حسین مسافرآستانه که این روزها نمایش «برگشتن» را با موضوع مصائب خرمشهر در سالهای پس از جنگ روی صحنه دارد، تأکید میکند که در تئاتر قرار نیست چیزی را به مخاطبش تحمیل کند. به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان به نقل از مهر، این روزها نمایش «برگشتن» به نویسندگی خیرالله تقیانیپور، دراماتورژی محسن شاه کرم و […]
حسین مسافرآستانه که این روزها نمایش «برگشتن» را با موضوع مصائب خرمشهر در سالهای پس از جنگ روی صحنه دارد، تأکید میکند که در تئاتر قرار نیست چیزی را به مخاطبش تحمیل کند.
به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان به نقل از مهر، این روزها نمایش «برگشتن» به نویسندگی خیرالله تقیانیپور، دراماتورژی محسن شاه کرم و کارگردانی حسین مسافرآستانه در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر در حال اجراست. این اثر نمایشی که تهیه کنندگی آن بر عهده جواد نوری است روایتگر ماجرای مهندسی با نام عماد است که قصد احداث مجتمعی تجاری در منطقهای از شهر خرمشهر را دارد و در مقابل فردی با نام راشدی مخالف این ماجراست و اصرار دارد که نباید در خرمشهر چنین ساخت و سازهایی انجام شود.
به مرور زمان مشخص میشود که عزت برادر بزرگ عماد در جنگ تحمیلی مفقودالاثر شده است و عماد و راشدی از همرزمان عزت بودهاند. عماد دارای همسر و ۲ فرزند است که به در طول داستان نمایش واقعیتی درباره داستان زندگی این خانواده مطرح میشود.
مادر عماد معتقد است که با عزت در ارتباط است و عزت را میبیند. در بخش میانی نمایش «برگشتن» فاطمه رادمنش در نقش ۳ مادر شهید به ایفای نقش میپردازد که هر ۳ مادر چشم انتظار بازگشت فرزندشان هستند و مواجه این ۳ مادر با کاراکتر امیری با بازی علی غابشی لحظاتی طنز را رقم میزند که در عین حال تألم برانگیز هستند و مخاطب را به فکر وا میدارند.
«برگشتن» با طراحی صحنه منوچهر شجاع بدون استفاده از آکساسوآر خاصی اجرا میشود؛ در ۲ طرف صحنهها چند فضا برای ورود و خروجهای بازیگران و کاراکترهای نمایش در نظر گرفته شده و میان مخاطبان و صحنه نمایش نیز پردهای نازک قرار دارد که مخاطب از پس این پرده شاهد اتفاقات روی صحنه است.
کاراکترهای نمایش به ندرت در مقابل یکدیگر دیالوگ میگویند و گاه نگاه شان به سوی مخاطب است. میزانسنها به صورت خطهای شکسته هستند و فضای نمایش فضایی خیال گونه دارد.
حسین مسافرآستانه کارگردان و شیرین بینا، فاطمه رادمنش و علی غابشی ۳ بازیگر نمایش «برگشتن» با حضور در سینما خراسان طی نشستی به گفتگو در خصوص موضوع اثر، شرایط موجود برای تولید و اجرای آثار با موضوع دفاع مقدس و جنگ و همچنین بخشهای مختلف نمایش «برگشتن» پرداختند.
در ذیل بخش اول این نشست را میخوانیم:
* در سالهای اخیر کمتر نمایشهایی تولید و اجرا شدهاند که دغدغههای اجتماعی خود را با موضوع مقاومت و وضعیت جغرافیای جنوبی ایران مطرح کنند؛ البته اگر هم آثاری بوده اکثرشان به صورت کلیشهای به موضوع پرداختهاند. نمایش «برگشتن» دغدغهای اجتماعی و سیاسی درباره وضعیت جغرافیایی خرمشهر است؛ شهری که گرامی داشته میشود ولی عملکرد درستی نسبت به آبادانی آن وجود ندارد. برخی مواقع گروهها به دنبال اجرای نمایشهایی با موضوع دفاع مقدس و مقاومت میروند تا بتوانند به راحتی مجوز اجرا و حمایت مالی را دریافت کنند. شما درباره دغدغه پرداختن به موضوع خرمشهر و شرایط آن و اجرای نمایش «برگشتن» صحبت کنید.
