تهیهکننده فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» با اشاره به حضور استعدادهای جوان و تازهکار در تیم تولید این فیلم، تأکید دارد که از نظر بودجه تولید، فیلمی ارزان اما آبرومند ساختهاند. به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان به نقل از مهر، فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» که از نیمه آبانماه اکران عمومی خود را آغاز […]
تهیهکننده فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» با اشاره به حضور استعدادهای جوان و تازهکار در تیم تولید این فیلم، تأکید دارد که از نظر بودجه تولید، فیلمی ارزان اما آبرومند ساختهاند.
به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان به نقل از مهر، فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» که از نیمه آبانماه اکران عمومی خود را آغاز کرده است، با گذشت سه هفته مجموع فروش خود را از مرز یک میلیاردتومان عبور داده و نزدیک به ۱۴۰ هزار مخاطب را به سالنهای سینما کشانده است.
اولین فیلم سینمایی امیر داسارگر، حالا موفقترین فیلم کودک و نوجوان در حال اکران در سینماها است و احتمالاً با جدیتر شدن حضور گروههای دانشآموزی در اکرانهای ویژه این فیلم میتوان شرایط مساعدتری برای ادامه فروش آن متصور بود.
همزمان با اکران فیلم در سینماها میزبان عوامل اصلی آن در سینما خراسان بود. در بخش نخست گفتگوی صریح سینما خراسان با تهیهکننده و کارگردان «منطقه پرواز ممنوع»، حامد بامروتنژاد و امیر داسارگر پاسخگوی بخشی از مهمترین ابهامات و حواشی پیرامون فیلم خود بودند.
در ادامه بخش دوم و پایانی این گفتگوی صریح را میخوانید؛
* آقای بامروتنژاد با توجه به شرایطی که درباره تولید محصول برای گروه سنی نوجوان مطرح کردید، بازهم به نظر میرسد برای ورود جدیتر به عرصه تهیهکنندگی سینما، دست به یک ریسک زدهاید…
حامد بامروتنژاد: نکتهای که آقای داسارگر درباره «تولید علم» و تجربه نوع تازهای از فیلمسازی مطرح کرد، حتماً در فرآیند توزیع هم باید اتفاق بیفتد. بالاخره ما فیلمی تولید کردهایم که مخالف عادات سینماروها است. از ابتدا ما «منطقه پرواز ممنوع» را برای مخاطبی ساختیم که سینمای امروز ایران در سبد مصرفی او جایی ندارد. امروز مگر ما چند «نوجوان سینمارو» داریم؟ انتخاب این مخاطب حتماً برای من حکم ریسک را داشته است…
* بهنوعی قرار بوده گروهی را مجاب کنید که با سینما آشتی کنند.
بامروتنژاد: حکایت همان «من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر» است. من میخواستم با مخاطبی حرف بزنم که اساساً اهل شنیدن صدای سینما نبوده است. سختی کار من دقیقاً همین جا بود. این همان تولید علم است؛ ما مخاطبی داشتیم که پیشتر نمونهای از فیلمسازی برای او تجربه نشده بود و در واقع کارمان تبدیل به یک آزمونوخطا شد و بهصورت جمعی همهمان نوع تازهای از فیلمسازی و ارتباط با مخاطب متفاوت را داریم یاد میگیریم.
* یکی دیگر از نکات حاشیهای مطرح شده درباره فیلم این است که «منطقه پرواز ممنوع» لااقل بهاستناد ویترین بصری و خروجیاش روی پرده، فیلم گرانی به نظر میرسد و همزمان میدانیم که فیلم محصول «مدرسه عمار» است و اساساً بنای تولیدش بر حمایتهای مردمی بوده است. بهعنوان تهیهکننده درباره نسبت این ویترین گران و بودجه مردمی فیلم توضیح میدهید؟
بامروتنژاد: اتفاقاً خیلی علاقهمندم همین ویترین را به یک تهیهکننده سینما نشان دهید و از او بخواهید برای همین کیفیت یک برآورد مالی بدهد…
* اول بگویید واقعاً فیلم گران تولید شده است؟
بامروتنژاد: قبل از ارزانی یا گرانی، اجازه بدهید درباره ویژگیهای تولید نکاتی را بگویم. ما سعی کردم فیلمی را بسازیم که در نگاه اول «آبرومند» باشد و در عین حال در تولید، نیازهای قصه را برآورده کند. ما نیاز به طبیعتی داشتیم که در حاشیه آن مباحث محیط زیستی داستان مطرح شود. همزمان فیلم کودک و نوجوان میساختیم و طبیعتاً در یک اتاق چهاردیواری با دیوارهای گچی نمیتوانستیم با نوجوان امروزی ارتباط برقرار کنیم. نیازهای دیگری هم بود که ژانر داستان به ما تحمیل میکرد.
