چرا«دیده‌بان» بهتر از «۱۹۱۷» است؟/«پیروزی» گمشده سینمای دفاع مقدس

بهروز افخمی با اشاره به شباهت‌های روایی فیلم سینمایی «۱۹۱۷» به کارگردانی سام مندس با فیلم «دیده‌بان»، ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا را از نظر سینمایی فیلم بهتری توصیف کرد. به گزارش سینما خراسان به نقل از روابط عمومی برنامه تلویزیونی «نقد سینما»، سیزدهمین قسمت از فصل جدید برنامه «نقد سینما» جمعه شب ۴ مهرماه و همزمان […]


بهروز افخمی با اشاره به شباهت‌های روایی فیلم سینمایی «۱۹۱۷» به کارگردانی سام مندس با فیلم «دیده‌بان»، ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا را از نظر سینمایی فیلم بهتری توصیف کرد.

به گزارش سینما خراسان به نقل از روابط عمومی برنامه تلویزیونی «نقد سینما»، سیزدهمین قسمت از فصل جدید برنامه «نقد سینما» جمعه شب ۴ مهرماه و همزمان با هفته دفاع مقدس از محل باغ موزه دفاع مقدس روی آنتن شبکه پنج رفت. در این قسمت از برنامه علاوه‌بر نقد و بررسی فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰»، در قالب پرونده‌ای ویژه کارنامه سینمای ایران در حوزه «دفاع مقدس» مورد بازخوانی و تحلیل قرار گرفت.

در بخش اول برنامه امیررضا مافی کارشناس میزبان برنامه «نقد سینما» در گفتگو با آرش خوشخو منتقد و روزنامه‌نگار و مینو خانی منتقد و استاد دانشگاه به بررسی فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰» به کارگردانی مهرداد خوشبخت پرداختند.

مینو خانی در ابتدا با اشاره به علاقه‌اش به فیلم «آبادان یازده ۶۰» گفت: این فیلم بخشی از تاریخ دفاع مقدس را بر اساس مستندات موجود به تصویر درآورده و کمک می‌کند لایه زیرین اتفاقاتی که در برهه محاصره شهر استراتژیک آبادان رقم خورده و شاید در نگاهی عادی به چشم نیامده باشد، دیده شود.

خانی در ادامه به نقش «رسانه» در روایت فیلم پرداخت و افزود: وقتی ما تاریخ جنگ را ورق می‌زنیم می‌بینیم در بسیاری از رسانه‌های ما خبرنگارانی فعال بوده‌اند که اتفاقات میدان جنگ را به مردم مخابره می‌کردند. حضور این گروه بدون آنکه لباس رزم به تن داشته باشند، حضوری از جنس حضور پزشکان و کادر درمان در میدان بود. این حضور تا به امروز در هیچیک از آثار سینمایی موردتوجه نبوده و از این بابت هم «آبادان یازده ۶۰» یک فیلم تازه است.

آرش خوشخو هم در آغاز صحبت‌های خود گفت: فیلم از ابتدا و به دلیل سوژه‌ای که انتخاب کرده، چند گام جلو است و حتی اگر کیفیت سینمایی کمتر از این هم داشت، باز هم فیلم جذابی بود که باید آن را می‌دیدیم. شبیه فیلم «۲۳ نفر» که آن هم سال قبل همین ویژگی را داشت. فارغ از این ویژگی «آبادان یازده ۶۰» بیش از آنکه یک فیلم قانع‌کننده باشد، شبیه یک تلاش است. تلاش برای رسیدن به نتیجه‌ای که در همه حوزه‌ها گویی دور از دسترس فیلم قرار گرفته است. فیلم نمی‌تواند سوژه فوق‌العاده‌اش را به ضربه روحی و عاطفی به مخاطب تبدیل کند.

وی درباره دلایل این اتفاق گفت: چنین فیلمی با چالش باورپذیر بودن مواجه است. برای باورپذیر بودن هم پارامترهای متعددی دخیل است مانند کارگردانی، فیلمنامه، بازی‌ها، گریم و همه پارامترهایی که در یک فیلم وجود دارد و برای باورپذیر شدن فیلم در نگاه مخاطب، مهم هستند. در همه این زمینه‌ها برای «آبادان یازده ۶۰» تلاش‌های بسیاری شده اما در مجموع حس باورپذیری‌ای که در فیلم‌های محمدحسین مهدویان تجربه می‌کردیم، اینجا رخ نمی‌دهد.