حسین مسافرآستانه: در ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم که سالهای سال است که مترصد فرصت برای تئاتر کار کردن بودم ولی شرایط را برای کار کردن مناسب ندیدم و همچنان هم نامناسب میبینیم ولی خیرالله تقیانی پور، جواد نوری و مرتضی شاهکرم باعث شدند تا بتوانم بعد از سالها تئاتر کار کنم. اگر این ۳ نفر نبودند نمیتوانستم نمایش «برگشتن» را روی صحنه ببرم، هر ۳ نفر بر گردن این نمایش حق دارند.
خوشبختانه گروهی خوبی نیز برای نمایش «برگشتن» دور هم جمع شدند و بازیگران بسیار با کار همراه بودند. من در همان ابتدا به بازیگران گفتم که هر روز در تمرینها ما تغییراتی را خواهیم داشت و حتی حالا در اجرا هم هر شب تغییرهایی را داریم؛ بازیگران با این شرایط به خوبی کنار آمدند و من از همه آنها تشکر میکنم.
موضوع نمایش «برگشتن» در ابتدا دغدغهای شخصی بود که به دغدغهای جمعی تبدیل شد. در بین متنهایی که به من پیشنهاد شد نمایشنامه «برگشتن» را انتخاب کردم زیرا شخصا از دهه ۶۰ نسبت به خرمشهر و منطقه جنوب ایران عرق خاصی پیدا کردم زیرا بهترین سالهای عمرم را چه در زمان جنگ و چه بعد از جنگ در آن منطقه گذراندم. حتی بیشترین فعالیتهای تئاتری خود را در این منطقه و جغرافیا انجام دادم. مسأله نمایش «برگشتن» دغدغه شخصی خودم نیز بوده ولی این مسأله شخصی را در اجرا دخالت ندادم و تنها در نمایش طرح مسأله میکنیم که چرا باید خرمشهر به عنوان نمونه در طول این همه سال اینقدر بلاتکلیف باقی بماند.
مسافر آستانه: اگر قرار است خرمشهر به عنوان موزه باقی بماند، بخشی از شهر را تبدیل به موزه کنند و شرایط را برای زندگی مردم شهر فراهم کنند. در نمایش «برگشتن» نسبت به این وضعیت قضاوت نکردم و قصد قضاوت هم نداشتماگر قرار است خرمشهر به عنوان موزه باقی بماند، بخشی از شهر را تبدیل به موزه کنند و شرایط را برای زندگی مردم شهر فراهم کنند. در نمایش «برگشتن» نسبت به این وضعیت قضاوت نکردم و قصد قضاوت هم نداشتم. چگونه طرح کردن مسأله بدون قضاوت و دارا بودن کیفیت قابل قبول اجرایی برایم در نمایش «برگشتن» مهم بود تا مخاطب به خوبی مسأله مطرح شده و اجرا را ببیند. متأسفانه این روزها هیچ کس حوصله شنیدن حرف جدی را ندارد و سعی میشود با شوخی از کنار جدی ترین مسائل زندگی عبور کند ولی برای هنرمند زندگی باید جدی باشد. برای من نیز موضوع مطرح شده در نمایش «برگشتن» جدید بود.
قصدم این نبود که در تئاتر چیزی را به مخاطب تحمیل کنم زیرا معتقدم قرار تئاتر این نیست که شعار دهد و چیزی را به مخاطب تحمیل کند. تئاتر مسائل انسانی را طرح میکند و به همین دلیل است که میگویند تئاتر باعث رشد فرهنگی و اجتماعی میشود. وقتی یک اثر مخاطب را به فکر وادار کند، مخاطب میتواند با فکر کردن به موضوع به ارتقای فکری و اندیشهای برسد.
