بهجایی رسیدهایم که از برگزاری ساده یک جشنواره فیلم، تئاتر، شعر، موسیقی، و… بدون هیاهوی سیاسی و تهمت و افترا و پردهدری عاجز ماندهایم؛ چرا «فرهنگ» را به حال خود رها کردهایم؟ به گزارش سینما خراسان، مجتبی فرآورده تهیهکننده سینمای ایران که این روزها فیلم سینمایی «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری را بر پرده […]
بهجایی رسیدهایم که از برگزاری ساده یک جشنواره فیلم، تئاتر، شعر، موسیقی، و… بدون هیاهوی سیاسی و تهمت و افترا و پردهدری عاجز ماندهایم؛ چرا «فرهنگ» را به حال خود رها کردهایم؟
به گزارش سینما خراسان، مجتبی فرآورده تهیهکننده سینمای ایران که این روزها فیلم سینمایی «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری را بر پرده سینماها دارد در یادداشتی به آسیبشناسی و نقد شرایط امروز جامعه ایرانی پرداخت و نسبت به عواقب برخی رویکردهای نهادهای مسئول فرهنگی هشدار داد.
متن این یادداشت که با عنوان «به داد فرهنگ برسید» برای انتشار در اختیار سینما خراسان قرار گرفته به شرح زیر است؛
با نگاهی به چهل سال گذشته پس از انقلاب اسلامی، این واقعیت جلوه میکند که تمام ارکان نظام مدیریتی کشور در حوزههای سیاسی، اجرایی، قضایی، مقننه و نظامی بارها مورد بازنگری قرار گرفته و تلاش شده تا ناکارآمدیها اصلاح، و نظام مدیریتی ارکان گوناگون کشور مبتنی بر نیازها، کارآمد و بهروز شده است. تنها حوزهای که از این امر مستثنی بوده و بهحال خود رها شده، حوزه فرهنگی است که با گذشت این سالها، به دلیل عدم بازنگری و اصلاح در رویکردها و ساختار مدیریتی، عدم تعریف و تبیین اهداف فرهنگی، بیتوجهی به جهتگیری و شیوههای اجرایی، نتیجهای در بر نداشته جز ناکارآمدی در تمام سطوح فرهنگی، و این غفلت مزید بر علت شد تا انقلابی که با ماهیت فرهنگی متولد شده بود، چنان از هویت و ماهیت فرهنگی خود تهی شود که سیاست و سیاستبازی و دستهبندیهای سیاسی جایگزین آن گردد، و نتیجه آن شرایط فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی رقتباری شود که بر کشور سایه افکنده است.
تلاطمات گوناگون سالهای دور و نزدیک، و سیطره فضای مجازی بر شئون فرهنگی جامعه بهویژه در چند سال اخیر، سهم ویژهای در فرهنگ و رسانه ناکارآمد این سرزمین دارد که در تنشهای سیاسی، اقتصادی و اخیراً نظامی آن را نادیده میگیریم. به جهت بیمهریها و عدم درک صحیح نیازهای حقیقی فرهنگی و رسانهای مبتنی بر اقتضائات زمانی و مکانی، و همسو با اهداف انقلاب اسلامی، فرهنگ و رسانه به بیماریهای مزمنی مبتلا گشته که اگر به فکر اصلاح آن برنیاییم، سقوط دردناکی در انتظارمان خواهد بود.
نبود تفکر و آزاداندیشی، فقدان نقشه راه در حوزه فرهنگ، ساختار بدوی و ناهمگون، عدم مدیریت یکپارچه و هماهنگ، نبود قوانین و پروتکلهای اجرایی، متولیان پُرتعداد تصمیمگیر و تصمیمساز بیمسئولیت و تئوریپردازیها و نظریهپردازیهای بیهویت و مندرآوردی باعث شده تا با بیاعتناعی به دین حنیف و عدم جهتگیری در تثبیت اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی به جایی برسیم که مقام معظم رهبری از رشد در همه جنبههای کشور بگوید اما درباره فرهنگ و هنر هشدار دهد.