خوشخو در عین حال تأکید کرد: با وجود این ضعف، «آبادان یازده ۶۰» فیلمی است که حتماً باید دیده شود. هم از منظر امید و مقاومتی که امروز نیاز جدی ما است. هم از منظر اینکه بدانیم در این جنگ چه اتفاقات و اشتباهاتی رقم خورده و بخش‌هایی از آن را می‌توانیم در فیلم‌هایی از این دست تماشا کنیم.

امیررضا مافی در ادامه بحث تفاوت سینمای «جنگ» و سینمای «دفاع مقدس» را پیش کشید و به تفاوت‌های این دو گونه اشاره کرد. مینو خانی در این زمینه گفت: تحقیق‌ها و بررسی‌ها نشان داده است که جنگ و دفاع مقدس برای مردم عادی و حتی متخصصانی که روی این مقوله تحقیق و بررسی داشته‌اند، تفاوتی با هم ندارند. به تعبیری اگر بگوییم این اتفاق را شما جنگ می‌دانید یا دفاع مقدس، غالباً پاسخ می‌دهند که این همان است. اما اگر بگوییم چرا دفاع مقدس پاسخش این است که ما شروع کننده جنگ نبودیم و «دفاع» هم یک ارزش جهانشمول است. پس از این منظر «جنگ» واجد ارزش نیست و آنچه ارزش دارد «دفاع» است.

وی در ادامه با تأکید بر اینکه تفاوتی میان سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس قائل نیست تأکید کرد: هر دو این آثار یک اتفاق مشخص را در ذهن مخاطب متبادر می‌کنند.

در بخش بعدی میز نقد برنامه شب گذشته، آرش خوشخو در تبیین بیشتر نقاط ضعف «آبادان یازده ۶۰» گفت: یکی از آن چیزهایی که سبب آسیب به کلیت فیلم شده، صحنه‌های خارجی فیلم است. مثلاً فصل پایانی که بسیار هم در فیلم مهم است، فاقد جغرافیای مشخص است. حتی نمی‌دانیم کاراکترها به کدام سمت می‌دوند، گلوله‌ها از کدام سمت می‌آیند و موقعیت این افراد که چیزهایی هم به سمت هم پرتاب می‌کنند، چگونه است و این به فیلم ضربه زده است.

وی ادامه داد: بخش دیگری که به نظر در کل سینمای ایران باید فکر عاجلی برای آن بشود، بحث گریم است. به زبان ساده، گریمی که معلوم باشد گریم است، در سینما دو زار نمی‌ارزد و باید از سینمای ایران به‌طور کامل حذف شود. در سینمای دنیا غیر از تولیدات مارول، این جنس گریم که مثلاً با موهای وزوزی کاراکتری آبادانی بشود یا کسی را به‌صورت اغراق‌شده پیر کنند، از اساساً ورافتاده است!

خوشخو به بازی‌ها در فیلم هم اشاره کرد و گفت: بازیگران در چنین فیلمی باید اندازه خارق‌العاده‌ای از باورپذیری و حرفه‌ای‌گری را به مخاطب خود منتقل کنند اما سطح بازی‌ها در فیلم «آبادان یازده ۶۰» به این اندازه نیست. یکی از کاراکترهای خیلی خوب فیلم کاراکتر ارمنی‌ای است که حسن معجونی نقشش را ایفا می‌کند اما اینکه به چنین بازیگر خوبی اصرار کنیم با لهجه غلیظ ارمنی صحبت کند، دلیلش چیست؟ خیلی از ما دوستان ارمنی داریم که بدون چنین لهجه اغراق‌شده‌ای صحبت می‌کنند.

وی در بخش دیگری از نقد خود بر فیلم مهرداد خوشبخت تأکید کرد: فیلم با ریتم خیلی خوبی آغاز می‌شود اما از دقیقه ۲۰ یا ۳۰ فیلم افت می‌کند و نقاط عطف فیلم تنها محدود به چند شهادت می‌شود.

