دارد اولین تجربهاش در حوزه تهیهکنندگی سینما از مسیر «آقازادگی» محقق نشده و اتفاقاً نسبتش با الیاس نادران زمینهساز برخی سنگاندازیها بوده است.
به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان به نقل از مهر، اکران فیلم سینمایی «شاهکش» به کارگردانی و نویسندگی وحید امیرخانی و تهیهکنندگی عباس نادران که مدتی است در سینماهای کشور آغاز شده، از همان ابتدا با حواشی و واکنشهای مختلفی همراه بود که البته بخشی این حواشی از زمان تولید دامنگیر این اثر سینمایی بود؛ به خصوص اصلاحات و ملاحظاتی که برای صدور مجوزهای لازم از سوی نیروی انتظامی در فیلمنامه اعمال و سبب شد تا فیلمی متفاوت از آنچه که تهیهکننده و کارگردان به دنبال آن بودند ساخته شود.
همزمان با اکران «شاهکش» میزبان تهیهکننده و کارگردان جوان این فیلم بودیم؛ در بخش اول این گفتگو وحید امیرخانی و عباس نادران به تشریح جزییاتی از تغییرات اعمال شده بر فیلم و به خصوص پایانبندی آن پرداختند و در عین حال تأکید کردند که خود نیز انتقادات مطرح شده نسبت به فیلم را میپذیرند.
در قسمت دوم به برخی ابهامات موجود درباره پرداخت شخصیت محوری فیلم یعنی «منصور» با بازی هادی حجازیفر برای روبرو شدن با قشری از جامعه که هیچ ربطی به آنها ندارد پرداختیم. همچنین در این بخش از گفتگو عباس نادران درباره حاشیههایی میگوید که معتقد است برخی از رسانهها بهواسطه اختلافات سیاسی با پدرش یعنی الیاس نادران به آنها دامن زده و میزنند.
در ادامه بخش دوم و پایانی گفتگو با وحید امیرخانی و عباس نادران را میخوانید؛
* هنگام تماشای فیلم، اضافه بودن برخی از کارکترها مانند دختر و پسر جوان و طرح برخی دیالوگهای شعاری که بین این دو و منصور ردوبدل میشود، میتواند باعث نارضایتی مخاطب شود. حتی گاهی حس میشود برای خوب یا بد به تصویر کشیدن شخصیت منصور دچار تردید و بلاتکلیفی بودهاید، برخی از سوالها در فیلم پاسخ داده نمیشود و این احساس بهمخاطب دست میدهد که جای برخی از سکانسها در فیلم خالی است.
امیرخانی: همین امروز سوار تاکسی بودم و از کنار دانشگاه آزاد رد میشدم، راننده تاکسی وقتی از کنار دانشگاه رد شد و دختران و پسران را دید گفت اینجا دانشگاه نیست لانه فساد است. این شعاری که شما حس میکنید برای خیلیهای دیگر شاید دیالوگهای روزمره و واقعی باشد. در قصه هیچ معمای حل نشدهای وجود ندارد و ما به همه سوالها در فیلم جواب میدهیم و در نهایت مشخص میشود که کدام قصه درست است. در طول فیلم با یک شخصیت دوست نداشتنی مواجه و همراه میشویم و در انتها حق را به او میدهیم و قصه او را باور میکنیم.
منصور با بازی هادی حجازیفر، از طبقهای آمده است که هیچ ربطی به آدمهای داخل هتل ندارد و مواجهه او با این طبقه و برداشتش از این ماجرا اینگونه است که آنها از بالا به پایین به او نگاه میکنند و میخواهد انتقام خود را از این طبقه بگیرد. اگر قصه نوشته شده در فیلم باقی میماند متوجه میشدید که دختر و پسر چه کارکرد دراماتیکی در داستان داشتند و اینگونه نبود که اضافی باشند.
نادران: منصور به دلیل اینکه زن و بچه خود را از دست داده و نمیداند چه اتفاقی برای آنها افتاده است، آستانه تحمل پایینی دارد، معتقدم این فیلم برای مخاطبی که میرود فیلمهای دیگر را میبیند، فیلم راحتی نیست و نمیتوان آن را با یک بار دیدن درک کرد، علیرغم همه سوالاتی که پیش میآید باید بگویم همه آنها در فیلم پاسخ داده میشود. اینکه چرا برخی از شخصیتها مانند دختر و پسر باید در این هتل باشند، یک کاشت بود که باید به برداشت میرسید اما اجازه این کار را نداشتیم. ما به اندازه ظرفیتی که در «شاه کش» داشتیم پاسخ سوالها را دادهایم.