علی غابشی: من بچه خرمشهرم؛ شهری که هنوز در کوچه هایش که بروید صدای ضجه زنی را میشنوید که منتظر است فرزندش از جنگ برگردد. وقتی که مرتضی شاهکرم برای اولین بار نمایشنامه «برگشتن» را خواند، پرداختن به موضوع اثرات جنگ روی آدمها بعد از جنگ من را ترغیب به کار کرد. آقای مسافرآستانه اصرار داشت که هیچ شعارزدگی در کار نباشد. سعی کردیم داستانهای مادران نمایش که منتظر بازگشت فرزندانشان هستند، مستند باشد؛ «مامان علی» و «ننه احمد» مادرانی هستند که من در خرمشهر آنها را میشناسم و با کمک آقای شاه کرم به عنوان دراماتورژ کار، داستان واقعی این مادران و فرزندانشان را وارد نمایش «برگشتن» کردیم.
خرمشهر شهری است که اسمش خرمشهر است ولی خرم نیست؛ آبادان آبادی ندارد، شادگان شادی ندارد و دشت آزادگان آزادی ندارد. در نمایش «برگشتن» تمام تلاش مان را کردیم که گوشهای از وضعیت اسفناک شهر خرمشهر را روی صحنه نشان دهیم. من خرمشهری هستم و دردها را میفهمم و با آنها بزرگ شده ام ولی آقای مسافرآستانه به من گفت که قرار نیست روی صحنه با مخاطب درد و دل بکنیم.
شیرین بینا: فکر میکنم همیشه دینی نسبت به مردم جنوب کشور داریم که باید به هر طریق ممکن و ما از طریق تئاتر باید ادا کنیم. وقتی نمایش «برگشتن» را خواندم این جنبه از کار من را تحت تأثیر قرار داد که به جنوب ایران و شهر خرمشهر میپردازد. نکته قابل تأمل اینجاست که وقتی با برخی از دوستان رسانهای تماس گرفتم و آنها را برای تماشای نمایش «برگشتن» دعوت کردم به من گفتند که شما کار سفارشی کردهاید و ما کار سفارشی را نمیبینیم.
فکر میکنم که نباید مردم نسبت به اتفاقی که در جنوب ایران و زمان جنگ رخ داد و شرایطی که مردم و شهرهای جنوب ایران دارند بیتفاوت باشند. ما باید به آباد شدن مناطق جنوبی ایران کمک کنیم زیرا مردم آن مناطق همچنان امیدوار به بهتر شدن شرایط زندگی شان هستند.
فاطمه رادمنش: سال ۱۳۹۲ بخت این را داشتم که وارد استان خوزستان شوم که جغرافیای بسیار زیبایی دارد. چیزی که باعث شد تا اشک من سرازیر شوم این بود که چهره جنگ همچنان در آنجا دیده میشود و دردآور این است که ساکنان این استان جنگ را نمیخواستند و جنگ بر آنها تحمیل شد و خانه شان را ویران کرد و هنوز بعد از سالها خانه خرابه مانده است.
من اهل جنوب شرق ایران هستم و جنگ را بهصورت مستقیم حس نکردم و خانواده شهید نیز نیستم ولی در خویشاوندانمان شهید داشتیم زیرا استان ما هم عرق خاصی به وطن دارند و در زمان جنگ تحمیلی نیز مشارکت بالایی در دفاع مقدس داشتند. همه اینها باعث شد تا نسبت به تاریخ دفاع مقدس تعصب پیدا کنم و فکر نکنم تا آخرین لحظه عمرم این حس را از دست بدهم.
فکر میکنم به عنوان یک هنرمند تا لحظهای که زنده هستم به مردم جنوب ایران و کسانی که در جنگ و دفاع مقدس ایثار کردند، مدیونم.
شیرین بینا: فکر میکنم همیشه دینی نسبت به مردم جنوب کشور داریم که باید به هر طریق ممکن و ما از طریق تئاتر باید ادا کنیم. وقتی نمایش «برگشتن» را خواندم این جنبه از کار من را تحت تأثیر قرار داد که به جنوب ایران و شهر خرمشهر میپردازدحدود ۲۰ سال است که وارد تئاتر شده ام و حوزه جنگ و دفاع مقدس یکی از عرصههایی است که بیشترین تجربه فعالیت تئاتری در آن را داشتم. هر وقت درباره مادران شهید صحبت کرده ایم مغموم و گریان صحبت کرده ایم ولی ویژگی نمایش «برگشتن» اینگونه نیست و با طنز در این باره صحبت میکنیم که در نهایت باعث تلخ خندی روی صورت مخاطب میشود.
