فرشته صدرعرفایی بازیگر «شبی که ماه کامل شد» ضمن تشریح مراحل همکاری با نرگس آبیار این فیلم را روایتی از قربانی شدن «عشق» توصیف میکند. فرشته صدرعرفایی بازیگر سینما در گفتگو با سینما خراسان درباره حضورش در فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار که در بخش مسابقه سی و هفتمین […]
فرشته صدرعرفایی بازیگر «شبی که ماه کامل شد» ضمن تشریح مراحل همکاری با نرگس آبیار این فیلم را روایتی از قربانی شدن «عشق» توصیف میکند.
فرشته صدرعرفایی بازیگر سینما در گفتگو با سینما خراسان درباره حضورش در فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار که در بخش مسابقه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر قرار دارد، گفت: نرگس آبیار در «شبی که ماه کامل شد» ضمن داشتن یک فیلمنامه خوب، توانسته بود یک گروه بسیار خوب را هم کنار هم جمع کند به طوری که همکاری با آنها لذت بخش بود.
وی افزود: همه ارکان این فیلم از بازیگران گرفته تا عوامل پشت صحنه از درجه یکها بودند که گردهم آمدند برای مثال در بخش گریم ایمان امیدواری زحمت زیادی کشید و طراحی فوقالعادهاش به بازیگران و فیلم کمک بزرگی کرد. همین طور فیلمبردار خوبمان سامان لطفیان که خودش را با میزانسن و بازیگران هماهنگ و همراه میکرد و در سکوت و آرامش بازیگران را حتی در شرایط سخت فیلمبرداری همراهی میکرد. همچنین محمدرضا شجاعی بهعنوان طراح صحنه و لباس و مهدی صالح کرمانی بهعنوان صدابردار و همینطور گروه کارگردانی و… دیگر همکاران عالی انتخابهای هوشمندانه و درست خانم آبیار بودند.
بازیگر «کوچه بینام» در بخش دیگر از صحبتهایش عنوان کرد: «شبی که ماه کامل شد» به موضوع عشق میپردازد و بیان میکند که چگونه بنیادگرایی و افراطیگری، عشق و آرزوهای زیبا را به مسلخ میبرد و به جای آن نفرت، خشم، بدبینی و دشمنتراشی واهی را مینشاند که زنان و کودکان اولین قربانیان این جنگها و تفکرات افراطی و بنیادگرایانه هستند.
وی درباره لهجههای این فیلم گفت: امین میری بازیگر «شبی که ماه کامل شد» مربی ما در زمینه زبان و لهجه بود و همه چیز را با دقت و حساسیت زیاد کنترل میکرد به طوری که در تمام صحنهها حضور داشت و از هیچ چیزی چشم پوشی نمیکرد حتی در صداگذاری با دقت و وسواس زیاد به کنترل امور میپرداخت تا اشتباهی رخ ندهد.
این بازیگر در پایان عنوان کرد: من قبل از شروع نقشم یعنی ۲ هفته یا بیشتر زمان داشتم که در بلوچستان با مردم و زندگیشان آشنا شوم که آنها با بزرگواری من را به منزلشان راه دادند و بر سر سفرهشان مهمانم کردند من نیز به عروسیشان رفتم و از رفتارهاشان در خانواده و کوچه وخیابان الگو برداری کردم ضمن اینکه خانم آبیار هم عکسها و فیلمهایی که از مردم محلی گرفته بودند در اختیارم قرار داد.
Δ