مافی نیز در این بخش گفت: اتفاقاً من هم وقتی در سالن فیلم را می‌دیدیم، موقع شروع با خودم گفتم عجب فیلم خوبی، اضطراب‌ها و تعلیق‌های اولیه خیلی گیرا بود اما از دقیقه ۳۰ مانند کشتی‌ای که کفش سوراخ شده است، فیلم مدام فرو می‌رود و هر چه هم انتظار می‌کشی با یک اتفاق این فرو رفتن متوقف شود، این اتفاق رخ نمی‌دهد.

در ادامه مینو خانی به دلایل اهمیت پرداخت سینمایی به حوادث روزهای ابتدایی جنگ اشاره کرد و گفت: مقاومت ۳۴ روزه مردم خرمشهر و ایستادگی مردم آبادان در آن مقطع آنقدر مهم و سرنوشت‌ساز هستند که به‌طور طبیعی توجهات را بیشتر به سمت خود جلب می‌کند.

خانی در ادامه افزود: بسیاری از کشورها به‌غیر از آلمان‌ها شکست‌های خود در جنگ‌ها را در سینما روایت نکرده‌اند. ما هم در تاریخ جنگ خود قطعاً شکست‌هایی را تجربه کرده‌ایم اما آنچه برای روایت‌گران این جنگ و عوامل درگیر در آن حائز اهمیت است، روحیه اخلاص و شهادت‌طلبی است. حتی در بررسی خاطرات سربازان و رزمنده‌ها این تفاوت وجود دارد و به همین دلیل پس از جنگ بیشتر خاطرات رزمنده‌ها روایت شده است نه سربازان.

وی تأکید کرد: یکی از ویژگی‌های روایت‌های جنگی این است که نقطه امید هستند. حتی وقتی رمان‌های مرتبط با جنگ را می‌خوانیم این حس امید است که در ما شکل می‌گیرد.

مافی در ادامه درباره تفاوت‌ها و شباهت‌های سینمای جنگ در ایران و جهان سوالی را طرح کرد که آرش خوشخو درباره آن گفت: ما به لحاظ فنی حتی پیشرفت‌های خیلی خوبی در سینمای جنگ داشتیم اما در دهه ۸۰ سینمای دفاع مقدس ناگهان به خواب رفت و شاهد یک دهه وقفه در مسیر این سینما بودیم تا دهه ۹۰ که خوشبختانه شاهد اتفاق‌های تازه‌ای هستیم.

وی افزود: در تاریخ جنگ ما در یک نگاه کلی، سه دوره مشخص داریم، یکی از مهر ۵۹ تا خرداد ۶۱ که دوره اول محسوب می‌شود، دوره دوم از خرداد ۶۱ تا زمستان ۶۵ است که به عملیات کربلای ۵ ختم می‌شود و دوره سوم که از ابتدای سال ۶۶ تا قبول قطعنامه است. در مجموع به نظرم ما درباره برخی از این مقاطع فیلم کم ساخته‌ایم. به‌ویژه درباره حدفاصل ۶۱ تا ۶۵ که عملیات‌های مهمی مثل کربلای ۴ و ۵ و یا والفجر را داشته‌ایم اطلاعات سینمایی و بصری کمی امروز داریم.

خوشخو ادامه داد: هاوارد هاکس کارگردان آمریکایی می‌گوید من اگر بتوانم قهرمان خوبی خلق کنم، او را نمی‌کشم. این یک چالش جدی است. به‌خصوص که خیلی‌ها علاقه دارند با کشتن چنین قهرمانی، حس دریغ را در مخاطب خود برانگیزانند. در سینمای جنگ ما در این رویکرد بسیار افراط کرده‌ایم و به همین دلیل گویی مدام داریم طعم پیروزی را در روایت‌های سینمایی خود از جنگ، زایل می‌کنیم. ما به سینمای جنگی نیاز داریم که طعم پیروزی را به مخاطب منتقل کند. در فیلم «تنگه ابوقریب» ما یک مقاومت تاریخی را می‌خواهیم روایت کنیم اما فیلم را با موجی شدن امیر جدیدی و تیر خوردن جواد عزتی تمام می‌کنیم! یا در فیلم «چ» داستان ما مقاومت و پیروزی در برابر متجاوزان است اما خیلی زود حس پیروزی پایان فیلم کات می‌خورد به شهید چمرانی که در آمریکا دارد خاطرات خانوادگی خود را از بین می‌برد! این عارضه را در همین فیلم «آبادان یازده ۶۰» هم می‌بینیم. اگر قرار است در فیلم روایتگر حماسه‌ای باشیم که در کوی «ذوالفقاری» رقم خورده و در تاریخ ثبت شده است، چرا این حس پیروزی و حماسه را از ما دریغ می‌کنید!؟ متولیان سینمای دفاع مقدس باید به‌صورت جدی به این مساله فکر کنند. روایت شهادت به جای خود اما روایت پیروزی کجای سینمای دفاع مقدس ماست؟