وقتی که با پخشکنندگان صحبت میکردیم آنها درباره یکی از شخصیتهای فیلم که سعی میکند کمی کمدی باشد، میگفتند این کاراکتر چقدر پلاستیکی است، اما مردم از این شخصیت خوششان آمده است. این درحالی است که پخشکننده که در سینمای ایران به نوعی سیاستگذار است که فیلمساز چه چیز بسازد، با این شخصیت مشکل داشت، اما وقتی با مردم فیلم را نگاه کردند، برایشان این شخصیت جذاب بود.
امیرخانی: در واقع اینکه مخاطب با چه فضای روحی و چه پس زمینهای فیلم را میبیند در برداشتش از فیلم بسیار متفاوت است.
نادران: در حال حاضر مخاطب این فیلم در حال افزایش است، اما نباید فراموش کرد که مخاطب باید بداند چنین فیلمی اکران است و بتواند آن را ببیند، تبلیغ این فیلم کاملا به صورت بدوی در حال انجام است.
میخواهم باز به شرایط ناعادلانهای که برای فیلم بوجود آمده است، اشاره کنم. در واقع اگر این فیلم در شرایط عادلانه و منصفانه اکران میشد بهتر دیده میشد. این در حالی است که بهعنوان تهیهکننده فیلم اولی چندان انتظار حمایت نداشتم، اما انتظار چنین ناعدالتی را هم نداشتم. به عنوان مثال فیلم «لابیرنت» قرار است چند وقت دیگر اکران شود، اما ناگهان تبلیغات آن را میان دو نیمه دربی و زیرنویس آن را هنگام بازی میبینیم. آن وقت «شاه کش» که برای تبلیغات با تلویزیون قرارداد دارد، اجازه ندارد از چنین پتانسیلی استفاده کند.
نادران: ادعای اینکه ما از سینمای مستقل حمایت میکنیم از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک دروغ بزرگ است، چرا که این وزارتخانه علاقهمند به تولید فیلمهای ارگانی استهجمههایی هم که در حال حاضر برای این فیلم رخ میدهد، تنها از یک سمت شکل گرفته و آن هم یک روزنامه خاص است، این روزنامه از روز اول این فیلم را زده است. در سینمای ایران فیلمهای مبتذل بسیاری ساخته شده اما برای هیچکدام تیتر نزدهاند «فوران ابتذال»! یعنی فیلم «شاه کش» فوران ابتذال است؟ اینها اعمال سلیقههای شخصی است که نابرابری زمین بازی مشخص میکند.
ادعای اینکه ما از سینمای مستقل حمایت میکنیم از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک دروغ بزرگ است، چرا که این وزارتخانه علاقه مند به تولید فیلمهای ارگانی است. اگر قرار بود از سینمای مستقل حمایت کند، تهیه کنندهای مانند من که پول جیب خود را برای کار گذاشته است و پاشنه در ارشاد را در میآورد تا بتواند امکانات مناسبی داشته باشد، میتوانست حمایت مناسبی نیز داشته باشد. اما وزارت ارشاد از فیلمهایی حمایت میکند که هیچ حرفی پشت آن نباشد، چرا از فیلمهایی حمایت کند که تهیهکننده و کارگردان مستقل پشت آن هستند.
کارگردانانی مانند رضا درمیشیان و محسن امیریوسفی که از سینمای مستقل هستند سالها میروند و میآیند تا بتوانند پروانه نمایش فیلم خود را بگیرند. سینمای مستقل برای وزارت ارشاد دردسر است چرا که از موضع خود کوتاه نمیآیند اما فیلم دولتی ساخته شود و اگر اکران هم نشود، کسی اعتراض نمیکند چرا که از بودجه شخصی ساخته نشده است.
* آقای نادران هنگام ساخت این فیلم خبرهایی مبنی بر آقازاده بودن شما و استفاده از رانت برای ورود به عرصه تهیهکنندگی در برخی از رسانهها مطرح شد؛ فکر نمیکنید همین ذهنیت باعث برخی حاشیهها برای فیلم هم در مرحله تولید و هم در روزهای اکران شده است؟
نادران: باید بگویم مخالف بودن با آقازادهها در همه حوزهها کار درستی است، البته اگر آقازادگی به مفهوم آقازادگی باشد، اما پیش از هر چیز بیاییم تعریف درستی از آقازدگی داشته باشیم. آقازادگی یک پیوستی دارد که آن پیوست تعریف میکند فرد آقازاده است یا بندهزاده. پیوست یعنی استفاده از رانت، برای بهبود وضعیت اقتصادی و مالی؛ سینما برای چه کسی آورده مالی دارد؟ کدام یک از تهیهکنندگان از کنار سینما پولدار شدهاند؟ ما برای این فیلم مبلغ بسیار کمی وام گرفتیم و برای دریافت این وام سند خانه خواهرم را در گرو بانک گذاشتم و هیچکس نمیتواند مدعی این باشد که یک نهاد دولتی از این فیلم حمایت کرده است.
