چالش سینمای امروز «نام فارسی فیلم‌ها» است یا «فیلمفارسی»؟

کاش وزیر ارشاد بیش از آن که به فکر احیای زبان فارسی از طریق ابلاغ و دستور می‌افتاد، به این فکر می‌کرد که احیای فیلمفارسی و کپی‌برداری از فیلم‌های هندی بیشتر به سینما صدمه می‌زند. به گزارش سینما خراسان، محدثه واعظی‌پور کارشناس و روزنامه‌نگار سینمایی در واکنش به تأکید اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی […]


کاش وزیر ارشاد بیش از آن که به فکر احیای زبان فارسی از طریق ابلاغ و دستور می‌افتاد، به این فکر می‌کرد که احیای فیلمفارسی و کپی‌برداری از فیلم‌های هندی بیشتر به سینما صدمه می‌زند.

به گزارش سینما خراسان، محدثه واعظی‌پور کارشناس و روزنامه‌نگار سینمایی در واکنش به تأکید اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره لزوم استفاده از «نام‌های فارسی» برای فیلم‌های سینمایی، در یادداشتی به مرور برخی چالش‌های اساسی‌تر سینمای ایران پرداخته است.

در متن این یادداشت آمده است:

«وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به تازگی عنوان کرده برای حفظ زبان فارسی فیلم‌های سینمایی ایران نباید نام خارجی داشته باشند. اگر به فهرست تولیدات هر سال سر بزنید و نام‌ها را مرور کنید متوجه می‌شوید تعداد فیلم‌هایی که نام غیرفارسی دارند بسیار کم است.

سینماگران اصراری برای استفاده از واژه‌های عربی، انگلیسی، ترکی و … ندارند مگر بنا بر ضرورت موضوع. مثلاً نام فیلم «هت تریک» رامتین لوافی یا «آلزایمر» احمدرضا معتمدی به این دلیل غیرفارسی انتخاب شده که مناسب‌ترین واژه برای این آثار همین عناوین است و برگردان آن‌ها به فارسی چندان زیبا و دلنشین نیست یا تازگی ندارد. در مورد فیلمی مثل «آتابای» نیکی کریمی یا «سارای» یدالله صمدی نام‌های ترکی متاثر از فضای قصه، شخصیت‌ها و محل وقوع رویدادها انتخاب شده‌اند.

با وجود بحران مخاطب، تعطیلی طولانی مدت سینماها در سالی که کرونا مانع از رونق سالن‌های سینما و تئاتر بوده، مشکلات معیشتی بخشی از هنرمندان سینما و تئاتر و ورشکستگی سینمایی که بسیار وامدار و محتاج حمایت‌های مادی و معنوی دولت بوده است، طرح موضوع اجبار انتخاب نام فارسی برای فیلم‌های سینمایی، بیشتر کارکرد خبری دارد و احتمالاً دستاوردی برای سینمای ایران نخواهد داشت اهتمام برای حفظ زبان فارسی بسیار ستودنی است. کدام ملت است که نخواهد فرهنگ و زبانش را از توفان هجوم فرهنگی در امان بدارد؟ اما وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی اصلی حوزه هنر به ویژه سینما و تئاتر وظایفی بسیار مهم‌تر و مغفول مانده دارد که شاید در قیاس به آن‌ها تمرکز بر عنوان فیلم‌ها و ایجاد باید و نباید تازه برای سینماگران، زیبنده و مهمتر از آن مفید و راهگشا نباشد.

با وجود بحران مخاطب، تعطیلی طولانی مدت سینماها در سالی که کرونا مانع از رونق سالن‌های سینما و تئاتر بوده، مشکلات معیشتی بخشی از هنرمندان سینما و تئاتر و ورشکستگی سینمایی که بسیار وامدار و محتاج حمایت‌های مادی و معنوی دولت بوده است، طرح موضوع اجبار انتخاب نام فارسی برای فیلم‌های سینمایی، بیشتر کارکرد خبری دارد و احتمالاً دستاوردی برای سینمای ایران نخواهد داشت.