غابشی: برای مادران شهید دیگر این شرایط امری عادی شده است و اینکه بخواهیم با زبان طنز درباره موقعیتی که در آن هستند صحبت کنیم بهتر است تا با اندوه و گریه.
رادمنش: در نمایش «برگشتن» مخاطب به برخی لحظهها و موقعیتهای طنزی که این مادران ایجاد میکنند، میخندد ولی همزمان از تنهایی این مادران شهید قلب مخاطب به درد میآید. برای من این نگاه نویسنده، دراماتورژ و کارگردان به تیپ کاراکتری به عنوان مادر شهید، نگاه متفاوتی بود. برای خود من هم تجربه جدیدی بود.
* در صحبتهایتان به ویژه صحبتهای خانم بینا اشاره شد به موضوع سفارشی بودن؛ بخشی از این نگاه غلط و انگ سفارشی خوردن به برخی آثاری که به موضوع جنگ و دفاع مقدس میپردازند، نشأت گرفته از تصمیمگیری و نگاه اشتباه مدیران و مسئولان تصمیم گیرنده هنری و تئاتری درباره تئاترهای موضوعی و دفاع مقدس است. بخشی نیز به دلیل عملکرد و فعالیت برخی هنرمندان تئاتر نیز هست که برای کسب درآمد و دریافت حمایت به سراغ آثاری سطحی میروند که با صرف کمترین زمان تولید شوند. از دیدگاه شما سهم هنرمندان و مدیران در شکل گیری انگ سفارشی بودن کارهای با موضوع دفاع مقدس چه میزان است؟
مسافرآستانه: فکر میکنم هم هنرمندان و هم مدیران با هم در این قصور شریک هستند. اصل اینکه تولید بگ تئاتر یا فیلم یا موسیقی ارزشمندی که به عنوان یک نیاز ارزشی برای جامعه احساس میشود و به عنوان یک تکلیف برای جامعه هنری فرض میشود سفارش داده شود، هیچ ایرادی ندارد. خیلی خوب است که مدیران اینقدر باهوش باشند که بتوانند موضوعاتی را سفارش دهند که نیاز فرهنگی است.
من با اصل سفارشی بودن مشکلی ندارم ولی آنقدر چگونگی این سفارش دادن بد اعمال شده است که به ضد خود عمل میکند. سفارش دهنده به دلیل پر کردن یک مناسبت و نه برطرف کردن یک نیاز فرهنگی، در آخرین لحظه و بدترین شرایط به یک نفر سفارش کار میدهند. هنرمند هم مقصر است به دلیل اینکه بدون اینکه نسبت به موضوع سفارش دغدغهای داشته باشد، سفارش را میپذیرد. این اتفاق دردناک است و همین اتفاق است که بحث سفارشی را تبدیل به یک انگ نامطلوب کرده است.
این هوشمندی مدیر و هنرمند است که یک موضوع و نیاز فرهنگی را در قالب سفارش دادن و با حمایت مناسب، به صورت یک کار با کیفیت تولید کند. هنرمند نباید به خود خیانت کند و تنها به دلیل یک حمایت ناچیز و در مدت زمانی کم، یک اثر سطحی و بی کیفیت را تولید و روی صحنه ببرد. هنرمند کاسب نیست و نگار کاسب کارانه موضوع سفارش را خراب میکند.
من ۱۰ سال است کار نکرده ام و اگر قرار بود سفارشی کار کنم طی این ۱۰ سال کار میکردم. هیچ کسی هیچ سفارشی به ما نداده است. ما از سال گذشته به دنبال سالن بودیم و در شرایط سخت تر از شرایط معمول کارکردیم. جواد نوری از سال گذشته پیگیر بود و نوبت سالن را از سال گذشته برای قرار گرفتن در اجراهای سال ۹۸ گرفتیم. امیدواریم از ما حمایت کنند چون به شدت نیاز به حمایت داریم زیرا تئاتر بدون حمایت نمیتواند روی پای خود بایستد.
