گروه هنری «لیله القدر» در آستانه فرا رسیدن قطعه موسیقایی «عیدانه» را با ترانه ای از عبدالجبار کاکایی در دسترس مخاطبان قرار داد. دریافت ۴ MB به گزارش سینما خراسان، گروه هنری «لیله القدر» در آستانه فرا رسیدن قطعه موسیقایی «عیدانه» را با ترانه ای از عبدالجبار کاکایی در دسترس مخاطبان قرار داد. این قطعه […]
گروه هنری «لیله القدر» در آستانه فرا رسیدن قطعه موسیقایی «عیدانه» را با ترانه ای از عبدالجبار کاکایی در دسترس مخاطبان قرار داد.
به گزارش سینما خراسان، گروه هنری «لیله القدر» در آستانه فرا رسیدن قطعه موسیقایی «عیدانه» را با ترانه ای از عبدالجبار کاکایی در دسترس مخاطبان قرار داد. این قطعه که تولید آن طی روزهای اخیر به پایان رسیده با هدف ایجاد روحیه نشاط و شادابی در روزهای دشوار مقابله مردم کشورمان با ویروس کرونا و فرا رسیدن فصل بهار تولید شده است.
گروه همخوانی «لیله القدر» از جمله گروههای فعال موسیقی مذهبی است که از ۲ دهه پیش فعالیت خود را در حوزه اجرای آثار موسیقایی مرتبط با قرآن و اهل بیت آغاز کرده است. این گروه که در ابتدا بهعنوان یک مجموعه فعال در حوزه تواشیح مورد توجه مخاطبان قرار گرفت علاوه بر اجرای چند زبانه آثارشان سبک جدیدی از همخوانی آثار مذهبی را شکل داده و با به کار گرفتن موسیقی تلاش کردند فضای متفاوتی از اجراهای این چنینی را ارایه دهند.
شیوهای که گروه هم خوانی «لیله القدر» طی سالهای اخیر پیش گرفته، شیوهای رایج در کشورهایی چون لبنان، سوریه، ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی است. ضمن اینکه در سالهای اخیر و پس از فعالیت مجموعههایی چون «لیله القدر» گروههای نوظهور دیگری نیز در ایران مشغول به فعالیت شدهاند.
در متن ترانه قطعه «عیدانه» آمده است:
عید آمد عید آن یار؛
چون گل خندید آن یار؛
بر دل تابید شادی؛
باما رقصید آن یار؛
***********
میخندد گل که دمید از دلها صبحی بهتر؛
میرقصد باد که رسید از شادی روزی دیگر؛
سر زد خورشید چو امید از دلها آرام آرام؛
روشن شد جان که چراغی میسوزد در هر سر؛
تازه شد دنیا باما؛
می دمد صبحی زیبا؛
آرام آرام؛
میرسد شمعی روشن؛
میشود جانی شیدا؛
تو بهاری سایه نداری جلوه ی خورشیدی؛
تو امیدی شادی عیدی بس که درخشیدی؛
تو نسیمی شاد و صمیمی رفتی و برگشتی؛
به تو دل بستم که ندارم غیر تو امیدی؛
*************
آرام آرام شب تارم رفت و آمد خورشید؛
نور از هر بام که رها میشد بر جانها تابید؛
شادم اکنون به هوایت دارم در دل امید؛
می آید گل که شکوفه لب وا کرد و خندید؛
Δ