روایت اتحاد تهیه‌کنندگان؛ به اختلافات برنمی‌گردیم

در بخش «میز خبر» برنامه شب گذشته، علیرضا مرادی به مرور سرفصل مهمتر اخبار مرتبط با متن و حاشیه سینمای ایران پرداخت و برای گفتگوی خبری میزبان مجتبی فرآورده به‌عنوان نایب‌رئیس و سخنگوی اتحادیه صنف تهیه‌کنندگان سینما بود.

فرآورده درباره اتحاد تهیه‌کنندگان و شکل‌گیری این اتحادیه گفت: تهیه‌کنندگان رکن اساسی سینما محسوب می‌شوند. متأسفانه در چند سال گذشته اتفاقات ناخوشایندی را شاهد بودیم که موجب یک افتراق در صنف تهیه‌کنندگی شده بود. با توجه به رایزنی‌هایی که صورت گرفت، همه آحاد تهیه‌کنندگان به این جمع‌بندی رسیدند که بهتر است اختلافات نظر خود را هم در زیر چتر یک اتحادیه جامع مطرح کنند.

وی در پاسخ به این سوال که ریشه این اختلافات چه بوده است هم تأکید کرد: تلاش ما این است که بازگشت به گذشته نداشته باشیم. آنچه نیاز بود مورد بررسی و بازنگری قرار بگیرد تا این اتحاد شکل بگیرد، در جلسات اتحادیه مطرح شده و آنچه امروز مهم است، نتیجه این مباحث است که همین اتحاد است.

فرآورده در پاسخ به اینکه آیا تضمینی برای جلوگیری از شکاف مجدد و بروز اختلاف میان تهیه‌کنندگان وجود دارد هم گفت: برای هیچ چیز تضمین قطعی وجود ندارد. اینگونه باید نگاه کنیم که تهیه‌کنندگان سینمای ایران خودشان به این نقطه رسیده‌اند و کسی آنها را مجبور نکرد که زیر چتر واحد جمع شوند. تلاش برای صنعتی شدن سینما یکی از سرفصل‌های مورد تأکید فرآورده برای اولویت‌های اتحادیه صنفی تهیه‌کنندگان بود.

وی درباره اختیارات تفویض شده از سوی رئیس سازمان سینمایی به صنف واحد تهیه‌کنندگان هم گفت: این اختیارات پیش از این هم برای تهیه‌کنندگان بود اما به دلیل همان افتراقی که وجود داشت، مدیریت سینما نمی‌دانست به کدام گروه باید آن را تفویض کند. با اتحاد تهیه‌کنندگان این اختیارات به تعبیری اعطا نشد، بلکه به صنف تهیه‌کنندگی بازگشت.

بحث دستمزدهای بی‌قاعده بازیگران، تعامل تهیه‌کنندگان با دیگر صنوف سینما و ورود نیروهای جوان به عرصه تهیه‌کنندگی از دیگر سرفصل‌هایی بود که مجتبی فرآورده در این گفتگوی خبری به طرح نکاتی درباره آن پرداخت.