* هزینههای تولید تئاتر بسیار بالاست…
مسافرآستانه: هیچ کس نمیدانست که ما چه کاری را انجام میدهیم که بخواهد به ما سفارش بدهد. مسئولین وقت هیچکدام خبر نداشتند که متن مورد نظر ما برای اجرا چیست و ما یک ماه مانده به اجرا برای دریافت مجوز، نمایشنامه را معرفی و ارائه کردیم. تر ۶ ماه قبل روی نمایشنامه کار میکردیم زیرا میخواستیم به کیفیتی که مدنظرمان است دست پیدا کنیم. جلسات متعددی را با تهیه کننده، نویسنده و دراماتورژ قبل از اینکه تمرینها را شروع کنیم، برگزار کردیم و نمایشنامه چند بار بازنویسی شد.
هر کدام از مدیران که فکر میکنند نمایش «برگشتن» اثر خوبی است، از نمایش حمایت کنند.
بینا: اسم سفارشی کار کردن به این دلیل تبدیل به انگ شده است که اکثر کارهای سفارشی مملو از شعار و سطح کیفی پایین است. آنقدر این کارها بیکیفیت هستند که سفارشی بودن کار تبدیل به یک ضد تبلیغ میشود. هیچ کس علاقهای ندارد که در کار سفارشی حضور داشته باشد مگر اینکه بازیگرانی که نیاز مالی دارند.
نمایش «برگشتن» یک اثر بدون شعار است و به شکل مینی مالیستی ایده و دیدگاهی را مطرح میکند که شاید تلنگری برای مردم و مسئولان باشد.
* در تاریخ تئاتر ایران بعد از انقلاب اسلامی کارهای سفارشی درخشانی داشتیم که توسط هنرمندان بزرگ تئاتر ایران تولید و اجرا شده و ماندگار شدند ولی بحث آماری شدن کارهای سفارشی از سوی مدیران و مسئولان تئاتری به این روند آسیب زد.
غابشی: تعدد جشنوارهها نیز به تئاتر ایران آسیب زده است و جشنوارهها مانند سرطان رشد میکنند. ما در کشور در حال حاضر نزدیک به ۱۶ جشنواره با موضوع دفاع مقدس داریم. مگر چقدر میتوان ایده پردازی کرد که بتوان در ۱۶ جشنواره آثاری با کیفیت با موضوع دفاع مقدس داشت. موضوع این است که وقتی قرار باشد جشنوارهای با موضوع دفاع مقدس برگزار شود، در استان حمایتهای لازم از سوی استاندار و فرماندار و اداره کل ارشاد استان و نهادهای دیگر انجام میشود و بودجه در اختیار میگذارند.
مسافرآستانه: ما از آغاز میدانستیم که در نمایش «برگشتن» میخواهیم چه کاری انجام دهیم. ما در بازنویسی برایمان قصه زیاد مهم نبود بلکه درآمدن شکل اجرایی برای مان مهم بود. ما میخواستیم کاری کنیم که در کمترین استفاده از عناصر تئاتری بیشترین بهره برداری را داشته باشیممسافرآستانه: نکته قابل توجه این است که پذیرفته نشدگان یک جشنواره، پذیرفته شدگان جشنواره دیگر هستند و این چرخه در میان تعداد بالای جشنوارههای تئاتر تکرار میشود. متأسفانه تعدد جشنوارهها باعث تعدد اندیشه و تعدد آثار قابل توجه نشده است. اگر جشنوارهها هدفمند باشند و خروجی قابل توجهی که به فرهنگ جامعه کمک کند داشته باشند، خوب است.
* متأسفانه در حال حاضر جشنوارهها صرف جشنواره برگزار میشوند. حالا برویم به سراغ نمایش «برگشتن»؛ این اثر در شکل و شیوه اجرا کاملا کارگاهی است. اگر اینگونه بوده درباره این روند صحبت کنیم.
