در اولین جمعه آبان ماه ۹۹ نمایشگاههای نقاشی «سرخوشی» و «باغهای سرگردان» در گالریهای محسن و ثالث آغاز به کار میکنند. به گزارش سینما خراسان، روزهایی که در حال تجربه و گذران آنها هستیم، موسوم به روزهای کرونایی برای همه مردم است و اهالی فرهنگ و هنر نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ این در […]
در اولین جمعه آبان ماه ۹۹ نمایشگاههای نقاشی «سرخوشی» و «باغهای سرگردان» در گالریهای محسن و ثالث آغاز به کار میکنند.
به گزارش سینما خراسان، روزهایی که در حال تجربه و گذران آنها هستیم، موسوم به روزهای کرونایی برای همه مردم است و اهالی فرهنگ و هنر نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ این در حالی است که فعالیتهای هنری از جمله سینما، تئاتر، موسیقی و نمایش آثار تجسمی بهصورت نیمه تعطیل برگزار میشوند.
در این میان گالریهایی در پایتخت هستند که نمایشگاههای هنری را با رعایت پروتکلهای بهداشتی یا بهصورت آنلاین برگزار میکنند. روزهای جمعه نیز که عمدتاً روزهای افتتاحیه نمایشگاههای هنری است، همچون قبل رونق ندارند اما با تعداد افراد کمتری در حال برگزاری هستند و همگان سعی میکنند این روزها را پشت سر بگذارند تا به روزهای پررونق گذشته بازگردیم.
در اولین جمعه آبان ماه ۹۹، تعداد اندکی نمایشگاه هنری در گالریهای تهران افتتاح میشوند که در ادامه برخی از آنها را بر میشمریم.
گالری ویستا
نمایشگاه انفرادی نقاشی اشکان ماهروئی با عنوان «آشوب» از دوم آبان ماه در گالری ویستا پلاس واقع در خیابان مطهری، خیابان میرعماد، کوچه دوازدهم، پلاک ۱۱ افتتاح میشود.
در استیتمنت این نمایشگاه به قلم اشکان ماهروئی آمده است: «مرگ و هستی توأمان. آشوب خمیرمایه همه چیز است. در هر بستری منجر به پیامدهایی میشود. آشوب کیهان که به شکلگیری حیات انجامید و طبیعتی که به چشم حقیر ما منظم جلوه میکند، بر پایه آن بنا شد. آشوبی که اگر به روانمان رخنه کند منجر به اضطرابی گزنده میگردد. اضطرابی که اگر تسلیمش شوم خورنده منطق و اندیشه و نور حیات است. اما اگر در وهله پدیدار گشتنش با ضربات بداهه مداد و زغال روی کاغذ ریخته شود و به مرور منطق حجم و نور به آن تزریق شود به خلق فرمی جسمیت یافته از عالم پریشان درون میانجامد. و چه عجیب که این اشکال به سان طفل نامشروعی که از آمیختن حرص و آز بشر با مادر طبیعت پدید آمده است در ابژه جنگل و دریا مینشینند.
ابژه طبیعت و ژانر منظره زبانی عالم گیر و همه فهم است. شاید کمتر بتوان موضوعی را یافت که تا این حد با احوالات درونی بشر همخوان باشد استعارههایی نظیر دریای غم، طوفان خشم، بهار زندگی در تاریخ ادبیات بر این مسئله صحه میگذارد. جنگل و کوه و دریا جایی است که مرز بین حال و هوای درون و عالم بیرون محو بی رمق میشود.خیال را در محضر چشم بینی و خود را میان عواطفت میابی. ملقمهای از احساسات و وقایع متناقض و همگن، ترس، اضطراب، وهم، مرگ، آرامش، رشد. همگی جهانی برخاسته از آشوب را مینمایاند که مرگ و پوسیدگی را زیر لایهای از رنگ و نور نهان میکند.
جوهره اصلی مجموعه نقاشی آشوب چشم اندازهایی است که به آنجاها سفر کرده و پس از سیاحت و مطالعه دیداری و تعمیق، تصویر نهایی را در آتلیه خلق نمودهام. از این رو نمیتوان گفت مجموعه رویکردی صرفاً طبیعتگرایانه یا بوم شناختی دارد. بلکه محرک اصلی تولید اثر، ثبت عالم شاعرانه و مالیخولیای درون است تا ابژه مشهود بیرونی. نقاشیهایم تلاشی ست برای نمایش این تلاقی و اشتراک ذهنیت و عینیت. ذهنیتی که تبلورش را جایی بهتر از طبیعت نیافتم جایی که خاستگاه همگی ماست و اینک فاصلهای به اندازه اعصار بینمان شکاف انداخته است.»
گالری ثالث
نمایشگاه انفرادی نقاشیهای شهره اردلان با عنوان «باغ های سرگردان» هم امروز جمعه ۲ آبان ماه در گالری ثالث به نشانی خیابان کریم خان زند بین ایرانشهر و ماهشهر شماره ١۴٨ گشایش مییابد و تا ۸ آبان ادامه خواهد داشت.