مردادماه سال گذشته به دستور سازمان سینمایی نام فیلم سینمایی «لابیرنت» ساخته امیرحسین ترابی به «هزارتو» تغییر کرد. این تغییر، بدون سر و صدا و حاشیه بود و به فیلم هم لطمه نمی‌زد چرا که عنوان «هزارتو» با مضمون فیلم همخوانی داشت، اما حتی اگر فیلم با همان نام قبلی هم روی پرده می‌رفت، مشکلی نداشت یا به واژه و تعبیری غیراخلاقی یا نامتناسب با فرهنگ ایرانی اشاره نمی‌کرد. پس اجبار استفاده از نام فارسی، ابتکاری تازه نیست و قبلاً هم تلاش‌هایی برای آن شده و رسانه‌ای شدن آن در مقطع کنونی، کمکی به سینمای ایران یا زبان فارسی قلمداد نمی‌شود.

کاش وزیر ارشاد بیش از آنکه به دنبال احیای زبان فارسی از طریق دستوری باشد، به این فکر می‌کرد که احیای فیلمفارسی، کپی برداری از فیلم‌های سطح پایین هندی یا سریال‌های پیش پاافتاده ترکی و تقویت سینمای تجاری، ضدزن و مبتذل به بهانه درآمدزایی و کسب سود خطرناک‌تر است یا استفاده از عنوان «هت تریک» یا «لابیرنت» برای فیلم‌ها؟

در همه این سال‌ها در حالی که معمولاً سینمای مستقل یا هنری زیر فشار بوده، سینمای تجاری از نوع سطح پایین و غیراخلاقی‌اش به حیات خود ادامه داده است. به سادگی پروانه تولید و نمایش گرفته، به سرعت روی پرده رفته و مشکلی برای نمایش در کل ایران نداشته است. سریال‌هایی از جنس «دل» با وجود کیفیت پایینشان به راحتی عرضه شده و مخاطب یافته‌اند اما هیچ مسئول و مدیری درباره آن‌ها موضع‌گیری شفاف نداشته است. اندک رسانه‌های منتقد هم تاثیری در تغییر سیاست گزاری‌ها ندارند که مانع از ساخت و عرضه چنین آثاری شوند.

مساله اینجاست که محدودیت‌ها، ممیزی‌ها و اعمال قانون معمولاً گریبان آثاری را می‌گیرد که نسبتشان با ابتذال اندک است. مشکل اکران «رستاخیز» احمدرضا درویش هنوز حل نشده اما منوچهر هادی و تیم تولید «دل» به راحتی مسیرشان را در سینما و شبکه نمایش خانگی ادامه خواهند داد و هرگز بهایی بابت کیفیت آثارشان نمی‌پردازند. سینمای تجاری به راحتی نفس می‌کشد، چرخ تولید کمدی‌های سخیف هرگز متوقف نمی‌شود، اما سینمای متفاوت در سالی که با وجود کرونا، اکران و سینماداری در معرض ورشکستگی و نابودی است هیچ روزنه امیدی برای ادامه حیات ندارد.

اگر بخواهیم منصفانه به حوزه سرگرمی نگاه کنیم، بخشی از جامعه تماشاگر کمدی‌های نازل است، البته که فروش فیلم‌ها و آمار و ارقام نشان می‌دهد وقتی تماشاگر ایرانی فرصت تماشای «جدایی نادر از سیمین» یا «متری شیش و نیم» داشته باشد، این آثار را انتخاب خواهد کرد اما با توجه به وضعیت اجتماعی و اقتصادی، دست کم در مناطقی مردم ترجیح می‌دهند آثار کمدی را تماشا کنند. پس حذف یک سری تولیدات، نادیده گرفتن این بخش از مخاطبان، عملی غیرحرفه‌ای است. اما وزارت ارشاد و سازمان سینمایی به عنوان متولیان فرهنگ و هنر، قطعاً نباید مستقیم و غیرمستقیم حامی جریانی باشند که در آن سرمایه حرف اول و آخر را می‌زند. جریانی که با وجود همه ممیزی‌ها می‌کوشد سلیقه و ذهنیت تماشاگران سینما را به سمتی که خود مایل است، هدایت و جهت دهی کند.

نیت سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای حمایت از زبان فارسی خیر است، اما کاش او به دنبال راهکارهای عملی و واقعی برای بهتر شدن وضعیت تولید، پخش و اکران فیلم‌ها باشد نه شیوه‌های دستوری که با تغییر مدیریت‌ها و دولت‌ها به خاطره‌ها می‌پیوندند.