مسافرآستانه: ما از آغاز میدانستیم که در نمایش «برگشتن» میخواهیم چه کاری انجام دهیم. ما در بازنویسی برایمان قصه زیاد مهم نبود بلکه درآمدن شکل اجرایی برای مان مهم بود. ما میخواستیم کاری کنیم که در کمترین استفاده از عناصر تئاتری بیشترین بهره برداری را داشته باشیم؛ قصدمان مقصرگویی بود در عین حال که گفتن را کامل انجام دهم. ما میخواستیم با اقتصار گویی کامل گفته باشیم بنابراین تمام صحنههای ما در هم طنیده است. برخی صحنههای ما واقعی و برخی صحنه خیالی است؛ برای این ذهنیت کاراکتر را روی صحنه شکل دهیم نباید نیاز به ابزار داشته باشیم. ما در ابتدای نمایش یک قرارداد با مخاطب میگذاریم که تا پایان نمایش تکلیف مشخص است و مخاطب این قرارداد را بدون هیچ آکس سوآر و وسایل خاصی این قرارداد را میپذیرد. تمام تلاش ما این بود که قراردادی چندگانه با مخاطب نداشته باشیم که مخاطب سردرگم شود.
در نمایشهای آیینی و سنتی خیلی عادت فرهنگی ما بر مبنای قراردادها ریشه دار است؛ در تعزیه یک تشت آب میگذاریم و مخاطب میپذیرد که نهر فرات است. این کمینه گرایی در سنت نمایش ایران از قدیم بوده؛ چیزی که امروز به عنوان هنر مینیمالیستی از غرب به سوی ما برگشته است در سنت ما ریشه دار است و مخاطب به راحتی با قراردادهای نمایشی کنار میآید.
حتی جنس بازیها را هم سعی کردیم به ساده ترین شکل داشته باشیم که در عین حال رسیدن به این سادگی کار بسیار سختی است. تلاش برای زیاد یا کم بازی کردن وجود ندارد و اندازه را خود نمایش برای ما مشخص میکند. در این نگاه متوجه شدیم که نیاز به چیزی اضافه روی صحنه نداریم. تنها برای ایجاد قابهایی درست در میزانسنها از چند سکوی ساده استفاده کردیم. «برگشتن» با نگاهی مینیمالیستی در تلفیقی با فرم به عنوان یک ضرورت در اجرا که هر ۲ در اختیار محتوا هستند، شکل گرفته است.
رادمنش: زمانی که آقای تقیانیپور نویسنده «برگشتن» و آقای مسافرآستانه درباره کاراکتر ۳ مادر شهید در نمایش با من صحبت کردند …
* شما چندی پیش با ایفای نقش مادری شهید در برنامه تلویزیونی «عصر جدید» در ذهن مخاطب شناخته شدهاید…
رادمنش: بله، در خود من هم این نگاه وجود دارد که هر کاراکتری که ایفا میکنیم باید احترام را نسبت به واقعیت آن کاراکتر که در اینجا مادران شهید است، بیشتر کند نه کمتر. به عنوان مثال ما باید به گونهای از ابزار خودمان که تئاتر است استفاده کنیم تا احترام و عزت جانبازان در جامعه بیشتر شود. نگاه خودم این بود که کاراکتر مادر شهید را بسیار جذاب اجرا کنم که مخاطب به سمت کاراکتر کشیده شود.
وقتی با من درباره کاراکترهای مادر شهید نمایش «برگشتن» صحبت شد، ایده یک خطی از مادران وجود داشت که با بحثهایی که با حضور کارگردان، نویسنده، دراماتورژ و من انجام شد کاراکترها به شکلی که در نمایش «برگشتن» اجرا میشوند، رسیدند.
بینا: سخت است که بخواهید ابزار یک بازیگر را که بیان احساسی و میمیک صورت و بدن بخشی از آن هاست از او بگیرید و خیلی هرس شده روی صحنه به ایفای نقش بپردازد. برای من سخت بود ولی با هدایت آقای مسافرآستانه و نویسنده و دراماتورژ توانستیم به این شکل از بازی برسیم. مخاطبان نیز با کار ارتباط برقرار کرده اند و بازخورد مخاطبان را از نزدیک دیده ام و راضی هستند.
ادامه دارد…
Δ