با وجود این موارد باید به این نکته هم اشاره کنم که «منطقه پرواز ممنوع» تنها کارگردانش کار اولی نبود، بلکه در خیلی از رستههای ساختش اعتماد به جوانها شده است. همین فیلم را اگر بخواهید با نیروی کار امروز سینمای ایران بسازید، قطعاً برای این کیفیت باید دستمزدهای بالا هم پرداخت کنید. تصویربردار ما، تدوینگر ما، طراحی و ترکیب صدای فیلم همه کار اولشان در سینما بوده است. همین ویترینی که بهزعم شما گران بهنظر میرسد، ببینید با چه عواملی حاصل شده است. جز معدود مواردی که باید سراغ آدمهای باسابقه و برند میرفتیم، در سایر موارد همه کارها را با جوانها پیش بردیم…
* و این طبیعتاً هزینههای تولید را بسیار تعدیل کرد…
بامروتنژاد: بله تعدیل کرد و به ما اجازه میداد مثلاً برای داشتن یک لوکیشن خوب، بیشتر هزینه کنیم. ارزانی و گرانی فیلم را باید با تولیدات مشابه آن سنجید. ما در این فیلم سه نوجوان داریم که بازیگر هم نیستند. داستانش در نزدیک به ۵۰ لوکیشن روایت میشود. فیلمی که سیجی و جلوههای ویژه رایانهای دارد. هزینه تولید این فیلم را حتماً نباید با یک فیلم آپارتمانی با چهار بازیگر که نهایتاً ۳۰ روزه هم تصویربرداری میشود، مقایسه کرد. مضاف بر اینکه ما در ایامی سراغ ساخت این فیلم رفتیم که در پیک گرانیها بودیم و حتی رب گوجه فرنگی روز به روز گرانتر میشد. در مجموع این شرایط ما تولید آبرومند داشتیم اما فیلم گران نساختیم.
بامروتنژاد: با وجود این موارد باید به این نکته هم اشاره کنم که «منطقه پرواز ممنوع» تنها کارگردانش کار اولی نبود، بلکه در خیلی از رستههای ساختش اعتماد به جوانها شده است. همین فیلم را اگر بخواهید با نیروی کار امروز سینمای ایران بسازید، قطعاً برای این کیفیت باید دستمزدهای بالا هم پرداخت کنید* درباره شائبه بودجه مردمی فیلم بهواسطه انتصاب به مدرسه عمار هم توضیح میدهید.
بامروتنژاد: مردمی بودن «عمار» چند وجه دارد. یکی از مهمترین این وجوه هم این شعار است که «فیلمها به دیدن شما میآیند». قصد عمار از ابتدا این بود که دامنه مخاطبان سینمای ایران را وسعت ببخشد و افرادی که در حالت عادی مخاطب سینمای ایران نیستند را جذب خود کند. پس «مردمی بودن» تعابیر مختلفی میتواند داشته باشد. حتماً چنین فیلمی نمیتوانست با بودجه برآمده از حمایت مردم ساخته شود اما حتماً در فرآیند فروش تلاش میکنیم این وجه مردمی بودن را اجرایی کنیم.
* برای پیدا کردن و جذب این مخاطبان قهر کرده با سینما، چه نقشه راهی برای عرضه داشته و دارید؟
بامروتنژاد: وقتی صحبت از مخاطب هدف تازه میکنیم، طبیعتاً باید بپذیریم که سازوکار موجود در شبکه توزیع سینما هم به کار نمیآید. معتقدم هر کسبوکاری مخاطبانی دارد و براساس مهندسی معکوس، با توجه به مخاطب مدنظر، به یک فرآیند عرضه میرسد. مثلاً از طریق مهندسی معکوس سلیقه مخاطبان، سینمای ایران به سازوکار بلیتفروشی از طریق سامانه «سینماتیکت» رسیده است.