من کاملا با هزینه شخصی خود این فیلم را ساختهام. آیا این تعریف آقازادگی من است؟ یا آقازادگی این است که با پول وزارت بهداشت، فیلم بسازیم و بعد فیلم را به امان خدا رها کنیم. هنگامی که میخواستم برای تهیهکنندگی فیلم مجوز بگیرم، حواشیای پیش آمد. حتی تحقیق هم نکردند که پیش از این چه کارهایی کردهام، چند مستند یا تئاتر تهیه یا کارگردانی کردهام. وقتی که بخواهند کسی را بزنند به پیشینه و سختیهایی که کشیده توجه نمیکنند.
اما زمانی که یک روزنامه خاص میخواهد کسی را بزند میگوید ۴ میلیارد وام بلاعوض دریافت کرده است. کل هزینه ساخت این فیلم ۲ میلیارد تومان بوده است، ۴ میلیارد تومان از کجا آمده است؟ شاید برخی از این اتفاقات به دلیل مشکلاتی باشد که مثلا فلان روزنامه با پدرم الیاس نادران دارد، اما مساله من این است که سینما برای من بسیار مهم است.
به عنوان تهیهکننده فیلم اول ممکن است راه را خیلی جاها اشتباه رفته باشم و این طبیعی است، چرا که سینما برای تجربه کردن است. هیچ قطعیتی در سینما برای موفقیت یک فیلم وجود ندارد. ذائقه مخاطب ما در حال تغییر است، تا ۲ سال پیش فیلم کمدی فروش خوبی داشت اما امسال شاهد فروش بالای فیلمهای اجتماعی هستیم. چرا که ذائقه مخاطب در حال تغییر است، ما نیز در سینما تجربه کردیم و از این تجربه پشیمان نیستیم و پای این تجربه ماندهایم و آن را بسیار دوست داریم.
اما چرا «شاهکش» نباید ۲ سال اکران شود و در جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کند. ما با چنگ و دندان جنگیدیم تا فیلم به اکران برسد، بعد در زمان اکران میگویند حمید صفت نخواند، مهناز افشار در تبلیغها نباشد؛ این چه رقابت ناسالمی است؟
* با توجه به فشارهایی که میگویید چرا زیر بار ساخت این فیلم در آن زمان رفتید و نگذاشتید فیلم در زمان بهتری ساخته شود؟
نادران: اگر آن زمان این فیلم را نمیساختیم چه چیز میساختیم، ۲ سال برای فیلم «بندباز» زمان گذاشتیم پیش تولید را شروع کردیم قرارداد بستیم اما فیلم به دلایل مختلف در پیش تولید متوقف میشود، مگر ما شغل دیگری داریم؟ کار ما سینما است و باید فیلم بسازیم تا زنده بمانیم و وقتی فیلم نمیسازیم تمام شدهایم.
امیرخانی: اگر من و عباس نادران «در مدت معلوم ۲» را میساختیم در جریان طبیعی فیلمسازی قرار میگرفتیم، نگاه ما به سینما میتوانست مانند دیگران به سینما باشد و فیلمی را بسازیم که روی کاغذ بفروشد، کمدی پرفروش ساختن کار سختی است، اما انتخاب و ساخت چنین فیلمی مانند «شاهکش» بسیار سختتر است و ما نیازمند حمایت بودیم، حالا میگوییم حمایت نمیخواهیم فقط دشمنی نکنید.