گالری فرمانفرما
نمایشگاه گروهی چیدمان «روایت و راوی» شامل آثاری از فائزه هاشمی، ابوالفضل عرب بیگی، حمیدرضا صادق زاده، حسین رعیت مقدم، سیدفرید مصطفی نژاد و عباس اکبری در اولین جمعه آبان ۹۹ در طبقه اول گالری فرمانفرما واقع در خیابان کریمخان زند، خردمند شمالی، کوچه اعرابی ۲ افتتاح میشود.
در استیتمنت این نمایشگاه آمده است: «روایت و راوی واژگانی هستند که اغلب در حوزه تئاتر، سینما و ادبیات شنیده میشوند. تعمیم این واژگان به حوزه هنرهای تجسمی به ویژه چیدمانهای هنری معاصر ترفندی است جهت استفاده از ویژگیهای مؤثر ساختار روایت گونه در تعامل با مخاطب. اما استفاده از این ویژگی نیازمند این است که هنرمند در مقام راوی به خوانش داستانگونه موضوع بپردازد. در چنین صورتی موضوع از زمینه تاریخی خود به سخن در میآید و در صورت روایت مناسب از آن امکان استمرار حیات را در ذهن مخاطب مییابد. رسیدن به چنین نتیجهای هدف این نمایشگاه و هنرمندان آن بوده است.»
گالری محسن
نمایشگاه انفرادی امیرحسین زنجانی با عنوان «سرخوشی» از جمعه ۲ آبان ماه در گالری محسن (منفی یک) به نشانی ظفر، خیابان ناجی، خیابان فرزان، کوچه نوربخش، بلوار مینای شرقی، پلاک ۴۲ آغاز به کار میکند.
در استیتمنت این نمایشگاه آمده است: «امروزه دنیای ما از تصاویر رسانهای پر شده، عکاسی بهراحتی در دسترس است و ما دائم با تصاویر متعدد سروکار داریم؛ عکس بخشی از زندگی انسان معاصر است. حتا زبان و احساسات ما هم تصویری شدهاند. بخشی از نقاشی معاصر، نقاشی فیگوراتیو با محوریت استفاده از عکس است. ما از طریق آیکونهای تصویری از پیش تعیینشده در فضای مجازی احساساتمان را به هم نشان میدهیم، این مسئله روز به روز فراگیرتر میشود و ما درحال بازگشت به عصر زبان تصویری هستیم. به این ترتیب اساساً دعوای عکاسی و نقاشی بهسرآمده و امروز این دو رسانه به شکلی مسالمت آمیز و گاه مشترک، موجب خلق آثار هنری میشوند. راهگشای این مسیر گرهارد ریشتر بود. او تأثیر زیادی بر نقاشی پستمدرن گذاشت؛ جریانی که گسترش زیادی یافته و به ریشههای فرهنگی و جغرافیایی هنرمند نقاش گره خورده است.
تصاویر میلیتاریستی بخشی از کانسپتی است که از سال ۱۳۸۸ (۲۰۱۰) در آثارم از آن استفاده کردهام و درحال حاضر مادهی خام نقاشیهای من هستند که گاه با استعارههایی کنایی ادغام میشوند. در مجموعه آخر با عنوان سرخوشی (Euphoria)، ماهیت تصاویر رسانهای حفظ شده و امر نقاشی برای مکاشفه و تاخت وتاز به عرصهی وسیعتری دست پیدا کرده است؛ بازیهای رنگ و نور، کنشهای نقاشانه، لکهها و شره های رنگ، اتفاقها، بافت و از این دست.
درواقع این بار موضوع از نقاشی آزاد میشود، نقش کیچ را پیدا میکند و نقاش آزادانه به نقاشی میپردازد. پرداختن به تصاویر میلیتاریستی به نوعی ریشه در فرهنگ پاپ دارد و از حیث نظم و ترکیب نوعی نگاه به مینیمالیسم است. رسانه جابه جا میشود و فرایند نقاشی شکل میگیرد. درنهایت یک کالای هنری خلق میشود که از نظر من هیچ جایگاه یا منزلت متعالیای ندارد و چیزی جز یک شیء هنری نیست.»
گالری شلمان
نمایشگاه انفرادی نقاشی سمانه کاویانی با عنوان «هر غلظتی محکوم به روان شدن ماندگار اما آروین طلاست» به کیوریتوری آذین فلاحی از جمعه ۲ آبان ماه در گالری شلمان واقع در میرداماد، نرسیده به شریعتی، رودبارغربی (جنوبی)، کوچه کاووسی، پلاک ۲۷ گشایش مییابد.
در استیتمنت نمایشگاه به قلم آذین فلاحی آمده است:
«آنگاه که قلم از روح رنگ پذیرد از هیجان گذر کند به عشق رقیق گردد و حدود در هم آمیزد خرد عاقبت به گدازش طلای ناب بیند محکوم به روان شدن شد هر غلظتی ماندگار اما آروین طلاست»
Δ