بهروز افخمی چرا فیلم جنگی نساخته است؟

به تبع حال و هوای ویژه «نقد سینما»، میز گفتگوی امیررضا مافی با بهروز افخمی هم در برنامه شب گذشته حال و هوای دفاع مقدسی داشت و با این سوال آغاز شد که «چرا بهروز افخمی هیچگاه فیلم جنگی نساخته است؟»

افخمی در پاسخ گفت: من ۲ فیلمنامه جنگی در این سال‌ها نوشته‌ام. یکی را ۲۵ سال پیش تکمیل کردم که نامش «لحظه گرگ و میش» بود و به شکستن حصر آبادان، عملیات ثامن‌الائمه و تشکیل اطلاعات سپاه می‌پرداخت. این فیلمنامه به نوعی روایت شکل‌گیری قهرمانی به نام حسن باقری در ماه‌های ابتدایی جنگ بود. روایتی که بعدها محمدحسین مهدویان در «آخرین روزهای زمستان» به خوبی به آن پرداخت. آن زمان که قرار بود این فیلم را بسازم، هیچکس جرأت نکرد روی آن سرمایه‌گذاری کند چرا که واقعاً هم فیلم بزرگ و پرخرجی بود.

وی ادامه داد: چند سال پیش هم سناریوی دیگری به نام «خمسه خمسه» نوشتم که بازهم درباره یک ماه آغاز جنگ در اهواز و آبادان بود. دلیل پرداختن به این مقطع هم این بود که در همان ماه اول جنگ، ما به عنوان کارمند تلویزیون به آبادان رفتیم تا جلوی از کار افتادن ایستگاه تلویزیونی آبادان را که برای رزمندگان برنامه پخش می‌کرد بگیریم. البته که تلویزیون آبادان سقوط کرد و ارتش عراق آنقدر سریع پیشروی کرد که هنوز یک هفته نبود خودمان را به تلویزیون آبادان رسانده بودیم که آنتن خسروآباد را زدند.

افخمی سپس به مرور بخش‌هایی از خاطرات خود از آن سال‌ها پرداخت که به زعم خودش بیشتر به درد ساخت یک فیلم کمدی می‌خورد!

افخمی تأکید کرد: کسی نمی‌تواند فیلم خوب بسازد مگر آنکه بدون هیچ پیش‌فرضی یک زندگی را تجربه کرده باشد.

این کارگردان سینما در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به اینکه «اولین سریال مستند درباره جنگ را من ساخته‌ام» درباره آن توضیح داد: من زودتر از همه از جنگ برگشتم. سیدمرتضی آوینی و گروه جهاد که بعدها به روایت فتح معروف شدند، آن زمان رفته بودند سمت غرب و در قصر شیرین هم چند نفرشان اسیر شده بود. هنوز به تهران برنگشته بودند و فکر می‌کردند به اندازه کافی تصویربرداری نکرده‌اند. من که زودتر برگشتم، ۵ قسمت سریال که هر قسمت حدود ۳۰ دقیقه بود را ساختم و اسمش را هم گذاشتم «ما ایستاده‌ایم». سریال مستندی بود درباره محاصره آبادان و خرمشهر. شاید در آرشیو خبر نسخه‌ای از آن وجود داشته باشد.

امیررضا مافی و بهروز افخمی در بخش دوم میز «آموزش سینما» برنامه شب گذشته «نقد سینما» به تفاوت سینمای دفاع مقدس ایران با سینمای جنگ در جهان پرداختند.

افخمی در این بخش گفت: همان‌طور که در برنامه‌های قبل اشاره کردیم سینما مهارت است و علم نیست. یکی از جنبه‌های مهارت بودن همین است که کار را از مسیر دشوار آن یعنی تجربه کردن باید بیاموزیم. این منظر اینکه گفته می‌شود نباید چرخ را از ابتدا اختراع کرد، در سینما تبدیل به یک خرافه می‌شود و با تأکید باید بگوییم در سینما، باید چرخ را از اول اختراع کنیم. از این منظر کسی که می‌خواهد فیلمسازی کند باید همه چیز را شخصاً کشف و پیدا کند. هیچ فرمول عمومی برای آن وجود ندارد.

وی افزود: برای تجربه و کسب مهارت‌های زندگی هم هیچ جا احتمالاً بهتر از میدان جنگی که به لحاظ اخلاقی حضور در آن را پذیرفته باشی، وجود ندارد. نسل ما از این نظر شانس داشت که توانست در این تجربه حضور داشته باشد و انتظار اینکه فیلمسازان جوان امروز بتوانند در بازه‌ای کوتاه به اندازه نسل ما تجربه کسب کنند، کمی بی‌انصافی است.