به جای فرهنگ و اخلاق دینی، چه به خورد جامعه دادهایم که تعداد قابل توجهی از سیاسیون پنجه بر چهره هم میکشند و صبح و شام در ستیز با هم به سر میبرند و با ادبیات عاری از اخلاق و عاری از متانت و ادب، و با بیاخلاقی و بیتقوایی، درشتگویی و پرخاشگری را در جامعه پمپاژ میکنند، و به پاسخگویی به افکار عمومی وقعی نمینهند، تو گویی افکار عمومی را به هیچ میانگارندعلما، بزرگان، اندیشمندان، متولیان فرهنگ و رسانه، چرا این هشدار رهبری خواب راحت را از چشم شما نگرفت و بار مسئولیت را بر شانههای خود احساس نکردید؟ چرا از این کلام رهبری درد نکشیدید و در آن اندیشه نکردید و به فکر چاره برنیامدید؟ و چرا به مطالبات اساسی در حوزه فرهنگ و رسانه و اقناع افکار عمومی پاسخ نمیدهید که برای اعتلای فرهنگ و اخلاق از دست رفته جامعه ایرانی تا کنون چه کردهاید؟
آیا میتوانید به این پرسش پاسخ دهید که مسیر حرکت ما در این زمانه به کدام سو است؟ روش حرکت چگونه است؟ و محصول آن چه خواهد بود؟ چرا متولیان تصمیمگیر و تصمیمساز فرهنگی، نه راهبرد فرهنگی برای کشور دارند و نه در راستای ترسیم آن همت میکنند، و نه تنها از ارائه راه و روش واماندهاند، بلکه فریادها و چارهاندیشیهای دلسوزان فرهنگی این سرزمین را به هیچ میانگارند؟ گمان میبرید با حلال و حرام اعلام کردن پدیدههای نوظهور، نیازهای فرهنگی جامعه تامین میشود؟
نگاهی به وضعیت فرهنگی و اخلاقی جامعه بیانگر آن است که در چه شرایط اسفباری بسر میبریم. به جای فرهنگ و اخلاق دینی، چه به خورد جامعه دادهایم که تعداد قابل توجهی از سیاسیون پنجه بر چهره هم میکشند و صبح و شام در ستیز با هم به سر میبرند و با ادبیات عاری از اخلاق و عاری از متانت و ادب، و با بیاخلاقی و بیتقوایی، درشتگویی و پرخاشگری را در جامعه پمپاژ میکنند، و به پاسخگویی به افکار عمومی وقعی نمینهند، تو گویی افکار عمومی را به هیچ میانگارند. و مردمان در کوچه و خیابان یقه میدرند و حقی برای کسی، جز خود، به رسمیت نمیشناسند و قانونگریزی در تمام ارکان حاکمیتی و مردمان جامعه حاکم شده و رسانههای کشور و در راس آن صداوسیمایی که قرار بود دانشگاه باشد، بذر تفرقه میکارد و دوگانگی را فریاد میکند؛ و در شرایط حصر وحشیانه اقتصادی، تبلیغ مصرف و مصرفگرایی میکنند و صاحبان ثروت و ثروت اندوزی را ارج مینهند.
بهجایی رسیدهایم که از برگزاری ساده یک جشنواره فیلم، تئاتر، شعر، موسیقی، و… بدون هیاهوی سیاسی و تهمت و افترا و پردهدری عاجز ماندهایم، حتی در برگزاری یک بازی فوتبال، ناشیانه بهقدری هیجانات کاذب به جامعه تزریق میکنیم که پس از اتمام بازی بر سر خود میزنیم که با این همه بیاخلاقی در ورزشگاهها چه کنیم، و نامزد مجلس شورای اسلامی برای جمعآوری چند رای بیشتر، وعدههای نامتعارفف به جوانان میدهد!
از پتانسیلهای عظیمی چون محرم و صفر، رجب و شعبان و رمضان بی بهره میمانیم و در اعیاد مذهبی بجای بهرهمندی از دریای بیکران معرفت آلالله، به جشن و سرورهای سرخوشانه بسنده میکنیم و نیمه شعبان را با پخت کیک بزرگتر از سال قبل برای درج در کتاب گینس پشت سر میگذاریم و کسی نیست تا جامعه را از این همه کجسلیقگی و بدفهمی و بیمعرفتی انزار دهد. حوزههای علمیه و نهادها و سازمانهای پُرتعداد فرهنگی برای معضلات متعدد فرهنگی اخلاقی جامعه چه برنامه و راهبردی در سر دارند؟
شورای فرهنگ عمومی برای معضلات فرهنگی جامعه چه در چنته دارد جز پُرکردن روزهای تقویم و نامگذاری ایام سال به نام این و آن؟ سیزدهم دی ماه، روز شهادت سردار دلها را روز جهانی مقاومت نامگذاری کردید، جزاکمالله! اما برای تبیین مکتب سلیمانی چه طرح و برنامهای دارید؟ اعضای محترم شورایعالی انقلاب فرهنگی با آن همه مشغله فراوان اجرایی آیا فرصت میکنند تا به تبیین نقشه راه فرهنگ و معضلات فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی جامعه بپردازند؟ خروجیهای شورایعالی انقلاب فرهنگی میگوید، نه!
به جایی رسیدهایم که از برگزاری ساده یک جشنواره فیلم، تئاتر، شعر، موسیقی، و… بدون هیاهوی سیاسی و تهمت و افترا و پردهدری عاجز ماندهایم، حتی در برگزاری یک بازی فوتبال، ناشیانه بهقدری هیجانات کاذب به جامعه تزریق میکنیم که پس از اتمام بازی بر سر خود میزنیم که با این همه بیاخلاقی در ورزشگاهها چه کنیمده سال است بنا دارد برای سینما قانون تدوین کند، فرصت نکرده، نتوانسته، یا سینما را نمیشناسد؟! ستاد احیای امر بهمعروف و نهی از منکر در این سالهای متمادی کدامین معروف را در جامعه نهادینه کرده و یا کدامین منکر را از شهری کوچک زدوده؟ شرح ناکارآمدی صداوسیمای جمهوری اسلامی، وزارت ارشاد اسلامی، و دهها حوزه و سازمان و نهاد فرهنگی نیازمند کتاب قطوری است که در این مقال نمیگنجد و حیرتانگیزتر آنکه پسوند تمام این سازمانها و نهادهای فرهنگی مُزین بهنام اسلام و انقلاب است و تنها چیزی که به آن اهتمام ندارند اسلام و انقلاب اسلامی است.