اما الزامی نیست که گروه دیگر مخاطبان هم الزاماً با همین سازوکار سراغ سینما بیایند. اینها البته به این معنا نیست که ما برای عرضه فیلم نگاهی به گروه فعلی مخاطبان سینمای ایران نداشتهایم که فکر میکنم برای این گروه هم بیش از استانداردهای مرسوم کار کردهایم، اما در کنار این گروه به فکر مخاطبان فراموششده بودهایم. شما تصور کن، بهترین محصول را برای مخاطبان نوجوان تولید کردهای، سؤال جدیتر این است که چگونه میخواهی این محصول را به دست مخاطبانش برسانی؟
* و برای پاسخ به این سؤال شما در حال آزمونوخطا هستید؟
بامروتنژاد: بله. این جزو سختیهای کار ما است. داریم به مسیرهای مختلف فکر میکنیم و میسنجیم تا به مخاطب مطلوب و هدف خود برسیم.
* آقای داسارگر در ابتدای گفتگو اشاره کردید که به سینما آمدهاید تا حرفهایی از جنس فیلمی که ساختهاید را بزنید. حالا که «منطقه پرواز ممنوع» در حال اکران است آیا نگاهتان به فیلمسازی تغییر نکرده است؟ در بلندمدت امکان دارد وسوسه شوید و بهعنوان یک کارگردان بخواهید لااقل ژانرهای متنوع دیگری را هم تجربه کنید؟
داسارگر: معنی جملهای که ابتدا گفتم، این نبود که من امروز شمشیری در دست گرفتهام و میخواهم پیش بروم! بالاخره ما در همین سینما داریم کار میکنیم. شخصاً هم معتقدم در بدنه فعال سینمای ایران مشکل جدی وجود ندارد، بهخصوص در عوامل پشت دوربین که غالباً آدمها همدل هستند.
بچههای سینما جزو زحمتکشترینها هستند. واقعیت این است از این منظری که شما میگویید من هیچ نقشه مشخصی برای ادامه راهم ندارم کمااینکه برای ساخت فیلم اولم برنامهریزی قبلی نداشتم. باید منتظر بمانم و ببینم خدا چه میخواهد. اساساً اگر به سلیقه من بود، ژانر موردعلاقهام سینمای کودک و نوجوان نبود!
* اما دغدغه سینما و فیلمسازی دارید…
داسارگر: حتماً. البته اینکه آیا واقعاً دغدغه سینما دارم یا نه را فریمها و قابهای فیلمم باید نشان دهد نه اینکه خودم بخواهم ادعا کنم. خوشحالم برخی از اساتیدی که فیلم را دیدهاند، لااقل آن را توی سرم نزدند!
* خب سراغ بازیگران فیلم برویم. علاقهمندم نه بهعنوان بازیگر فیلم که بهعنوان یک مخاطب نوجوان حس و حالتان را درباره فیلم «منطقه پرواز ممنوع» بدانم…
علیرضا اکبری: تا امروز چند نوبت فیلم را دیدهام. در جشنواره فیلم کودک اصفهان در همه سئانسهای نمایش حضور داشتیم. فکر میکنم فیلم بسیار خوبی شده است و این را نه بهعنوان یکی از عوامل فیلم که براساس بازخوردی که از مخاطبان دیدهام میگویم. اینکه فیلم نه اثری برای کودکان و نوجوانان، بلکه یک فیلم اختصاصاً برای مخاطب نوجوان است، اتفاق بسیار خوبی است.
* در چند نوبتی که با هم سن و سالهای خودت فیلم را دیدی، چه ارتباطی با آن برقرار میکردند؟
اکبری: واقعاً همه حس خوبی به فیلم داشتند و حتی برخی دوست داشتند داستان بیشتر ادامه داشته باشد.
* شما برای حضور در این فیلم جایزه پروانه زرین بهترین بازیگر جشنواره کودک و نوجوان اصفهان را هم گرفتید. کمی از تجربه کاری خود در سینما و حس و حال این جایزه هم برایمان بگویید.