افخمی در ادامه صحبت‌های خود به مقایسه ۲ فیلم «دیده‌بان» و «۱۹۱۷» پرداخت گفت: به نظر می‌رسد سام مندس، «۱۹۱۷» را تحت‌تأثیر «دیده‌بان» ساخته یا لااقل آن را دیده، فیلم به لحاظ فرمی خیلی شبیه «دیده‌بان» است. از این منظر البته «دیده‌بان» خیلی فیلم بهتری است و مشخص است که از تجربه مستقیم فیلمساز از حضور در جبهه برخاسته است. به همین دلیل بیشتر هم به دل می‌نشیند اما «۱۹۱۷» با وجود شباهت فرمی به آن فیلم، بیشتر از جنس تظاهر فیلمساز به توانمندی تکنیکی است. فرم جدا از محتوا و موضوع با یک تظاهر و خودنمایی به رخ کشیده می‌شود.

وی تأکید کرد: منظور این است که «۱۹۱۷» فیلم بدی نیست، اما فیلم متوسطی است و آنچه باعث شده فیلم بد نباشد هم مربوط به فیلمبردار آن است نه کارگردانش که همواره فیلمسازی متظاهر بوده است.

افخمی در ادامه این گفتگو نکاتی را درباره تمایز سینمای «جنگ» و سینمای «دفاع مقدس» پرداخت و پایه این تمایز را زاویه نگاه فیلمساز به جنگ به‌عنوان یک پدیده صرفاً ویرانگر و یا یک اتفاق گریزناپذیر، توصیف کرد.

بهروز افخمی در پایان «دیده‌بان» را بهترین فیلم دفاع مقدس سینمای ایران و زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور و ابراهیم حاتمی‌کیا را هم بهترین کارگردانان این حوزه دانست.

سینمای دفاع مقدس و انگیزه‌های فراموش‌شده

در بخش «پرونده ویژه» امیررضا مافی میزبان سیدجواد هاشمی، روح‌الله برادری و علیرضا اسحاقی از فعالان سینمای دفاع مقدس در دهه‌های گذشته بود تا درباره خاطرات خود در این حوزه به گفتگو بنشینند.

سیدجواد هاشمی در ابتدای این بحث تأکید کرد: مقوله دفاع مقدس همه چیز را در دل خود دارد. کلی می‌توانیم فیلم عاشقانه بسازیم، اما با مضمون دفاع مقدسی. کلی می‌توانیم فیلم کمدی بسازیم، اما با مضمون دفاع مقدسی. مگر «لیلی با من است» ساخته نشد؟ من اعتقاد دارم اگر بخش خصوصی در این سرمایه‌گذاری کند، شک نکنید مردم از آن استقبال می‌کنند. شاید این دغدغه در بخش خصوصی وجود نداشته باشد اما سازمانی مانند اوج می‌تواند روی نوشته‌های بکر و خوب این حوزه سرمایه‌گذاری کند تا بتوانیم الگوهای تمام‌نشدنی دفاع مقدس را معرفی کنیم.

علیرضا اسحاقی درباره دلایل شکل نگرفتن این جریان در سینمای ایران گفت: بخشی از این اتفاق به نگره فرهنگی مدیران برمی‌گردد. وقتی برخورد مناسبتی با پدیده‌هایی مانند جنگ و انقلاب می‌شود که گویی قرار است در مناسبتی خاص از آن‌ها یاد شود اتفاق بهتری در این حوزه رخ نمی‌دهد. این نگاه فرهنگی هم در تلویزیون و هم در سینما وجود دارد.

هاشمی در این بخش گفت: ما از همان ابتدا در فیلم‌های دفاع مقدس با قهرمان‌سازی مبارزه می‌کردیم! یادم نمی‌رود رسول ملاقلی‌پور داشت مهدی نریمان را به‌عنوان یک قهرمان تصویر می‌کرد، قهرمانی که در واقعیت حدود ۳۰ گلوله خورد تا شهید شد، اما در «پرواز در شب» فرج‌الله سلحشور با ۹ گلوله شهید می‌شود! همان زمان من اعتراض کردم که مهدی نریمان در جنگ ۳۰ گلوله خورد و مثل ضربات که حضرت عباس (ع) خورد تا آب را برساند، در جنگ ما رخ داد. در پاسخ گفتند این را در سینما بسازیم، رمبو می‌شود! کسی هم نگفت چه اشکالی دارد که بشود؟ چطور رمبو که اساساً وجود خارجی ندارد توانسته یک قهرمان در سینما شود، فیلم‌های راکی همان زمان در جبهه‌ها هم پخش می‌شد و با همان قهرمان‌ها نفوذ کردند اما چرا ما قهرمان واقعی خودمان را وارد سینما نکردیم؟