علما، بزرگان، اندیشمندان، متولیان فرهنگ و رسانه، بازنگری قطعی و فوری در اصلاح رویکردها و ساختار مدیریتی، تعریف و تبیین اهداف و نقشه راه، و تدوین شیوههای اجرایی در حوزه فرهنگ را جدی بگیرید. در روزگاری که پیر و مرادمان خمینی کبیر(ره)، به دم مسیحایی خود انقلاب اسلامی را برپا کرد و به تعبیر او انفجار نور رُخ نمود، پدیدهای برجسته به جهان معاصر ارزانی داشت و چهل سال است در پرتو نور انقلاب اسلامی و احیای دین و آیین محمدی(ص) افکار بلند امام راحلمان در اقصی نقاط عالم، انسان مبارز و مسئول میسازد و کرامت انسان را ارج مینهد.
بزرگواران، در این کشور، انقلابی به نام اسلام و با فرهنگ عاشورایی حسین(ع) بر پا شده که منادی پرچمداری انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) است. ما در کشوری دور افتاده و یا در منطقه اسکاندیناوی زندگی نمیکنیم، زیستگاه ما در غرب آسیا، در دل بحرانهای کوچک و بزرگ، نزدیک به فلسطین اشغالی، در محاصره دهها پایگاه آمریکایی است، و هیاهوی سیاسی تسلط بر منابع عظیم نفت و گاز غرب آسیا بهانه است، به تعبیر سالار شهیدان انقلاب اسلامی حاج قاسم سلیمانی، تمام نزاع غرب با ما تنها بر سر یک مسجد است، مسجدالقصی!
ریشه تمام منازعات سیاسی، نظامی منطقه مقدمات شکلگیری یک نبرد بزرگ است، دشمنی استکبار جهانی به رهبری آمریکا با انقلاب اسلامی در قالب محاصره نظامی و حصر وحشیانه اقتصادی، منازعهای است برای دست برتر و تسلط بر سرزمینهای غرب آسیا برای نبرد آخرالزمان!
بزرگان، علما و اندیشمندان، متولیان فرهنگ و رسانه، در چنین هنگامهای برای پویایی فرهنگ جامعه، و خروج از جمود و ایستایی فرهنگی، چه جریان و تفکر و اندیشهای بهتر از اشائه فرهنگ مهدویت سراغ دارید؟ چرا در پرداخت و تبیین آخرالزمان و اشائه فرهنگ مهدویت اهتمام نمیورزید؟ پرچمداری انقلاب جهانی مهدی(ع) با فرهنگ التقاطی و بیهویت، با تئوریپردازیهای مندرآوردی و با خودباختگی در برابر تسلط فرهنگ غرب سنخیت ندارد.
رسانهای که سرخوشانه فریاد میزند این رسانه بود که شهید حججی را شهید حججی کرد، چرا در انجام ابتداییترین وظایف خود وامانده است؟ چرا باد میکارد که طوفان درو کند؟ چرا با بیشترین امکانات کمترین ثمرات را در کارنامه خود دارد؟ چرا در تشییع سالار شهیدان انقلاب اسلامی حاج قاسم سلیمانی با خروش مردمی که به ندای فطرت پاک خود (این ودیعه بیهمتای الهی) گوش جان سپردند و به خیابانها آمدند، از صدر تا ذیل غافلگیر شدند، و شد آنچه نباید میشد؟ چون تنها خود را میبینند و خدا را نمیبینند.
خلق و فطر آسمانها و زمین، تقریر و تقدیر امور عالم به دست خداست، شهد حججی را خدای مقلب القلوب عزت داد، محبت و دلباختگی مردمان به سردار دلها را خدای محول الحول و الاحوال رقم زد، اربعین را خدا برپا کرد، همانگونه که خرمشهر را خدا آزاد کرد. تا فرصت باقی است نظام فرهنگی کشور را متناسب با اهداف انقلاب اسلامی و ظهور قائم آل محمد(ع) پایه ریزی و تبیین کنید. صدای پای حوادث آخرالزمان را نمیشنوید؟
چه سعادتمند مردمی هستیم که هرگاه گرد و غبار بر دلهامان مینشیند، خدای رحمان به خون عزیزی از شریفترین انسانها گرد و غبار از دلهامان میزداید، و با روح بلند آن شهید والامقام ارواح یخزدهمان را حیاتی دوباره میبخشد. قدردان محبت و توجه الهی باشیم، به خود بیاییم و کفران نعمات نکنیم، برکات خون سالار شهیدان انقلاب اسلامی، حاج قاسم سلیمانی، شاید آخرین محبت و توجه الهی باشد!
Δ