چرا وزارت ارشاد به عنوان مسئول سیاست گذاری کلان سینمای ایران اجازه نمیدهد گونههای مختلفی در سینما ساخته شود و مخاطب در معرض دیدن فیلمهای مختلف قرار گیرد؟ نادران: ما درباره فضای عمومی فرهنگی جامعه و نهادهای مسئول در این زمینه صحبت میکنیم، ما میخواستیم مخاطب را با یک تجربه جدید در سینما آشنا کنیم، همین لوکیشن و اتمسفر برفی در سینمای ایران برای اولین بار تجربه شده است. زمانی که بهعنوان تهیه کننده سراغ چنین سوژهای میروید با خود فکر میکنید کسانی که کفالت فرهنگی کشور را برعهده دارند برای ساخت این فیلم کمک میکنند، اما حالا بعد از ۲ سال میدانم که وزارت ارشاد و نهادهایی که مسئولیت آنها کار فرهنگی است به شدت تمایل دارند تا نگرش مردم در حوزه سینما را در سطحیترین شکل خود باقی بماند، چرا که کار بسیار راحتی است، سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبتنی بر تولید آثار کمدی و یا فیلمهای ارگانی بی دردسر است که مدعی نداشته باشد. یا باید کمدی بسازید که فروش بسیار بالایی داشته باشد.
فیلمهایی از این دست به راحتی تولید میشوند، پروانه نمایش میگیرند و وارد چرخه تولید میشوند و بهترین زمان اکران را میگیرند، اما در همین ۵ سال گذشته فیلمهای اجتماعی که ساخته شدهاند از تولید تا اکران دچار مشکل بودند. این در حالی است که همان فیلم کمدی از روی کاغذ کاملا مشخص است که چه محصول سطحی است. این زمان است که با خود فکر میکنید که آیا با یک سیرک طرف هستیم؟
چرا وزارت ارشاد به عنوان مسئول سیاستگذاری کلان سینمای ایران اجازه نمیدهد گونههای مختلفی در سینما ساخته شود و مخاطب در معرض دیدن فیلمهای مختلف قرار گیرد؟ ما ۲ سال پیش «شاهکش» را با یک نگرش و هدف مشخص ساختیم و ۲ سال در این چرخه آنقدر فیلم را زدهاند و سر راه آن سنگ اندازی شده که جز تعجب چیز دیگری برای ما به همراه نداشته است. آن وقت به من میگویند یک کمدی بساز که بفروشد.
در چنین شرایطی و با چنین نگرشی معلوم است که ۲ سال باید در انتظار اکران بمانیم. زمان اکران نیز سینمای مناسب در اختیار ما قرار نمیدهند و تبلیغات مناسبی در اختیار ما نمیگذارند. به همین دلیل است که تاثیر سینمای ایران در حل مسائل روز جامعه هیچ است، در حال حاضر سقف آرزوهای ما این است که سوال ایجاد کنیم اما همین را هم نمیتوانیم چرا که اجازه طرح سوال نداریم چه برسد که بخواهیم راهکار نشان دهیم. بعد میگوییم چرا در حوزه فرهنگ هیچ کاری برای مشکلات اجتماعی انجام نمیدهد، در حالی آن کسی که خود مسئول حوزه فرهنگ است، نمیخواهد چنین فیلمهایی دیده شود.
* نام «شاهکش» را برای فیلم انتخاب کردید درحالی که این اسم تنها در حد یک نام باقی میماند و هیچ کاربردی دیگری ندارد.
امیرخانی: اسم فیلم قرار است در فیلم و قصهای که روایت میشود مورد استفاده قرار گیرد، «شاه کش» در قصهای که الان نمیبینید معنا پیدا میکرد، در واقع «شاه کش» یک اسلحه بسیار کوچک است که برای ترورهای از فاصله نزدیک استفاده میشود و در قصه اصلی این شاهکش کارکرد داشت و فیلم با آن تمام میشد، اما به دلیل اجبار در تغییرات پایانی فیلم همه چیز تغییر کرد.
* خلاصه داستانی که برای فیلم منتشر شده بود نیز چندان با داستان همخوانی نداشت. خلاصهای که شامل «گوزنِ قرمز از پشتِ صخرهٔ یخزده، نگاهی به مردِ شکارچی که سیگاری دود میکند میاندازد. گرگ، مچاله از سرما سرفهای میکند. گوزنِ قرمز: میخواد چی کار کنه؟ گرگ: نمیدونه میخواد چی کار کنه. گوزنِ قرمز: اینا که نمیدونن میخوان چی کار کنن خطرناکترن… من برمیگردم!»
امیرخانی: از خلاصه داستانها خوشم نمیآید، به همین دلیل تصمیم گرفتم خلاصه داستانی منتشر کنم که ربطی به فیلم نداشته باشد! البته این را باید بگویم که نام هتل «گوزن قرمز» است که نمادهای آن در هتل دیده میشود، گوزن قرمز به ترکی به معنای مارال است و مارال همان زنی است که جسدش پیدا شده است.
Δ