روح‌الله برادری در این بخش درباره کم‌کاری در حوزه سینمای جنگ گفت: مسئولان در این بخش باید پاسخگو باشند که نیستند و شخصاً در رأس این مسئولان شورای عالی انقلاب فرهنگی را می‌دانم. اگر این شورا کاری می‌کرد که منویات رهبری به‌صورت مهندسی‌شده اجرایی شود، امروز شرایط متفاوتی داشتیم. شرایط برای ورود هنرمندان به این عرصه مهیا نیست.

مافی در این بخش با یادآوری تهیه فیلم «حمله به اچ ۳» توسط روح‌الله برادری در دوران جوانی این سوال را مطرح کرد که امروز چرا امثال روح‌الله برادری سراغ این دست آثار نمی‌روند که اسحاقی به این سوال پاسخ داد: دلایلی را که سبب شد آن فیلم در آن سال ساخته شود، بروید بررسی کنید، آن دلایل امروز دیگر وجود ندارد. حداقل این شرایط «حمایت» است.

هاشمی در این بخش با تأیید موضع برادری گفت: مدیران به شدت احساس می‌کنند این موضوعات امروز دیگر خریدار ندارد. در حالی که بنده معتقدم به‌شدت از فیلم خوب جنگی امروز استقبال می‌شود. اگر همین امروز «اخراجی‌ها ۴» ساخته شود، شک نکنید استقبال ویژه‌ای از آن می‌شود.

اسحاقی هم در این زمینه گفت: اگر برخی مدیران امروز سراغ سینمای دفاع مقدس می‌روند و برخی آثار ساخته می‌شود هم صرفاً برای بیلان کار و ارائه آمار است.

سیدجواد هاشمی افزود: اخیراً وقتی مقام معظم رهبری با پیشکسوتان دفاع مقدس سخن می‌گفتند، بنده در آن جمع حضور داشتم. ایشان سه بار گفتند باید مواظب باشیم دفاع مقدس تحریف نشود. بعد از بارها تأکید کردند که باید در این زمینه تئاتر روی صحنه برد. این تأکیدات برای من بسیار حایز اهمیت بود. آن وقت چه کسی برگزارکننده همین دیدار بود؟ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.

وی ادامه داد: همه این نهادها بودجه‌ای در اختیار دارند که بر مبنای آن باید اتفاقی بیفتد؛ حمایت‌های این بنیاد امروز کجاست؟ مستقیم از سردار کارگر این سوال را می‌پرسم که امروز حمایت‌های شما از سینمای دفاع مقدس کجاست؟ یک شهرک است که همین امروز کسی می‌خواهد در آن کار کند می‌گویید تجهیزات نداریم به شما بدهیم!؟

هاشمی با انتقاد از نگاه اقتصادی به فعالیت‌های حمایتی مراکز دولتی در حوزه هنر دفاع مقدس تأکید کرد: به نظر می‌رسد این رویکرد حتی اگر ناخواسته هم باشد، حاصلش خیانت به سینمای دفاع مقدس بوده است.

علیرضا اسحاقی هم با انتقاد از انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس گفت: بروید ببینید همین انجمن که یکی از متولیان اصلی این حوزه بوده، در سال‌های اخیر چه بلایی بر سرش آمده است. انجمنی که زمانی کلی از بچه‌ها را تحت پوشش خود داشت اما امروز گویی جانی در بدن ندارد!

بخش دوم گفتگوی ویژه شب گذشته «نقد سینما» به مرور خاطرات شنیدنی مهمانان برنامه از سال‌های فعالیت در حوزه ساخت فیلم‌های دفاع مقدس اختصاص پیدا کرد.

برنامه «نقد سینما» به تهیه‌کنندگی یوسف بچاری جمعه شب‌ها ساعت ۲۲ از شبکه پنج سیما پخش می‌شود.