اکبری: منطقه پرواز ممنوع در واقع اولین تجربه بازیگری من بود و خدا را شکر که شروع خوبی برایم بود.
* چگونه برای فیلم انتخاب شدید؟
اکبری: اولین استارت من در بازیگری حضور در تئاتر بود که با خانم رضایی کاری را آغاز کردم. آرامآرام شناخته هم شدم تا اینکه آقای زینالعابدین تقیپور، مسئول انتخاب بازیگران این فیلم من را برای حضور در این فیلم دعوت کرد.
داسارگر: جامعه آماری ما برای پیدا کردن بازیگران نوجوان بیشتر همین گروههای مسجدی بودند. آقای تقیپور طی ۴ ماه از نزدیک به ۵۰۰ نوجوان تست بازیگری گرفت تا به این ترکیب رسید. یکی از نقاط قوت فیلم هم به اذعان مخاطبان، بازی همین نوجوانان است* آقای کرمانی شما هم کمی از حس و حالتان نسبت به فیلم بگویید.
متین کرمانی: همانطور که علیرضا گفت، ما چندین بار فیلم را دیدهایم و حداقل ۸ نوبت در اکران جشنواره اصفهان فیلم را در کنار مخاطبان نوجوان دیدیم. من هم معتقدم فیلم برای گروه سنی نوجوان فیلم خوبی است و اینگونه نیست که در سالن خستهکننده باشد.
* قبل از بازی در این فیلم چقدر اهل سینما رفتن بودید؟
کرمانی: هر از گاهی به سینما میرفتم و برخی فیلمها را هم دنبال میکردیم…
* فیلم شاخصی در ذهنتان هست که بهعنوان نوجوان تماشای آنها روی پرده سینما را دوست داشته باشید؟
کرمانی: واقعیت این است که فیلم مناسب گروه سنی نوجوان در سینمای ایران ساخته نمیشد و به همین دلیل اثر شاخصی هم بهعنوان یک فیلم نوجوان در ذهنم نیست.
* ورود شما به فیلم هم مانند علیرضا اکبری بود؟
کرمانی: من خیلی اتفاقیتر از اینها وارد پروژه شدم! در مسجد محلمان بودم که شنیدم گروهی دارد در مسجد از نوجوانان تست بازیگری میگیرد. خیلی اتفاقی خواستم بروم ببینم چه خبر است، که از سر کنجکاوی خودم هم تست دادم و پذیرفته شدم!
* پیشتر تصوری هم از بازیگری داشتید؟
کرمانی: نه واقعاً تصور خاصی نداشتم. صرفاً علاقهمند بودم تجربه کنم.
* آقای داسارگر چه فرآیندی را برای انتخاب بازیگران نوجوان فیلم طی کردید؟
داسارگر: نکته اصلی برای ما این بود که بازیگران نوجوان فیلم بکر و تازه باشند و پیشتر در سینما دیده نشده باشند. دوم اینکه آموزشگاههای بازیگری را در اولویت قرار ندادیم. ابتدا سراغ گروههای سرود دانشآموزی و گروههای تئاتر مساجد رفتیم. علیرضا اکبری را در یک گروه داستاننویسی نوجوان، پیدا کردیم. جامعه آماری ما برای پیدا کردن بازیگران نوجوان بیشتر همین گروههای مسجدی بودند. آقای تقیپور طی ۴ ماه از نزدیک به ۵۰۰ نوجوان تست بازیگری گرفت تا به این ترکیب رسید. یکی از نقاط قوت فیلم هم به اذعان مخاطبان، بازی همین نوجوانان است. به مدت دو ماه قبل از آغاز فیلمبرداری، به معنای واقعی پوست این بچهها کنده شد. روزی ۱۲ ساعت تمرین داشتند تا آماده کار شوند و همه زحمت هم به دوش خودشان و آقای تقیپور بود. مدل کار ما موقع ضبط اینگونه نبود که بگوییم داریم با نابازیگر کار میکنیم، کاملاً نگاهمان به آنها، بازیگران حرفهای بود که بعد از سه ماه آموزش میتوانستیم انتظار یک بازیگر را از آنها داشته باشیم.
* بهعنوان بازیگران نوجوان فیلم، پیش از ایفای نقش در «منطقه پرواز ممنوع» چقدر نسبت به مضامینی مانند شهدای مدافع حرم و یا جاسوسان هستهای که در داستان فیلم به آن اشاره میشود شناخت داشتید؟
اکبری: قبلترها در مدرسه نسبت به شهدای مدافع حرم آشنایی داشتیم. هرچه کلاسمان بالاتر میرفت هم بیشتر درباره شهدا شناخت پیدا میکردیم اما در این فیلم بود که تا این اندازه با موضوع شهدای مدافع حرم و حال و هوای خانواده آنها آشنا شدیم.
* شما که اتفاقاً در مسجد هم تست بازیگری دادید، چقدر فضای روابط بین بچهها در فیلم را مطابق واقعیت فضاهایی از این دست در میان نوجوانان مسجدی میدانید؟
کرمانی: همه بچههای مسجدی فکر میکنم چنین حال و هواهایی را تجربه کردهاند. بچههای مسجد معمولاً بیشتر از نوجوانان دیگر پیگیر مسائل روز هستند. خود من چند دوست نزدیک دارم که سرشان برای کارهای این مدلی درد میکند! بچههای مسجدی علاقه ویژهای به مدافعان حرم دارند.
* باتوجه به شرایط کاریای که آقای داسارگر میگوید، در میان راه خسته و پشیمان نشدید که سراغ بازیگری آمدید؟
کرمانی: روزهای اول کار خیلی سخت بود. هم برای خود ما و هم برای عوامل فیلم. بعدها که فکر میکردم میدیدیم چه کارهایی که ما نکردیم (میخندد)! اواسط کار اما شرایط تغییر کرد و دیگر سختی اولیه را نداشت. از جایی به بعد همه علاقهمند شدیم و کار را ادامه دادیم.
* آنقدر علاقهمند شدهای که بازیگری در سینما را ادامه دهی؟
کرمانی: بله حتماً.
اکبری: هرکس برای اولینبار مقابل دوربین میرود حتماً این هراس را دارد که نکند بازیگر خوبی نباشد. هر سه نفر ما هم طبیعتاً چنین احساسی داشتیم. کار که به انتها نزدیک میشد، کمی کار برایمان خستهکننده هم میشد. مثلاً خودم از جایی به بعد دیگر کشش نداشتم که ۵ صبح برای آفیش از خواب بیدار شوم! اواخر که کار جدیتر شد برایمان، انگیزه بیشتری هم پیدا کردیم.
* بعد از دریافت پروانه زرین بازیگری، بازخوردها چگونه بود؟
اکبری: واقعاً کسی چنین تصوری را نداشت که یک بازیگر نوجوان افغانستانی با اولین فیلمش بتواند این جایزه را بگیرد. بعد از دریافت جایزه اما بازخوردها بسیار خوب بود.
* فارغ از فیلم «منطقه پرواز ممنوع» که خودتان بازی کردید و این روزها روی پرده است، سینمای ایران همواره معضل فیلم مناسب برای نوجوانان داشته است، شما بهعنوان دو نوجوان چه صحبتی با مسئولان سینمای ایران در این زمینه دارید؟
کرمانی: واقعاً ما نوجوانان علاقهمندیم که فیلمهایی ساخته شود که مشخصاً برای نوجوانان باشد، نه اینکه فیلم برای مخاطب کودک و یا جوان باشد. ایکاش فیلمهای مختص مخاطبان نوجوان در سینمای ایران بیشتر تولید شود.
اکبری: من هم فکر میکنم باید فیلمهای در سینمای ایران ساخته شود که مختص نوجوانان باشد. چند وقت پیش فیلمی را دیدم که نامش را نمیبرم اما واقعاً برخلاف تبلیغی که برای آن شده بود، مناسب گروه سنی نوجوان نبود و اتفاقاً من در سالن وقتی فیلم را میدیدم از بخشهایی از آن ترسیدم! بهتر است که اگر برای نوجوان فیلمی ساخته میشود به سلیقه نوجوان هم توجه شود.
Δ